تساهل از عوامل عدم تقید به شرع

  • 1395/09/30 - 11:28
وقتی بحث از نقد تصوف می‌شود، عده‌ای تمام‌قد جبهه می‌گیرند و معتقدند تصوف همان عرفان است و عرفان همان تصوف. درعین‌حال این عده معتقدند که برخی از بزرگان دین تاییداتی در مورد بزرگان صوفیه داشته‌اند و برای آن نمونه‌هایی ذکر می‌کنند. در این مجال توجه خوانندگان را به نکاتی در این زمینه جلب می‌کنیم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وقتی بحث از نقد تصوف می‌شود، عده‌ای تمام‌قد جبهه می‌گیرند و معتقدند تصوف همان عرفان است و عرفان همان تصوف. درعین‌حال این عده معتقدند که برخی از بزرگان دین تاییداتی در مورد بزرگان صوفیه داشته‌اند و برای آن نمونه‌هایی ذکر می‌کنند. [1] در این مجال توجه خوانندگان را به نکاتی در این زمینه جلب می‌کنیم.
به عقیده برخی گروهی از سالکین دیده می‌شوند که به ضرورت تقیّد به شرع معتقدند و نیز کاملاً به احکام شرعی متعبّدند و در صورت علم و آگاهی هیچ حکم الزامی شرعی را زیر پا نمی‌گذارند و هرگز دور معصیت نمی‌چرخند و در حد کلیات احکام شرعی از احکام مطلع‌اند؛ ولی درعین‌حال در ظرایف و ریزه‌کاری‌های شرعی تقیّدی ندارند و به راحتی به ارتکاب برخی از مکروهات و ترک برخی از مستحبات دست می‌زنند و دغدغه‌ای ندارند که در هر مسأله دقیقاً آداب و سنن شرعی را بشناسند و از همه ظرایف شرعی در حد توان تبعیت کنند.
این گروه را نمی‌توان منحرف نامید ولی این طریقه و مکتب ناقص است و از جامعیت کافی برخوردار نیست. بی‌دغدغگی نسبت به شرع مفهومی مشکک است که یک مکتب به‌حسب شدت و ضعف دغدغه به شریعت کمال و نقص می‌یابد.
سنّت حضرت نبی اکرم و اهل‌بیت آن حضرت (علیهم الصلوه والسلام) در جمع میان ظاهر و باطن و مراعات تمام ظرایف عالم ظاهر در کنار ظرایف عالم باطن هست.
ریشه این روش ناقص نیز معمولاً همان اشتغال به باطن است که افراد به علت محدودیت ظرف وجودی‌شان وقتی به باطن مشغول می‌شوند دقت در ظاهر را فراموش می‌کنند؛ چنانکه در مقابل بسیاری از مقدسین و مؤمنینی که تعبّد و تقیّد زیادی به ظرایف احکام شرعی دارند از مراعات آداب و وظائف باطنی عبادات و احکام و مراقبه تام در زوایای نفس و دل غافل می‌شوند.
«و همچنین عده‌ای که به معنای فقط گرویده و از اتیان اعمال حسنه و عبادات شرعیِ شانه خالی کنند، چقدر از متن واقع کناره بوده و از حقیقت به مجاز و از واقع به تخیل و توهم قناعت کرده‌اند... پس چرا بدن را از عبادت معاف داریم و این عالم جزئی را از تجلی انوار الهیه تعطیل نماییم و به الفاظ وصول و لب و مغز و عبادت قلبی اکتفا کنیم؟ آیا این عبادت فقط از یک‌سو نیست؟ امّا النّمط الأوسط و امّت وسط آن دسته‌ای هستند که جمع بین ظاهر و باطن نموده و تمام درجات و مراتب وجودی خود را به عبادت و انقیاد حضرت محبوب واداشته و در این سفر ملکوتی تجهیز می‌کنند. ظاهر را عنوان باطن، و باطن را جان و حقیقت ظاهر نموده، و هر دو را با یکدیگر چون شیر و شکر به هم درآمیخته‌اند، از ظاهر، مرادشان وصول به باطن، و باطن را بدون ظاهر هَباءً مَنْثُوراً شمارند.»[2]
این روش ناقص و غلط (بی‌دغدغگی نسبت به شرع) از مسائل بسیار مبتلابه در فضاهای معنویت‌گرا و در بسیاری از نحله‌های تصوف است و نوعاً جهل به احکام شرع از آثار همین مسأله است؛ زیرا وقتی بزرگان یک مکتب نسبت به شریعت تساهل بورزند طبیعتاً اهتمام ارادتمندان و پیروانشان به شریعت کم شده و وقتی را برای تعلّم آداب شرع هزینه نمی‌کنند.
از دیگر آثار این مسأله رواج آداب و سنن من‌عندی و من‌درآوردی در بسیاری از طریقه‌هاست که گرچه حرام نیست، ولی هیچ اصل و اساسی ندارد و برخی از صوفیه خود را بدان ملتزم می‌دانند. مانند بلند کردن شارب (که در همه روایات موجود از آن نهی شده و مکروه شمرده است) یا تقید به برخی از آداب در تشرف چون جوز شکستن در نزد کسانی که مسلمان بودن آنان نیز محل تأمل است.
در مواردی پیروان فرقه‌های اسلامی دچار بی‌توجهی‌هایی هستند که به‌صورت انحراف عمده و اساسی تلقی نمی‌شود و اگر بزرگی از بزرگان دین حمایتی از ایشان می‌کند، ناظر به همین گروه‌ها است. اما برخی دیگر از فرقه‌های صوفیه از این مساله سوءاستفاده کرده و بی‌توجهی به احکام دین را سرلوحه کار خود قرار داده‌اند. مشکل این فرقه‌های صوفیه، اباحی گری و تساهل و تسامح در بیشتر احکام است. سماع، رقص، آواز، غنا و موسیقی، انحرافات اخلاقی، انحرافات جنسی، انحرافات اجتماعی (اعتیاد)، انحرافات مالی (شبکه‌های مالی) بخشی از سیاست‌های اباحه گری و تساهل و تسامح دراویش و فرقه‌های مذکوراست.[3]

پی‌نوشت:

[1]. حسینی تهرانی سید محمدحسین، روح مجرد، انتشارات علامه طباطبایی، مشهد، 1435 هجری قمری، صص 382 و 383
[2]. حسینی تهرانی سید محمدحسین، رساله لب اللباب در سیر و سلوک اولی الالباب، انتشارات علامه طباطبایی، مشهد، 1435 هجری قمری، صص 11 و ۱۲
[3]. خسروپناه عبدالحسین، خلاصه جریان شناسی فکری و فرهنگی ایران معاصر، جریان‌های عرفان‌های نوظهور و تصوف، جلسه چهارم، گفتار سیزدهم، ص 48

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.