تفاوت زهد حقیقی و زهد انحرافی
یکی از صفات خوب و پسندیدهی انسان مؤمن، داشتن خصلت زهد در زندگی دنیوی است. اما این زهد در رفتار عدهای، همان زهد حقیقی و پسندیده است که مورد سفارش اسلام است، ولی در زندگی و رفتار عدهای دیگر، حالتی افراطی و غیر اسلامی و به تعبیری، زهدی انحرافی است که در اسلام و سیرهی معصومین(علیهمالسلام) مذمّت شده است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از صفات خوب و پسندیدهی انسان مؤمن، داشتن خصلت زهد در زندگی دنیوی است. اما این زهد در بعضی از انسانها، به طریقی و در بعضی دیگر، به گونهای متفاوت از گروه اول دیده میشود. بهعبارتی دیگر زهد در رفتار عدهای، همان زهد حقیقی و پسندیده است که مورد سفارش اسلام است، ولی در زندگی و رفتار عدهای دیگر، حالتی افراطی و غیر اسلامی و به تعبیری، زهدی انحرافی است که در اسلام و سیرهی معصومین(علیهمالسلام) مذمّت شده است.
برای بهکار بستن و نهادینه کردن زهد حقیقی در خود، باید شناخت دقیقی از معنا، آثار و ویژگیهای این دو زهد(حقیقی و انحرافی) داشته باشیم، تا بتوانیم آن زهد حقیقی و اسلامی را در زندگی خود عملی کنیم، نه آن زهد انحرافی، که صوفیان بدان توجه زیادی کرده و از زهد اسلامی فاصله گرفتند.
زهد در لغت به معنی اعراض و بیمیلی آمده و نیز زاهد کسی است که در عین کار و تلاش، به دنیا بی اعتنا باشد.[1] شهید مطهری دربارهی معنای زهد فرمودند: «زهد، یعنی آزاد زیستن از دنیا و خود را نسبت به نعمتهای دنیا نفروختن و بندهی دنیا نبودن».[2]
معیار زهد در قرآن کریم بر عدم ناراحتی از آنچه فوت شده و همچنین عدم شادمانی به آنچه به او رسیده، خلاصه میشود. همچنان که مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین(علیهالسلام)، تمام زهد را در آیهی بیستوسوم سورهی حدید میداند و در این رابطه فرمودند: «الزهد کُلُّه بَینَ کَلِمَتَینِ مِنَ القُرآن قال اللهُ سُبحانَه -لِکَیلا تَأسَوا عَلی ما فاتَکُم و لا تَفرَحوُا بِما آتاکُم- و مَن لَم یَأس عَلی الماضي و لَم یَفرَح بِالآتي فَقَد أخَذَ الزُّهد بِطَرَفَیه.[3] زهد تماماً بین دو کلمه از قرآن است که خدای سبحان فرمود: تا بر آنچه از دست شما رفته تأسف نخورید و به آنچه به شما رسیده شادمان نباشید [حدید/23] کسی که بر گذشته افسوس نخورد و به آینده شادمان نباشد، جوانب زهد را رعایت کرده است.» پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) میفرماید:« مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا أَثْبَتَ الله الْحِكْمَةَ فِي قَلْبِهِ وَأَنْطَقَ بِهَا لِسَانَهُ وَ بَصَّرَهُ عُيُوبَ الدُّنْيَا دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا وَ أَخْرَجَهُ مِنَ الدُّنْيَا سَالِماً إِلَى دَارِ السَّلامِ.[4] هرکس به دنیا بیرغبت باشد، خدا حکمت را در قلبش جای میدهد و زبانش را به آن گویا میکند و درد و داروی دنیا را به او میشناساند و او را از دنیا سالم به سرای سلامت میبرد.»
دراویش و صوفیها با تظاهر به زهد و سادهزیستی و ترک نعمتهای حلال خداوند و دوری گزیدن از دنیا و خود را به فقر زدن و از اجتماع و کسب و کار دوریگزیدن، سعی در عوامفریبی دارند، که این رفتار آنان، از موارد زهد انحرافی به حساب میآید. ابو تراب نخشبی که یکی از سران و اولیاء صوفیان در قرن چهارم است میگوید: «فقیر آن است که قوت او، آن بود که بیابد و لباس او آن بود که عورتی بپوشاند و مسکن او آن بود که در آنجا باشد.»[5] قاسم غنی در كتاب تاریخ تصوف در اسلام، در مورد پیدایش زهد در بین صوفیان و کنارهگیری از دنیا میگوید: «در زمان رسول الله(صلی الله علیه و آله) به مردم گفته میشد: «مسلمٌ و مؤمنٌ» بعد اسم زاهد و عابد حادث شد و بعد اقوامی پدیدار شدند كه دلبستگی آنها به زهد و تعبّد، به مقامی بود كه از دنیا كناره جستند و كاملاً خود را وقف عبادت نمودند و طریقهی خاصی به وجود آوردند.»[6]
بنابراین برای زاهد حقیقی و زاهد انحرافی، ویژگیها و خصلتهایی وجود دارد که این دو را از هم متمایز میکند.
1. زاهد حقیقی و اسلامی، در عین ترک تنعم و لذتگرایی، به خانواده، جامعه و ملاکهای آن و مسئولیتها و تعهدهای آن، روی می آورد. ولی زاهد منحرف ، از خانواده، اشتغال، جامعه و مسئولیتهای اجتماعی فرار میکند.
2. زاهد حقیقی، زهد را به معنای بیرغبتی و دل نبستن به دنیا و استفادهی صحیح از نعمتها میداند، نه به معنای ترک نعمتها. اما زاهد منحرف، زهد را به معنای اعراض و ترک تمام نعمتهای خداوند، حتی حرام دانستن حلال و زینتهای خداوند میداند.
3. زاهد حقیقی به آنچه دارد خوشحال نمیشود و برای آنچه از دست میدهد، اندوهگین نمیشود.
در یک کلام زهد حقیقی به فرمودهی حضرت امیرالمؤمنین علی(علیهالسّلام) در نهجالبلاغه عبارت است از «كوتاهی آرزوها و سپاسگزاری از نعمتهای خدا و دوری گزیدن از حرامها».[7]
پینوشت:
[1]. قرشی، سید علی اکبر؛ قاموس قرآن، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 78، چاپ هشتم، ج 3، ص 183.
[2]. مطهری، مرتضی، انسان کامل، صدرا، تهران، ص 312.
[3]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت لاحیاءالتراث، چاپ دوم، ۱۴۱۴ ق، قم، ج ۱۱، ص 317.
[4]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت لاحیاءالتراث، چاپ دوم، ۱۴۱۴ ق، قم، ج ۶، ص 191.
[5]. عطار نیشابوری، تذکرة الاولیاء، به تصحیح محمد استعلامی، تهران، نشر زوار،چاپ 23، 1391، ص314.
[6]. غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، انتشارات زوار، تهران، 1386، ص25.
[7]. نهج البلاغه، بهتصحیح فیضالاسلام، ، خطبه 80، ص 180.
افزودن نظر جدید