گروههای مخالف سماع
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ علیرغم اینکه گفته شده سماع از اصول تصوف است و همه فرقههای صوفیه مجلس سماع برپا می کنند، ولیکن میبینیم برخی از بزرگان فقهی اهل سنت که صوفیه در دامان ایشان رشد یافته است، با این امر مخالف بوده و از سماع نهی کردهاند. ولی صوفیه با وجود مخالفت فقهای رده اول اهل سنت، همواره اصرار بر مراسم سماع داشته و دارند.
مخالفان سماع را میتوان به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول فقهایی بودند که اصل سماع را باطل و انحراف میدانستند. دسته دیگر بزرگانی از میان صوفیه بودند که ابتدا قائل به سماع بودند، ولی به علت انحرافاتی که بعدها در سماع و سماع کنندگان پدید آمد، سماع را ترک گفته و از سماع نهی میکردند. اما دسته سوم بزرگانی از صوفیه بودند که در ابتدا سماع را مجاز ندانسته و انجام آن را جایز نمیشمردند. اکنون برخی از قائلین این سه دسته را ذکر میکنیم.
از مخالفان سماع ابوعبدالله محمد ادریس شافعی و از رؤسای چهارگانه اهل سنت وجماعت است. وی در كتاب آداب القضاء، سرودن را امری لهو و باطل دانسته و شعرا را سفیه خطاب میکند که گواهی ایشان در مسائل حقوقی و قضائی پذیرفته نیست. و همچنین چوب زدن (رقص با چوبی که صوفیان دارند) را دارای كراهت دانسته و گفته اين چيزى است كه زنديقان وضع كرده اند تا مردمان را از خواندن قرآن بدان مشغول كنند![1] پس شافعی مخالفت خود را با رقص و سماع به بهانه کراهت و عمل زندیقان اعلام داشت. یکی دیگر از بزرگان نامدار اهل سنت که مخالفت با این عمل صوفیانه کرده است، ابوعبدالله مالک بن انس از دیگر رؤسای چهار گانه مذاهب اهل سنت و جماعت است. وی نیز مخالفت خود را با رقص و سماع اینگونه بیان میکرده و طی حکمی از سرود نهى نموده و گفته: «كسى كه كنيزكى بخرد و آن را سرود گوى يابد، باید آن را رد كند (پس بدهد یا بفروشد)». ابوحنیفه، پیشوای معروف فقه حنفی اهل سنت نیز با آن مخالفت کرده و شنیدن آن را گناه دانسته است.[2]
سماع، چون اختراع و بدعت تصوف در عرفان بود، بزودی ملعبه و بازیچه اباحهگران و کسانی قرار گرفت که برای انجام کارهای خلاف شرع به دنبال بهانههای به ظاهر پذیرفته شده بودند. از این رو خود بزرگان تصوف هم که سماع را قبول داشته و گاهی انجام میدادند، وقتی این اوضاع را مشاهده کردند، سماع را ترک گفته و از آن نهی نمودند. یحیی باخرزی در این باره می نویسد: «فساد کار آن(سماع) از آن است که در این راه نااهلان در آمدهاند و سماع را از حال خود بگردانیده و آن چه مقصود از سماع آن است، از آن خبر و اثر نیافته و سماع را به هوا و حظ نفس استماع میکنند.»[3] وی در جایی دیگر به نقد این بدعت صوفیانه پرداخته و مینویسد: «اما سماع این قوم روزگار ما اسمی است بی معنی و کالبدی بی روح و رسمی است بی حقیقت. نی صورت سماع صدیقان دارد و نی معنی پاکان...»[4] جنید بغدادی که از سماع کنندگان در بین مشایخ و بزرگان صوفیه است، در اواخر عمرش آن را ترک کرد و وقتی مورد سؤال و اعتراض صوفیان واقع شد، دلیل کارش را چنین بیان کرد که: «در این زمان نااهلان به سماع برخواستهاند و چنین کاری دیگر خوش نیاید.»[5] او همچنین میگفت: «هر مریدی را که بینی به سماع میل میکند، بدان که در او بطالت هنوز باقی است.»[6] به نظر میرسد که بزرگان تصوف و کسانی از ایشان که وجدانی بهتر از سایرین داشتهاند، به طور ضمنی انحراف سماع را پذیرفته و به چشم خود دیدهاند که این انحراف چگونه باعث ننگ تصوف و ابزار عیش و نوش و بادهخواری ایشان گردیده و کم کم آن را ترک کردهاند. باخرزی مینویسد: «استاد مشایخ سلف و خلف، ابوطالب مکی میگوید که رقص و اضطراب در سماع مرا خوش نمیآید که اکثر آن تواجد است بیوجد و تکلف و تصنع درو داخل است.»[7]
اصل سماع در دین مقدس اسلام تشریع نشده و بلکه بر خلاف تصورات صوفیانه، از مصادیق بارز لهو و لعب است که قرآن در رابطه با آن فرموده است: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ.[سوره لقمان، آیه 62] و از مردم كسانى هستند كه سخنان لهو و بيهوده را مىخرند (مانند غناء طربآور، ترانههاى فاسد، اشعار و گفتارهاى ركيك، بهتان و غيبت سرايى، رمانها و افسانههاى فسادانگيز و ...)
گروه سومی از بزرگان صوفیه در مقابل دسته اول و دوم به شدت مخالف با سماع بوده و آن را موجب غفلت و دوری از خداوند میدانستند. از این گروه میتوان محییالدین عربی و جامی را نام برد که ایشان قائلین به سماع و شهود را دروغگو میدانستند. ابن عربی در رساله روح القدس في محاسبه النفس ذیل بحث سماع میگوید: «اي نفس! به جهت اين اعمال از خدا حيا نمیکنی. تو در طول شب و (در حال سماع) در تسخير و قبضه شيطان بودی و بازيچه دست او. با اين همه، تو ذوق میکردی و لذت میبردی... از همه بدتر و از هر مصيبتی بزرگتر و از هر فاجعهای سنگينتر و از هر دردی جانکاهتر اينکه در اين حال ادعا میکردی که من با خدا و در خدا بودم و به خدا برخاستم و در خدا شطحيات بر زبان راندم.»
بنا برآنچه ذکر شد، مخالفان سماع، دسته بزرگتری نسبت به موافقان آن دارند، ضمن اینکه حجت شرعی که باید در تایید سماع اقامه شود، از سوی فقهای اهل سنت است که اکثرا با این موضوع مخالف هستند، پس چگونه و مطابق کدام مجوز شرعی صوفیه مراسم سماع برگزار می کند؟
پینوشت:
[1]. ابوحامد محمد غزالی طوسی ترجمه احياء علوم الدين، بنياد فرهنگ ايران،1359، جلد 2، ص 584
[2].همان
[3]. باخرزی یحیی، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، دانشگاه تهران، 1383، ص 194
[4]. همان، ص 195
[5]. همان، ص 191
[6]. همان، ص 192
[7]. همان، ص 196.
افزودن نظر جدید