ردی بر دلایل تبرئه‌ی شیطان توسط صوفیان

  • 1395/06/09 - 18:45
دین مبین اسلام جن و انس را دارای اختیار می‌داند که بر ذات و فطرتی توحیدی و حق‌نگر خلقت یافته‌اند و بر همین اساس می‌توانند با اعمال خود و راهی را که انتخاب کرده و مسیری را که طی می‌کنند، سعادت یا شقاوت را سرنوشت خود سازند. شیطان نیز از این دایره خارج نیست، او همچون سایر مخلوقات، پاک و موحد آفریده شده بود و سالیان درازی همین توحید را بر کرسی تدریس بازگو می‌کرد تا اینکه تکبر ورزید و راه باطل در پیش گرفت.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بحث دفاع از شیطان در میان برخی فرقه‌های انحرافی از جمله فرقه‌ی صوفیه و در میان بزرگان ایشان رواج بسیار دارد. این موضوع بر خلاف برخی موضوعات تاریخی که مشمول مرور زمان شده و تاریخ مصرف آن تمام می‌شود، همواره یک موضوع تازه‌ایست؛ چرا که ابلیس قسم یاد کرده که تمامی بندگان را گمراه سازد و قسم او تا وقت معلومی که تنها برای خداوند متعال مشخص است، ادامه دارد. دلیل حمایت یاران شیطان از او هم همین امر است و تا این جریان ادامه دارد، نبرد با عقاید شیطانی و شیطان‌گرایی هم مداوم و مستمر خواهد بود.
حسن بصری، حسین بن منصور حلاج، عین القضات همدانی، احمد غزالی، ذوالنون مصری، بایزید بسطامی، ابوبکر واسطی، ابوالقاسم گورکانی و... از مدافعین حریم شیطان در تصوفند که هر کدام به انحاء مختلف این موجود پلید را تقدیس و ستایش نموده و یا از گناه بزرگی که مرتکب شده، تبرئه کرده‌اند.[1]
باید دانست که هیچ‌ یک از دعاوی صوفیانه به هیچ دلیلی مستند نیستند و برعکس، آیات مختلف قرآن کریم و روایات متنوع و متناوب بر خلاف این دیدگاه متصوفه است و همگی شیطان را دشمن بشریت و گمراه‌ کننده می‌دانند. اگر ایشان قائل به جبر شده و شیطان و گناهکاران را در افعال و اعمال خود مجبور می‌دانند، باید بدانند که دچار عقیده‌ای فاسدند. چون در این صورت تمام رذالت‌ها و پستی‌ها و شرور را به ذات پاک خداوند نسبت داده و در حقیقت الله را فاعل بدی‌ها تصور می‌کنند!
دین مبین اسلام جن و انس را دارای اختیار می‌داند که بر ذات و فطرتی توحیدی و حق‌نگر خلقت یافته‌اند و بر همین اساس می‌توانند با اعمال خود و راهی را که انتخاب کرده و مسیری را که طی می‌کنند، سعادت یا شقاوت را سرنوشت خود سازند. شیطان نیز از این دایره خارج نیست، او همچون سایر مخلوقات، پاک و موحد آفریده شده بود و سالیان درازی همین توحید را بر کرسی تدریس بازگو می‌کرد ولی کبر و غرور و خودپسندی، او را از این درجه‌ی اعلی به پست‌ترین موجودات تبدیل کرد و دشمن درجه یک خداوند و مؤمنین گردید. 
این‌گونه نیست که با حذف شیطان، انسان‌ها میلی به شهوت‌ها و لذائذ مختلف نداشته باشند، بلکه نفس اماره‌ی انسان هم همواره به سوی همان چیزی دعوت می‌کند که ابلیس به آن فرا می‌خواند. پس اگر ادعای صوفیانه برای توجیه اعمال شیطان این باشد که ابلیس، وسیله‌ای برای آزمایش بشر در انتخاب راهش بوده، باید گفت؛ نفس اماره انسان، شیطان درونی اوست که می‌توان با کنترل و مهار آن به کمال رسید.
برخی نوشته‌جات صوفیانه شیطان را مامور فرمانبر خدا معرفی می‌کنند که اگر این‌گونه بود، شیطان از مهمترین دستور خدا سرپیچی نمی‌کرد و از سجده به انسان سر باز نمی‌زد و این که او عاشق پروردگار باشد هم خیال خامی است که صوفیان مدافع شیطان دارند؛ زیرا عاشق رنگ معشوق می‌گیرد و همواره چشم بر دهان وی دارد تا از فرامینش اطاعت کند، در حالیکه ابلیس تکبر ورزید و کافر شد. 
اگر ابلیس به دور از هرگونه شرارت است به چه جهت توسط حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) کشته می‌شود؟ روایتی از امام صادق (علیه السلام) گویای این حقیقت است. «عَنْ وَهْبِ بْنِ جُمَیْعٍ مَوْلَى إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ‏ قَوْلِ إِبْلِیسَ: رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ. قالَ: فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ، إِلى‏ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ. قَالَ لَهُ وَهْبٌ جُعِلْتُ فِدَاکَ، أَیُّ یَوْمٍ هُوَ؟ یَا وَهْبُ أَ تَحْسَبُ أَنَّهُ یَوْمُ یَبْعَثُ اللَّهُ فِیهِ النَّاسَ إِنَّ اللَّهَ أَنْظَرَهُ إِلَى یَوْمِ یَبْعَثُ فِیهِ قَائِمَنَا فَإِذَا بَعَثَ اللَّهُ قَائِمَنَا کَانَ فِی مَسْجِدِ الْکُوفَهِ وَ جَاءَ إِبْلِیسُ حَتَّى یَجْثُوَ بَیْنَ یَدَیْهِ عَلَى رُکْبَتَیْهِ فَیَقُولُ یَا وَیْلَهُ مِنْ هَذَا الْیَوْمِ فَیَأْخُذُ بِنَاصِیَتِهِ فَیَضْرِبُ عُنُقَهُ‏ فَذَلِکَ یَوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ.[2] وهب بن جُمیع می‌گوید: از امام صادق (‌علیه السلام) پرسیدم اینکه خداوند به شیطان فرمود: فانک من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم؛ یعنی تو تا روز وقت معلوم، از مهلت داده شدگانی. این وقت معلوم چه زمانی است؟ فرمود: آیا پنداشته‌ای این روز، روز قیامت است؟! خداوند تا روز قیام قائم ما، به شیطان مهلت داده است. وقتی خداوند ایشان را مبعوث می‌کند، آن جناب به مسجد کوفه می‌رود. در آن هنگام ابلیس در حالی که نزد حضرتش با زانوان خود راه می‌رود، می‌گوید: ای وای بر من از امروز! پس حضرت مهدی (عجل الله فرجه) پیشانی او را گرفته و گردنش را می‌زند و آن هنگام، روز وقت معلوم است. (که مهلت شیطان به پایان می‌رسد)».
برخی منابع صوفیه، تمرّد شیطان را ناشی از غیرت دینی و الهی او دانسته‌اند. مثلا احمد غزالی کسی که شیطان را موحد نداند، کافر و زندیق بر می‌شمارد![3] اگر سجده نکردن ابلیس به آدم (علیه‌السلام) را غیرت دینی بنامیم، مفهوم آن این است که ذات اقدس حق، ملائکه‌ی خود را امر به بت‌پرستی کرده‌ است و همه‌ی ایشان جز شیطان بت‌پرست نشد. با این حساب در مرتبه اول خداوند متعال متهم است و در رتبه‌ی بعد، فرشتگان مقرب! با اندکی تفکر درمی‌یابیم که هیچ توجیهی از ناحیه‌ی صوفیان و مدافعان حریم شیطان در توجیه سرپیچی او از دستور خداوند قابل قبول نیست و هیچ عقل سلیم و قلب موحدی که فطرت پاکش پا برجا باشد این انحراف را نخواهد پذیرفت.

پی‌نوشت:
[1]. مروری بر کتاب "تلبیس ابلیس" در نقد تصوف
[2]. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، انتشارات علامه، ج ۱ ص ۳۱۳
[3]. تلبیس ابلیس ابن جوزی، ترجمه ذکاوتی، ص68؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج1 ص107

برای مطالعه‌ی بیشتر مراجعه شود به کتاب‌های:
تلبیس ابلیس نوشته‌ی ابن جوزی؛
لسان المیزان نوشته‌ی ابن حجر عسقلانی ج1 چاپ بیروت؛
الطوامیس منسوب به حسین بن منصورحلاج؛
شرح شطحیات نوشته‌ی روزبهان بقلی

تولیدی

دیدگاه‌ها

با سلام مطلب شما در کانال نقد و بررسی تصوف و اهل حق منتشر شد https://telegram.me/n_tasavof

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.