نگاهی به تسخیر و احضار ارواح
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعضی مدعی هستند که میتوانند روح اموات را احضار کنند، درحالی که درحالت عادی این امر ممکن نیست؛ زیرا عالم برزخ هرچند مشرف بر عالم دنیا است، ولی به این معنا نیست که ارواح، بعد از مردن اختیار تام داشته باشند تا هر وقت اراده کردند یا کسانی آنها را احضار کردند، بتوانند به عالم دنیا بیایند، تازه برفرض داشتن اختیار نیز، هیچگاه کسی نمیتواند آنها را به اجبار احضار کند، در حالی که مدعیان احضار ارواح، ادعا میکنند روح هر کسی را مخاطبانشان اراده کنند، میتوانند احضار کنند. برای توضیح بیشتر باید گفت انسانی که میمیرد و وارد عالم برزخ میشود یا مؤمن یا کافر یا مستضعف است؛ مؤمن در بهشت برزخی و کافر در جهنم برزخی است و برای مستضعف (کسانی که از سویی عمل بد و خلاف شرع انجام ندادهاند تا سزاوار دوزخ برزخی شوند و از طرف دیگر عمل صالحی هم ندارد تا شایسته بهشت برزخی باشند)، خداوند راهحلی باز کرده است؛ انسانی که در جهنم برزخی است اجازه بیرون آمدن از جهنم را ندارد و با همان بدن مثالی در برزخ در عذاب است، پس احضار چنین شخص معذبی که در قیدوبند ملائکه است بیمعناست.
شخص مؤمن نیز که در بهشت برزخی به سر میبرد، اجباری به حاضر شدن در نزد احضار کننده ندارد زیرا معنا ندارد که روح انسانهای شریف، تسخیر شده و اسباب دست یک عده انسانهای سودجو قرار گیرد تا هر وقت اراده کردند، حاضر شود، که اگر این چنین باشد، این خود یک نوع عذاب است که خداوند متعال هیچگاه راضی به آن نخواهد شد، مگر اینکه خداوند متعال برای این حضور اجازه دهد که اگر این چنین باشد، این اجازه از آن اولیاء خدا خواهد بود که هیچگاه چنین کراماتی را وسیله شهرت و سودجویی خود قرار نمیدهند و برای آن دکان باز نمیکنند.
حال مستضعفین نیز از این گفتار معلوم شد. پس درست است که مردگان توان شنیدن و فهمیدن را دارند، اگر چه گوش و مغز مادی آنان از کار افتاده باشد، (از این رو آنان را تلقین میکنند و در روایات نیز گفتوگوی اهلبیت (علیهمالسلام) با اموات آمده است.) ولی این همیشه به معنای حضور این ارواح در زمین نیست. پس ادعای عمومی احضار ارواح برای اشخاص معمولی، چیزی جز گزافهگویی نیست.
در اینجا برای تکمیل بحث، فرمایشهای حکیم فرزانه، حضرت آیتالله جوادی آملی را بهطور دقیق میآوریم: «اینکه برخی میگویند ما با ارواح موکل سماوات یا با فرشتگان یا با جنیان یا با ارواح مردگان یا زندگان ارتباط برقرار کردیم. راه اثبات ندارد حتی برای خودشان؛ اگر چه ثبوتاً ممکن است که انسان با فرشتههای موکل آسمان یا زمین یا با شیاطین انس و جن یا با ارواح مردگان و زندهها ارتباط برقرار کند، زیرا اینها مجرد هستند و انسان هم دارای روح مجرد است و مجرد میتواند با مجرد دیگر ارتباط برقرار کند. اما راه اثبات، آسان نیست.
انسان میتواند با این موجودات رابطه برقرار کند، ولی اگر کسی مدعی ارتباط بود، دلیلی برای اثبات آن ندارد. اگر بگوید: من روح یا فرشته را دیدم، حداکثر آن است که در مثال متصل؛ یعنی در حس مشترک درون خود دیده است نه بیرون، چون اگر در بیرون ببیند، باید هر کسی که حس سالم داشته باشد هم بتواند آن را مشاهده کند، گذشته از اینکه روح، موجودی مجرد است و هرگز قابل دیدن نیست. بنابر آنچه گذشت، در مواردی که احیاناً از احضار ارواح سخن به میان میآید که چگونه روح را با اینکه امر مجردی است، در خانهای حاضر میکنند یا این شبهه مطرح است که چگونه روح شخص دیگر را درحالی که مشغول کار خود است، احضار میکنند و یا سؤال مطرح میشود که روح بعد از رها کردن بدن و ورود در نشئه آخرت، دروغ نمیگوید، پس چرا فلان روح دروغ گفت؟ یا چرا این دو روح که ما احضار کردیم، دو گونه حرف زدند، این شبهات براساس این توهم است که این اشخاص با خود روح خارجی در ارتباط هستند و آن را احضار میکنند؛ در حالی که هیچ کدام از این امور، ارتباط با واقع نیست، بلکه اینگونه از ارتباطها در خیال متصل است نه مثال منفصل؛ یعنی در نهان خود آدم است. همانطور که این نهان، در خواب ظهور میکند و به صورت «اضغاث احلام» یا به صورت خواب خوب در میآید، در بیداری هم اگر کسی این نهان را تقویت کند، یا به صورت اضغاث احلام یا به صورت رؤیاهای صادقه در میآید. این روح که با آن ارتباط پیدا میکند، در محدودهی خیال متصل شخص احضار کننده و حاضران در آن محفل حضور دارد؛ نه اینکه روح که امری مجرد است به آن محل مادی بیاید یا روح زندهای را از بدنش جدا کنند در اتاق خاص احضار کنند و یا با حفظ تعلق روح به آن بدن، او را حاضر کنند. ما هر چه را بپنداریم، این پندار را، اراده در صورت تقویت شدن میسازد و اگر اراده چیزی را ساخت، ما آن را میبینیم یا میشنویم. ممکن است که در عالم خواب یا بیداری، به عنوان احضار روح، شخصی را در اتاق خود حاضر کند که خود یا دیگران هم ببینند، اما این دیدن مربوط به مثال و خیال متصل اینها است و ابزار دیدن هم باصره درونی است نه بیرونی و گرنه، هرکسی که از چشم سالم برخوردار باشد، باید بتواند آن را مشاهده کند».[1]
از فرمایش ایشان نتیجه میگیریم که چنین امری ممکن نیست و اگر کسانی چیزهایی را میبینند یا میشنوند، این دیدن یا شنیدن مربوط به خیال آنها است و به عبارت دیگر دچار یک نوع تلقین میشوند درحالی که واقعیت خارجی ندارد.
اما نکته اصلی در بحث «تسخیر و احضار ارواح» که مربوط به عنوان این کتاب است و مطالب گذشته بهعنوان مقدمه آن به شمار میرود این است که گاهی بعضی مدعیان کذایی برای اثبات احضار روح متوسل به جنها میشوند. آنها ممکن است روح پدر بزرگ شخصی را برای او حاضر کنند که همه اهل مجلس بتوانند ببینند با همان قیافه، صدا و همه اطلاعاتی که از این پدر بزرگ میتوان انتظار داشت. درحالی که این شخص در حقیقت روح پدر بزرگ آن شخص نیست؛ بلکه جنی است که خود را به شکل این پدر بزرگ درآورده است و صدای او را تقلید کرده و با توجه به علمی که نسبت به گذشته اشخاص میتواند داشته باشد، اطلاعاتی را از این پدر بزرگ به دست آورده و به نمایش میگذارد و بیننده را متقاعد میکند که موجود دیده شده حتماً روح پدر بزرگ است در حالی که بنابر مطالب یاد شده این دروغی بیش نیست.
هر چند افرادی که توان انجام چنین کاری در جلسه احضار ارواح را داشته باشند و جنها را اینگونه در اختیار خود بگیرند، کماند، آنها معمولاً متوسل به کارهای پایینتری از جمله حرکت دادن ظروف خاص و بلند کردن میز و... به صورت غیرطبیعی میشوند که اینها یا عوامل طبیعی (ناشناخته برای عموم مردم) دارد و یا درنهایت استفاده از قدرت بعضی جنها است که برای بیننده نامرئی هستند.[2]
پینوشت:
[1] . جوادی آملی، قرآن در قرآن، قم: نشر اسراء، بیتا، ص ۱۱۹.
[2] . علیمحمد راهی، جایگاه و نقش جن در نظام آفرینش، قم: نشر ادیان، ۱۳۹۴، ص ۱۴۷.
جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: علیمحمد راهی، جایگاه و نقش جن در نظام آفرینش...
افزودن نظر جدید