علنی کردن رقص و آواز با هر کسی و در هرجا!

  • 1395/07/24 - 10:05
در بین صوفیه طرفداران سماع خیلی کوشیدند سماع را به خاطر داشتن تضاد با دین اسلام و هم‌چنین داشتن آفات زیادش آن را بپوشانند و به همین خاطر سماع را برای عوام و نوصوفیان حرام کردند اما مولوی به‌عنوان ستاره سماع این سد را شکست و مراسم سماع را در هر جایی که میرفت خواه در کوچه و بازار و مراسم تشییع جنازه و خواه در بین مرد و زن، بچه و جوان و پیر این مراسم را برپا می‌کرد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ازجمله بدعت‌ها و انحرافاتی که صوفیه بسیار کوشیدند تا آن را مخفی کنند و از انظار عموم مردم آن را بپوشانند سماع بود که به خاطر داشتن تضاد با آموزه‌های دین اسلام و داشتن انحرافات گوناگون سعی در پوشاندن و مخفی کردن آن داشتن تا آنجا که بعضی از بزرگان صوفیه قائل به حرمت سماع برای عوام شدند،[1] و این حرمت به خاطر آفت‌هایی بود که سماع در پی داشت و برای این‌که از حمله علما و فقها دینی و متدینین دور بمانند مجبور به انجام مراسم سماع در خانقاه‌ها بودند اما این مخفی‌کاری صوفیان نه تنها به خاطر ترس از علماء و فقها دینی بود بلکه صوفیان سماع باز مخالفانی در بین خود صوفیه داشتند و بزرگانی از صوفیه به‌شدت با مراسم سماع مخالف بوده و آن را کاری شیطانی و حرام می‌دانستند که ابن‌عربی شخصی که در تصوف، تاریخ‌ساز شد یکی از این مخالفین بود که به‌شدت با سماع برخورد می‌کرد و در یکی از کتب خود درباره سماع می‌گوید: «ای نفس! به جهت این اعمال از خدا حیا نمی‌کنی. تو در طول شب و در حال سماع در تسخیر و قبضه شیطان بودی و بازیچه دست او. با این‌همه، تو ذوق می‌کردی و لذت می‌بردی... از همه بدتر و از هر مصیبتی بزرگ‌تر و از هر فاجعه‌ای سنگین‌تر و از هر دردی جانکاه‌تر این‌که در این حال ادعا می‌کردی که من باخدا و در خدا بودم و به خدا برخاستم و در خدا شطحیات بر زبان راندم.»[2] لذا صوفیان سعی بر این داشتند که سماع را در انظار مردم انجام ندهند تا موجبات شکایت بیشتر مردم و حتی صوفیان مخالف را فراهم نکنند و بیشتر از این مورد شماتت و مذمت آنها قرار نگیرند.
اما محدودیت سماع و محافظه‌کاری صوفیان در مسئله سماع به همین‌جا ختم نمی‌شود و صوفیان برای اطمینان پیدا کردن از عواقب و آفات سماع، عرصه سماع را تنگ‌تر کرده و نو صوفیان را هم از این عمل بازداشتند و انجام سماع را بر آنها حرام کردند.[3] اما مولوی کسی که باید او را ستاره سماع معرفی کرد این سد را شکست و به خاطر افراط شدیدش در سماع آن را به هر جای ممکن کشاند و مجلس سماع خود را در کوچه و بازار و خانه امیران برپا می‌کرد[4] و پیر و جوان و حتی غیرمسلمان‌ها در آن شرکت می‌کردند که نقل‌شده است که روزی مستی ترسا(مسیحی) وارد مراسم سماع شد و شوریده‌حال بود و خود را به مولوی می‌زد که یاران مولوی از عمل او ناراحت شدند و با او تندی کردند ولی این کار یاران مولوی سبب رنجش مولوی شد و یاران خود را سرزنش کرد. بدین شکل مولوی سماع را عمومی کرده بود و حضور هر شخصی با هر عقیده و سن و سال و حالتی در مجلس سماع مولوی آزاد بود و مولوی قائل به اختصاص سماع برای یک شخص یا یک گروه خاص نبود، همچنین قائل به انجام سماع در یک مکان مشخص هم نبود و هر جایی می‌رسید مجلس سماع خود را شروع می‌کرد خواه در خانقاه و خواه در کوچه و خیابان و خواه در مجلس جشن و سرور و خواه در مجلس عزا و مصیبت مثل تشییع‌جنازه و خواه در بین مردان و خواه در بین زنان و در برابر سماع برای هیچ عملی خواه از واجبات و خواه از سنت پیامبراکرم(صلی‌الله علیه و آله) هیچ ارزش، حریم و حرمتی قائل نبود.
با گذشت سالیان سال از این بدعت بزرگ، هنوز هم این مراسم با تمام انحرافات و مفاسدی که دارد در بین عموم مردم انجام می‌گیرد و باعث ایجاد انحراف در بسیاری از غیر صوفیان گردیده درحالی‌که هیچ تناسبی با فرهنگ اسلام ناب محمدی نداشته و ندارد.

پی‌نوشت:

[1]. ابن جوزی، ابوالفرج، تلبیس ابلیس، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، نشر دانشگاه تهران، 1389، ص 248
[2]. ابن عربی، محی‌الدین، رساله روح‌القدس فی محاسبه النفس ذیل بحث سماع، ص 36
[3]. همان، ص 37
[4]. افلاکی، شمس‌الدین احمد، مناقب العارفین، ص 99

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.