شاهدبازی، ریشه در اعتقادات صوفیه دارد

  • 1395/05/31 - 00:02
مسلک تصوف و صوفیگری به عنوان عرفان اهل سنت، بسیاری از مبانی خود را از منابع روایی دست اول اهل سنت گرفته است. به بیان بهتر می‌توان گفت شالوده و پایه‌ی بسیاری از انحرافات، کژی‌ها و زشتی‌ها که در اعمال صوفیانه و در کتب و منابع صوفیه مشاهده می‌کنیم، به نوعی برگرفته از روایات عامه است که تعداد قابل توجهی از آنها جعلی و جزء اسرائیلیات هستند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مسلک تصوف و صوفیگری[1] به عنوان عرفان اهل سنت، بسیاری از مبانی خود را از منابع روایی دست اول اهل سنت گرفته است. به بیان بهتر می‌توان گفت شالوده و پایه‌ی بسیاری از انحرافات، کژی‌ها و زشتی‌ها که در اعمال صوفیانه و در کتب و منابع صوفیه مشاهده می‌کنیم، به نوعی برگرفته از روایات عامه است که تعداد قابل توجهی از آنها جعلی و جزء اسرائیلیات هستند.
برای نمونه به روایتی اشاره می‌کنیم که پایه‌ی یکی از انحرافات زشت در تصوف شده و بزرگان و صاحب نامان صوفیه فاعل آن شده‌اند. بزرگانی از اهل سنت این روایت را نقل کرده و به شرح و توضیح و توجیه آن پرداخته‌اند. روایت مربوط به جریان معراج رسول گرامی اسلام است که به این صورت نقل می‌شود:
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، عَنِ النَّبِيِّ: أَنَّهُ رَأَى رَبَّهُ، عَزَّ وَجَلَّ، شَابًّا أَمْرَدَ[2] عکرمه از ابن عباس از رسول الله نقل می‌کند: پیامبر، پروردگارش را به شکل جوانی که هنوز موی صورتش نروئیده دید!
قرآن کریم به صراحت رؤیت پروردگار را با چشم سر نفی می‌کند و می‌فرماید: «لاَّ تُدْرِکُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ [انعام، 103] چشم‌ها او را نمی‌بینند ولی او همه چشم‌ها را می‌بیند و او بخشنده‌ی (انواع نعمت‌ها، و با خبر از دقایق موجودات) و آگاه (از همه) چیز است».
روایت نقل شده در منابع اهل تسنن علاوه بر اینکه معارض نص کلام الله است، با عقل هم در تعارض و تضاد است، چون حضرت باری (جل و اعلی) جسم نیست که با چشم سر بتواند به رؤیت برسد. با این همه بزرگانی از تصوف که اهل بدعت هم بوده‌اند، با مستمسک قرار دادن این روایت پایه‌ی بدعت زشتی را در صوفیگری بنا نهادند و جمال‌پرستی و شاهدبازی را در میان دراویش و شاید مردم محل سکونت خود ترویج کردند و طبعاً شیوع این عمل ناپسند در جامعه‌ نتیجه‌ی بی مبالاتی ایشان بوده است. سرانی از تصوف این عمل شوم را مرتکب شده و حتی از انجام آن در انظار عموم ابایی نداشتند. غزالی، فخرالدین عراقی، روزبهان بقلی و اوحدالدین کرمانی و.. از این دسته صوفیانند که دستی بر شاهدبازی داشته‌اند.
ابوالفیض ثوبان بن ابراهیم معروف به ذوالنّون مصری از بزرگان صوفیه بر این اعتقاد است که کسی که با خدا انس گرفته، با هر صورت زیبایی از انسان‌ها انس و الفت می‌گیرد و این سِری است که نباید آن را با کسی در میان گذاشت! او می‌نویسد:«المستانس بالله، اِستانس بکل شیءٍ مَلیح و بکل صُوره طِیبَه و لِأَهل المَعرفَه فِی هذهِ الأَشیاءَ اَسرارٌ لا یصلح کَشفَها الا لِاَهلِها فَمَن اَفشَأ بغَیر اَهلَها حلت به العقوبه و المثلات»[3] وی افشا کننده‌ی این سر را لایق هر گونه عقوبتی می‌داند. با این حال کتب صوفیانه و نوشته‌جات ایشان پر است از شرح حال بزرگان صوفیه که به این عمل زشت روی آورده بودند.
اوحدالدین کرمانی از بزرگ ترین صوفیانی است که به خاطر جمال پرستی و نظر کردن به شاهدان و کودکان زیبا رو مورد شماتت بسیاری از افراد حتی خود صوفیان قرار گرفته است. وی در این زمینه اعتقاد دارد که عالم معنی را نمی‌توان در عالم طبیعت و محسوسات دید جز با نظاره به صورت کودکان که خداوند در آن تجلی یافته است.
فخرالدین عراقی، از دیگر صوفیان جمال پرستی‌ست که هر صورت زیبایی را آینه‌ای از طلعت دوست می‌دانسته و اشتهار او در این کار تا جایی است که به اعتقاد افرادی از جمله جامی، وی در اوایل جوانی بخاطر شیفتگیش به بچه‌ای زیبا رو تا هندوستان مسافرت می‌کند.[4]
بی‌شک رفتار این دسته از صوفیان ریشه در عقاید ایشان داشته که نشان از فساد روح و باطن افراد در این مسلک می‌باشد.

پی‌نوشت:

[1]. منظور تصوف اصیل است که غیر از تصوف تشکیلاتی و فرقه‌ای می‌باشد.
[2]. محمد ابن تيمية الحراني الحنبلي الدمشقي، بيان تلبيس الجهمية في تأسيس بدعهم الكلامية ، ج 7 ص 238؛ أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي، تفسير القرآن العظيم ، ج 7 ص 450؛ ابطال التأويلات لأخبار الصفات، ج 1 ص 144، المؤلف : القاضي أبوعلى ، محمد بن الحسين بن محمد بن خلف ابن الفراء
[3]. روزبهان بقلی فسایی، کشف السرار و مکاشفات الانوار، تصحیح مریم حسینی، ص 30
[4]. لغتنامه دهخدا، ذیل کلمه‌ی فخرالدین همدانی

تولیدی

دیدگاه‌ها

مطلب شما در کانال نقد تصوف منتشر گردید

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.