سینما و تحریف شخصیت پیامبران و معصومین

  • 1395/06/29 - 17:25
امروزه قدرت رسانه از مهم‌ترين عوامل اقتدار اجتماعى كشورها محسوب مى‌شود. كسى كه رسانه را در اختيار داشته باشد و خوب مديريت و هدايت نمايد، مى‌تواند نقش كنترل اجتماع را به آسانی در جامعه ايفا نمايد. غرب به کمک همین ابزار قوی توانسته جامعه‌ی خود را سکولاریزه بکند. در این بین سینما با تخریب شخصیت‌ پیامبران و نگاه موضعی به زندگی آنان افکار مردم را هدف قرار داده‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از پیامبران و امامان (علیهم‌السلام) به عنوان جانشینان خدا بر زمین و اسباب فیض الهی در متون دینی یاد شده است. بحث‌های تاریخی فراوانی درباره‌ی چگونگی زیست و فعالیت‌های این اولیای الهی در طول تاریخ نقل شده است. افراد سودجو و معاند در این باره اندیشه‌های غلطی را نشر داده‌اند. در این بخش از فیلم‌ها نمونه‌هایی عنوان می‌شود که به صورت‌های گوناگون به این مقوله می‌پردازند. نقطه اشتراک اکثر این آثار، تحریف تاریخ و شخصیت‌های الهی این بزرگواران است که در قالب داستان‌های گوناگون پرداخته شده‌اند.
گروهی از این فیلم‌ها برشی از زندگی پیامبران الهی را به نمایش می‌گذارند که در آن به صورت گزینشی، بخش‌هایی را به تصویر می‌کشند که باعث می‌شود شخصیت پیامبر به صورت کامل دیده نشود و در برخی موارد مطالبی نادرست، نشان داده می‌شود.
در فیلم «پیام» که در ایران با نام «محمد رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله)» شناخته می‌شود، تمام جنبه‌های شخصیت دینی و اخلاقی و اساس نگرش و تفکر والای ایشان اصلاً مطرح نمی‌شود و فیلم، بیش‌تر به شکوه ظاهری اسلام و جنگ‌ها می‌پردازد. هم‌چنین از دلایل حقانیت اسلام سخنی به میان نمی‌آید؛ در حالی که بحث‌های علمی پیامبر با گروه‌های مختلف مردم، در احادیث مختلفی نقل شده است. در فیلم، تمام جنبه‌های بعثت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دیده نمی‌شود و مهم‌ترین فایده‌ی بعثت، رهایی و آزادی بردگان، مساوات و مقوله‌های اجتماعی مشابه به تصویر در می‌آید و از جنبه‌های دینی و هدایتی کمتر سخن به میان می‌آید. هم‌چنین به نقش تاریخی بسیاری از نزدیکان ایشان همچون حضرت علی(علیه‌السلام) آن‌گونه که باید پرداخته نشده است.
انیمیشن «محمد: آخرین پیامبر» به بخشی از زندگی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌پردازد. نکته‌ی اساسی درباره‌ی این اثر آن است که داستان، تفاوت‌های بسیاری با حقیقت تاریخ دارد؛ برای نمونه واقعه‌ی خوابیدن حضرت علی (علیه‌السلام) در بستر پیامبر برای حفظ جان ایشان از شر کفار به گونه‌ای دیگر نشان داده می‌شود.
در هر دو فیلم «ده فرمان» که یک کارگردان ساخته است، داستان حضرت موسی (علیه‌السلام) با نگرشی گزینشی منطبق بر آموزه‌های تورات به تصویر در می‌آید. حضرت در این دو فیلم بیش‌تر شبیه یک امیر نظامی است که به دنبال ایجاد امنیت اجتماعی برای مردم است تا پیامبری از جانب خدا که برای هدایت آنان آمده باشد. در این فیلم، پیامبر، نظر معشوقه‌اش را بر نظر خدا ارجح می‌داند و به درخواست او که همسر فرعون است، از خدا می‌خواهد که عذاب را بر دارد.
فیلم «آخرین وسوسه‌ی مسیح» بخشی از داستان زندگی حضرت عیسی (علیه‌السلام) را نشان می‌دهد. در این فیلم، حضرت بین وجود انسانی و الهی خود متلاطم است، از طرفی مکاشفات رحمانی، او را به سوی فدا شدن و تصلیب و از طرفی وسوسه‌های شیطانی و زمینی، او را به سوی قدرت، زن و دنیا می‌کشاند. شخصیت حضرت مسیح در این فیلم کاملاً زمینی و بدون تقدس به نمایش درآمده است. پیامبر مجعول فیلم، بسیار تلاش می‌کند تا خدا مسئولیت پیامبری و فدا شدن را از دوشش بردارد تا به زندگی‌اش بپردازد و به صلیب کشیده نشود؛ ولی در نهایت می‌پذیرد.
او پس از به صلیب کشیده شدن، فریب شیطان را می‌خورد که به شکل فرشته‌ی نجات او ظاهر می‌شود، وی را از صلیب پایین آورده، با فریب می‌گوید: «تو در امتحانت پیروز شدی و اکنون می‌توانی با زن مورد علاقه‌ات، مریم مجدلیه ازدواج کنی»؛ او اسیر حیله‌ی شیطان می‌شود و با معشوقه‌اش ازدواج می‌کند و بچه‌دار می‌شود.
بعد از پیر شدن ایشان و هنگام مرگ، یهودا (یکی از حواریون) بر بالینش حاضر می‌شود و به او گلایه می‌کند که: «من به خود قبولاندم که تو را لو دهم تا به صلیب کشیده شوی (و مسیحیان به رستگاری برسند)، ولی تو اسیر شیطان شدی و زندگی معمولی و ازدواج را برگزیدی». در این جا مسیح متوجه فریب شیطان می‌شود و از خدا می‌خواهد که او را به روی صلیب برگرداند تا فدای گناهان بشر شود و چنین می‌شود و مسیح بر روی صلیب فریاد می‌زند: «مأموریت من انجام شد».
فیلم براساس اندیشه‌ی مسیحی هم، فاصله‌ی بسیار زیادی با حقیقت حضرت مسیح دارد، پیامبری که از وظیفه‌اش شانه خالی می‌کند، فریب شیطان را می‌خورد و برای فهمیدن حقیقت نیاز به تذکر حواریونش دارد. این همه تحریف، فقط در نگرش مقابل دین یافت می‌شود که درصدد تخریب چهره‌ی اولیای الهی برمی‌آید تا بتواند مقصود پلیدش را در قالب داستان نمایش دهد.
طبق نگاه شیعه، عصمت، لطفی از جانب خدا است که با بودن آن انگیزه‌ی ترک طاعت و ارتکاب معصیت با حفظ قدرت بر آن دو، منتفی می‌شود. پیامبران باید در دریافت و ابلاغ وحی، عمل به شریعت الهی، تطبیق شریعت، تشخیص مصالح و مفاسد امور و انجام خطا در امور عادی عصمت داشته باشند. هم‌چنین باید از امور نفرت‌آور منزه باشند. دلایل ضرورت عصمت انبیاء عبارت است از:
۱. مردم اگر کذب و معصیت را بر انبیاء روا بدانند لازمه‌اش این است که در باید و نبایدهایی که به آن امر شده‌اند که از او پیروی کنند، کذب و معصیت را روا بدانند و اگر چنین باشد به دستورهای او گردن نمی‌نهند و این نقض غرض از بعثت انبیاء است.
۲. با توجه به این که اطاعت از نبی واجب است. حال اگر نبی، معصیت انجام دهد دو حالت در این باره وجود دارد، نخست این که اطاعت نبی واجب نباشد که در این حالت فایده‌ی بعثت  منتفی می‌شود و دوم این که باز هم متابعت واجب باشد که این حالت هم باطل است؛ چرا که انجام معصیت جایز نیست. پس باید انبیاء معصوم باشند تا چنین محذوری پیش نیاید.
۳. نبی علاوه بر وظیفه ابلاغ وحی، باید مردم را تزکیه و تربیت کند و افراد مستعد را به کمال برساند. نبی برای رسیدن به این مقصود باید در عالی‌ترین درجه‌ی کمال انسانی باشد و کامل‌ترین ملکات نفسانی را دارا باشد.
۴. کسی برای نبوت صلاحیت دارد که تمام قوای طبیعی، حیوانی و نفسانی، مطیع عقل او باشند. بنابراین کسی که چنین ویژگی‌هایی دارد، انجام گناه از سوی او غیر ممکن است؛ چون تمام معصیت‌ها نزد عقل ناپسند است و معنای این که از کسی معصیت سر‌می‌زند این است که یکی از قوای مذکور مانند غضب یا شهوت برعقل او غلبه می‌کند که چنین امری شایسته‌ی یک پیامبر نیست.
مجموعه‌ی این دلایل ما را به ضرورت و لزوم عصمت برای انبیاء رهنمون می‌سازد. از همین مطلب، باطل بودن استناد کارهای زشت و صفات ناپسند به پیامبران در مضمون فیلم‌های یاد شده روشن می‌شود.[1]

پی‌نوشت:

[1]. جواد امین‌خندقی، دین و سینما گزاره‌های اعتقادی، قم: ولاء منتظر، ۱۳۹۱، ص ۱۴۰.

جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: جواد امین‌خندقی، دین و سینما گزاره‌های اعتقادی...

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.