سوگواری و عزاداری اهل سنت در عاشورا

  • 1395/09/16 - 19:34
در دین مبین اسلام عزاداری و مرثیه سرایی برای هر مصیبت جانکاهی مثل فوت و ... مرسوم بوده و هر فرقه و مذهبی با آداب خاص خود به آن می‌پرداخته‌اند. البته این تا جایی جایز بوده که مشروع باشد. اهل سنت هم به نوبه خود به اهل بیت پیامبر(ص) علاقمند بودند و عزای آنان به مرثیه سرایی و تکریم و بزرگداشت حادثه عاشورا مبادرت می ورزیدند

پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ عزاداری و مرثیه‌سرایی از صدر اسلام معمول و مرسوم بوده، هر گروه و طایفه‌ای براساس آداب و فرهنگ خاص خود، تا آن‌جایی که در شرع مقدس مشروع است، اجازه داده شده تا سوگواری کنند. لذا از ره‌آورد این سوگواری‌ها، فرق دیگر اسلامی یعنی اهل سنت و جماعت نیز به نوبه خود به اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم علاقمند هستند و هم به مرثیه‌خوانی و برگزاری مجالس عزا در جهت تکریم و بزرگداشت خاطره عاشورا مبادرت می‌ورزند، هر چند برخی از فرق نوظهور به مانند فرقه ضاله وهابیت مایل نیستند، این‌گونه مجالس برگزار شود و آن را مخالف با شرع می‌دانند، لذا سعی می‌کنند به هر طریق ممکن از آن جلوگیری کنند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنند. اما چون اهل سنت خود را محبّ اهل بیت پیامبر اکرم می‌دانند، پس هم عزاداری برپا می‌کنند و هم در مجالس سوگواری سالار شهیدان شرکت می‌کنند و خود را جدای از اهل بیت پیامبر اکرم نمی‌دانند.
ما در این نوشتار اشاره‌ای مختصر به نقل سخن بزرگان اهل سنتی می‌اندازیم که در روز عاشورا به عزاداری می‌پرداخته‌اند.
عبدالجلیل رازی در کتاب النقض خود که به سال (560 هجری) تالیف شده،  نام گروهی از واعظان مشهور و نامی اهل سنت را که در عزاداری شهدای کربلا، از روی صدق و اخلاص می‌گریستند، ذکر کرده است. از گفته ایشان این‌طور برداشت می‌شود، که جز بعضی از افراد متعصب، دیگر مسلمانان اعم از شیعه و سنّی از ظلمی که بر خاندان رسول خدا و نوادگان آن حضرت رفته است، تاثر و ناراحتی خود را ابراز می‌داشته‌اند. او در قسمتی از این کتاب می‌نویسد: «و شیعه بدین جزع و فزع مخصوص نیستند، در همه بلاد، اصحاب شافعی و بوحنیفه و فحول علما و بزرگان همانند غزنوی، خجندی، ماشاده، مجد همدانی، سمعانیان، ابوالمعالی جوینی، نزاری و... علمای رفته و باقیان از فریقین در موسم عاشورا این تعزیت، با جزع و نوحه و زاری داشته‌اند و بر شهدای کربلا می‌گریسته‌اند...»[1]
خوارزمی در کتاب مقتل الحسین خود شعری را از جوهری می‌آورد که در آن شعر خطاب به آل پیامبر می‌گوید:
                 «الا یا اهل عاشورا یا لهفی علی‌ الدین............... خذوا حدادکم یا آل یاسین
                 الیوم شقق جیب الدین و انتهبت.................... بنات احمد نهب الروم و الصین.[2]
ای عاشورائیان! روز دهم محرم، روز دریغ و افسوس بر دین اسلام است. ای آل یاسین! جامه اندوه بپوشید و ترک زینت کنید. روز عاشورا، گریبان دین پاره شد و دختران پیامبر همانند کفار روم و چین غارت شدند.»
و هم‌چنین عبدالجلیل رازی در همین کتاب النقض خود به یک تفاوت بسیار مهم در تعزیت و ماتم بین سه خلیفه اول و امام حسین (علیه السلام) اشاره می‌کند و می‌نویسد: «... سنت غلط در جایی بدعت بود که بر علی و حسین (علیهماالسلام) لعنت کنند و بر معاویه و یزید درود و صلوات بفرستند... و آن‌چه تعزیت عمر و بوبکر و عثمان ندارد، از آن جهت است، که ظلم در این‌جا صریح‌تر و بلیغ‌تر است و در اخبار و روایت وارد شده است و اگر خواجه بر عثمان نوحه نکند، از آن نکند که کشندگان او مهاجر و انصارند، اما این‌جا کشندگان حسین پسر پیامبر مروانی و سفیانی و اموی هستند...»[3]
و در جای دیگر از همین کتاب می‌نویسد: «اشعار و مراثی شهدای کربلا که اصحاب بوحنیفه و شافعی آن را ذکر کرده‌اند، بسیار و بی‌نهایت است، لذا اگر عیب است، اول بر بوحنیفه است و بر شافعی و اصحاب ایشان، آن‌گاه بر ما، که این عزاداری‌ها برای هیچ کس عیب نیست، چرا که از قدیم الایام حنفیان و شافعیان و دیگر مذاهب این سنت را متابعت می‌کردند و تعزیت حسین بن علی را متابعت از قول خداوند متعال می‌دانستند که فرمود: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى.[شوری/23] بگو به ایشان که از شما هیچ مزد و پاداشی در مقابل رسالت خود نمی‌خواهم، مگر این‌که اهل بیت من را دوست داشته باشید.» و موافقت قول رسول خدا است که فرمودند: «من بکی علی الحسین او ابکی او تباکی، وجبت له الجنه.[4] کسی‌که گریه کند بر حسین یا بگریاند یا خود را به‌صورت گریه درآورد، بهشت بر او واجب می‌شود.» تا هم گوینده و شنونده در رحمت خدا باشد و منکرش منافق و مبتدع و ضال و گمراه باشد و هم‌چنین خارجی و مبغض فاطمه و آل او و علی و اولادش...»[5]
در کتاب مصابیح القلوب ذکر شده که ابواسحاق روزی برای مردم مدینه از ملاحم و فتنه‌ها که در کتب خوانده بود، خبر می‌داد؛ در اثنای سخن گفت: «عظیم‌ترین واقعه، و بزرگ‌ترین ملحمه، قتل حسین بن علی (علیهما السلام) خواهد بود و این‌طور خوانده‌ام که آن روز که امام را شهید کنند، هفت آسمان خون بگریند، گفتند: ای ابواسحاق، نشنیده‌ایم که آسمان هیچ وقت خون گریه کند. گفت: «ویلکم انّ قتل الحسین امر عظیم؛ وای بر شما، قتل حسین حادثه‌ی بزرگی است.» او فرزند خاتم پیامبران و سبط رسول آخر زمان و ریحانه سیّد اوصیاء، پنجم آل عبا و نور دیده فاطمه زهراست. بدانید به خدایی که جان من در دست اوست، که چنین خوانده‌ام. آن روز که او را شهید کنند، گروهی از فرشتگان بایستند و می‌گریند و تا قیامت هرگز از گریه باز نایستند و در هر شب جمعه 70 هزار فرشته آیند و بر سر قبر حسین زاری کنند، چون بامداد شود به محل اصلی خود برمی‌گردند. اهل آسمان او را ابی عبدالله المقتول خوانند، فرشتگان زمین او را ابی‌عبدالله المذبوح خوانند، فرشتگان دریا حسین مظلوم نامند و ملائکه هوا او را حسین شهید شناسند.»[6]
و چه زیبا شاعر می‌سراید:
                     بر قتل حسین ارض و سماء می‌گریند------- از عرش علا تا به ثری می‌گریند
                        ماهی ته آب و مرغ در روی هوا----------- در ماتم شاه کربلا می‌گریند
شاه عبدالعزیز دهلوی از بزرگان علمای دیوبند در ماه محرم مجلس عزاداری برپا می‌کرده و در فتاوایش می‌نویسد: «در تمام سال دو مجلس در خانه‌ی فقیر منعقد می‌شد، مجلس وفات شریف حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و مجلس شهادت حسین (علیه السلام). اول که مردم در روز عاشورا، قریب به چهار صد تا پانصد، بلکه هزار نفر فراهم می‌آیند و درود و صلوات می‌خوانند، بعد فقیر می‌آید و می‌نشیند و ذکر فضائل حسین که در حدیث وارد شده بیان می‌کنم و بعد ظلم‌هایی که به ایشان رفته را به سوگ می‌نشینیم...»[7]
و خلاصه این نمونه عزاداری و تکریم در مجالس امام حسین، توسط بزرگان اهل سنت از گذشته دور تاکنون در میان آن‌ها مرسوم بوده، که برخی از فرق و مذاهب متعصب و لجوج مانند وهابیت سعی می‌کنند اهل سنت واقعی و دوست‌دار اهل بیت را از این خاندان جدا کنند، که مقتضی است که اهل سنت و جماعت هوشیار باشند و دستشان از این خاندان، توسط وهابیت و هم‌فکران آنان کوتاه نگردد و به ریسمان الهی و خاندان پیامبر چنگ زنند.

پی‌نوشت:

[1]. النقض، عبدالجلیل رازی، چاپ سپهر، تهران، ایران، تحقیق حسینی، (1331ش)، ص512.
[2]. مقتل الحسین، خوارزمی، انوار الهدی، قم، ایران، تحقیق محمد سماوی، ج2 ص138.
مناقب آل ابی‌طالب، ابن شهرآشوب، دارالزهراء، بصره، عراق، (1427ق)، ج4 ص136.
[3]. النقض، عبدالجلیل رازی، چاپ سپهر، تهران، ایران، تحقیق حسینی، (1331ش)، ص592-ص593.
[4]. کامل الزیارات، ابن قولویه، پیام حق، تهران، ایران، مصحح امینی، 3231.
[5]. النقض، عبدالجلیل رازی، چاپ سپهر، تهران، ایران، تحقیق حسینی، (1331ش)، ص372 –ص373.
[6]. مصابیح القلوب، حسن بن حسن سبزواری، نشر بنیان، تهران، ایران، ص373.
[7]. فتاوای عزیزیه، شاه عبدالعزیز دهلوی، چاپ کتابخانه رحیمیه، دهلی، هندوستان، ص168. 

تولیدی

دیدگاه‌ها

به نظر بنده این حرفا کذب است و پایه و اساس ندارد. شما که ادعای این را دارید و معتقید که مرثیه و عزاداری در اهل سنت وجود دارد حداقل یک روایت صحیح از مراجع اهل سنت ذکر کنید.

با سلام خدمت خواننده مقاله- از اینکه یکطرفه به قاضی رفتید و انگ کذب محض بودن را زدید برایتان متاسفیم چرا که یا سواد ندارید و یا اطلاع کافی از کتب خود ندارید- و دیگر اینکه، این تفکر شما ناشی از دیدگاه وهابیت سلفی است که در این صورت هیچ حرفی با شما نداریم چرا که آنان از اصل و ریشه فرقه باطلند طبق نظر بزرگان اهل سنت که جای بحث شان در این مقوله نیست. و اما روایت صحیح حداقل یک مورد میخواستید، این حقیر فقط به تعدادی از این روایات ذیل عزاداری و مرثیه سرایی از منابع اهل سنت اشاره میکنم هر چند که قابل شمارش نیست اما برای روشن شدن حقیقت کافی است پس بخوان و بعد تحقیق کن شاید از گمراهی خارج شوی (1) : طبق روایات وارده در منابع اهل سنت، عزاداری شیعیان برای امام حسین جایز است ، قبل از ذکر روایات تگاهی به قرآن داشته باشیم (سوره یوسف آیه 84 - 86 ) که در هر دو آیه کلمه -حزن- آمده به معنای اشک و ناراحتی و اندوه که به عواطف و احساسات انسانی بر میگردد. و اما روایت ذیل آیه از کتاب کشاف زمخشری ج2 ص339 که آمده است: [و ما جفت عیناه من وقت فراق یوسف الی حین لقائه ثمانین عاماً...] و در کتاب درالمنثور ج4 ص31 که آمده است[ بکی یعقوب علی یوسف ثمانین عاماً حتی ابیضّت عیناه من الحزن...] (2) : و همچنین گریه پیامبر برای عمویش حمزه سیدالشهداء- معجم الکبیر طبرانی ج3 ص142 چاپ مصر. گریه پیامبر برای جعفر طیار- سنن کبری بیهقی ج9 ص212. گریه پیامبر برای عثمان بن مظعون- سنن ترمذی ج3 ص305. گریه پیامبر برای مادرش آمنه در کنار قبرش-مسند احمد بن حنبل ج8 ص146. گریه عثمان بن عفان در کنار قبری- سنن ابن ماجه ج2 ص1426. (3) : پیامبر در مرگ فرزندش ابراهیم گریه کرد -مادر ابراهیم ماریه قبطیه- بود و اما روایت وارده صحیح مسلم ج4 ص1808 کتاب فضائل باب رحمته بالصبیان (عبدالرحمان بن عوف دید که پیامبر در مرگ فرزندش گریان است، لذا تعجب کرد و عرض کرد : وانت یا رسول الله؟ قال: یابن عوف، انها رحمه... انّ العین تدمع و القلب یحزن... : گفن آیا شما هم در مرگ فرزند گریه میکنید؟ حضرت فرمود ای پسر عوف اشک ریختن در مرگ فرزند لطف و رحمت است و بعد فرمود: چشم گریه میکند و قلب و دل غمگین است...) البته آدرسهای دیگری هم وجود دارد مثل صحیح بخاری ج2 ص85- عقدالفرید ج3 ص19- سنن ابن ماجه ج1 ص506 رقم 1589 باب ما جاء فی البکاء علی المیت. (4) : گریه پیامبر در روز تولد فرزندش امام حسین(ع). در کتاب مستدرک علی الصحیحین ج3 ص176 -تاریخ شام در شرح حال امام حسین ص183 رقم 232 - مجمع الزوائد ج9 ص179- مقتل خوارزمی ج1 ص159- کنزل العمال چاپ قدیم ج6 ص223- تاریخ ابن کثیر ج6 ص230 و...و...و...و... از ام فضل دختر حارث اینگونه روایت شده است: [انها دخلت علی رسول الله فقالت یا رسول الله انّی رایت حلما منکر اللیله قال: و ما هو؟ قالت انه شدید قال: و ما هو؟ قال رایت کان قطعه من جسدک قطعت و وضعت فی حجری... یعنی ام فضل خدمت رسول خدا رسید و عرض کرد یا رسول خدا دیشب خواب بدی دیدم، حضرت فرمود چه خوابی دیدی؟ گفت خواب دیدم که قطعه ای از جسدتان را بریده اید و در آغوش من گذاردید، پیامبر فرمود خیر است به زودی فاطمه فرزندی به دنیا خواهد آورد و در آغوش تو قرار میگیرد. بعد فاطمه حسین را به دنیا آورد... تا اینکه روزی نزد پیامبر رسیدم و حسین را در آغوش حضرت قرار دادم، حضرت توجه و التفاتی به من کرد و چشمانش پر از اشک شد، عرض کردم چه شده یا رسول الله فرمود جبرئیل مرا خبر کرد که امتم به زودی این فرزندم را میکشند، عرض کردم همین حسین را ، فرمود آری و این هم مقداری از خاک و تربت سرخ از سرزمین آن-کربلا- جالب اینکه حاکم بعد میگوید این روایت صحیح است نزد بخاری و مسلم اما این دو در کتاب خود ذکر نکردند. (5) : عزاداری پیامبر بعد از شهادت امام حسین(ع): در کتاب سنن ترمذی ج12 ص195 کتاب فضائل الصحابه باب مناقب الحسن و الحسین روایت شده لز سلمی که میگوید: حدثنا ابو سعید الاشجع خدثنا ابو خالد الاحمر خدثنا رزین قال حدثنی سلمی قالت دخلت علی ام سلمه و هی تبکی فقلت ما یبکیک قالت رایت رسول الله تعنی فی المنام و علی راسه . لحیته فقلت مالک یا رسول الله قال شهدت قتل الحسین آنفاً... یعنی سلمی میگوید بر ام سلمه وارد شدم در حالی که ایشان گریه میکردند، عرضه داشتم چرا گریان هستید؟ او گفت رسول خدا را در خواب دیدم در حالی که موهای سر و محاسن ایشان خاک آلود بود عرضه داشتم یا رسول الله شما را چه شده است؟ فرمود هم اکنون شاهد کشته شدن حسینم بودم. لذا شما خواننده مقاله: اولاً. همانطور که می بینی تمام این روایات در کتب علمای اهل سنت وجود دارد که عزاداری و... در جریان عاشورا و غیر آن از همان سالهای اولیه اسلام و حتی قبل از اسلام وجود داشته. ثانیاً: آیا سیره و سنت پیامبر در اتفاقات فوق نمیتواند بهترین دلیل و حجت شرعی بر اقامه عزاداری و مرثیه سرایی امام حسین باشد؟ ثالثاً: شما که خود را اهل سنت، آن هم سنت رسول خدا میدانید چرا به سنت پیامبر عمل نمیکنید و این در حالی است که این افعال از پیامبر صادر شده. رابعاً: اگر آن حدیث کذایی و جعلی و دروغی را از پیامبر نقل کنید که خود پیامبر فرمود برای مردگان عزاداری نکنید چرا که در قبر عذاب میشوند، پنبه این حدیث را علمای خودتان زده اند و مقاله ای هم در این زمینه در این سایت دارم که یک نگاهی به آن بیندازید و زود قضاوت نکنید تا دوباره شرمنده نشوید. خامساً: اصلاً کسی از شما نظر خواهی کرد که بلافاصله دست بکار شدید و مطلبی نوشتید، شما فکر نکردید که پشت این مقاله نوشته شده شیر نری است که تمام کتب بزرگانتان مثل موم در دستانش میباشد. سادساً: دفعه بعدی اگر تقریضی، نظری، حرفی، و... خواستید بنویسید حتماً با مطالعه و سایت گردی خود را اقناع کنید بعد وارد گود شوید و - انا رجل - بگویید. موفق باشید. یا حق

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.