اعتقاد صوفیه به صلح کل معارض آیات قرآن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از عقاید انحرافی صوفیه صلحکل است. این عقیده صوفیانه معارض آیات قرآن و روایات و حتی عقل سلیم است. با این حال چرایی اصرار صوفیه بر این عقیده مشخص نیست. صوفیه با اینکه در دامان اسلام رشد یافته و جزو فرقههای مسلمان هستند، با این حال معلوم نیست چرا اصرار زیادی بر عقیدهای دارند که معارض نصوص دینی است.
از نظر صوفیه حق و باطل و کفر و ایمان، فرعون و موسی، ابلیس و آدم و پیامبر اسلام و حضرت علی و معاویه یکی است چنانکه محیالدین بن عربی چهره برجسته متصوفه برای علی (علیه السلام) و معاویه و عمر و ابوبکر و متوکل عباسی و ... ولایت ظاهری و باطنی قائل است.[1]
در حالی که سخن آیات و روایات و سیره معصومین (علیهم السلام) مغایر آن چیزی است که صوفیه بدان صلحکل میگوید. با مروری بر آیات قرآن درخواهیم یافت که حداقل حدود 400 آیه قرآن درباره جهاد نازل شده است و آیات زیادی درباره جنگ با کافران و برائت از مشرکین آمده است. از جمله آیاتی که دستور به مبارزه با کفر و جهاد در برابر کافران و ظالمان و مستکبران میدهد مواردی که ذیلا به آنها اشاره خواهد شد.
« وَإِنْ نَکثُوا أَیمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ ینْتَهُونَ.[سوره توبه، آیه 12] و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند و آئین شما را مورد طعن قرار دهند با پیشوایان کفر پیکار کنید چرا که آنها پیمانی ندارند، شاید دست بردارند.»؛ آیه دیگری که میتوان به آن اشاره کرد: «أُذِنَ لِلَّذِینَ یقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ.[سوره حج، آیه 39] به آنها که جنگ بر آنان تحمیل شده اجازه جهاد داده شده است، چرا که مورد ستم قرار گرفته اند و خدا قادر بر نصرت آنها است.» و آیه دیگر در همین زمینه: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَکونَ فِتْنَةٌ وَیکونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِینَ[سوره بقره، آیه 193] و با آنها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستی، و سلب آزادی از مردم،) باقی نماند، و دین، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشوید! زیرا) تعدی جز بر ستمکاران روا نیست.» و آیات دیگری که به این مطلب اشاره دارد.
همچنین از جمله آیاتی که اشاره به برائت از مشرکین دارد میتوان چندین مورد را نام برد، که ما فقط به دو مورد بسنده میکنیم: «بَرَاءةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ[سوره توبه، آیه 1] این اعلام بیزاری خدا و پیامبر او به کسانی از مشرکان است که با آنها عهد بسته اید.» ونیز آیه شریفه: «وَإِذَا رَأَیتَ الَّذِینَ یخُوضُونَ فِی آیاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیرِهِ وَإِمَّا ینْسِینَّک الشَّیطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ [سوره انعام، آیه 68] هر وقت کسانی را که آیات ما را استهزاء میکنند مشاهده نمائی از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند و اگر شیطان از یاد تو ببرد، به محض توجه پیدا کردن با (این) جمعیت ستمگر منشین.»
علاوه بر آیات بالا، مساله ائمه نور و ائمه نار که تجلی واقعی آن در آیتالکرسی بروز میکند، نشانگر وجود انحرافات ائمه نار است که قرآن کریم به صراحت درباره آن روشنگری و گوشزد نموده است. این آیه شریفه درمورد والیان و سردمداران آتش و کسانی که گمراهی و ضلالت را پیشه خود قرار دادهاند، میگوید: «اللَّهُ وَلِی الَّذِینَ آمَنُوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِک أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ [سوره بقره، آیه 257] خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده اند آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به درمىبرد و[لى] کسانى که کفر ورزیده اند سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى برند آنان اهل آتشند که خود در آن جاودانند.»
شهید بزرگوار مطهری اعتقاد به مسلک صلح کل را خیانت به بشریت میداند و درمورد آن چنین میگوید: «گمان نمىکنم از مردم محقق دنیا باشد کسى که انساندوستى را به آن مفهومى تشریح کند که به آن «صلحکل» گویند. البته هستند در میان افراد عامى و عادى که تا صحبت بشریت و انساندوستى پیش مىآید، مىگویند: آقا! همه بشرند، بنابراین در نظر ما همه باید یک جور باشند، همه باید به یک چشم به هم نگاه کنیم. مىگوییم: ارزشهاى انسانى چطور؟ همه انسانها که از نظر واجد بودن ارزشهاى انسانى یک جور نیستند؛ یک بشر با دانش است و یکى بىدانش (حالا ممکن است بگویید علت بىدانشى او این بوده که علم دراختیارش نبوده)، یک بشر پاک و پرهیزکار است و دیگرى ناپاک و آلوده، یکى ستمگر است و دیگرى ستمکش، یکى خیرخواه است و دیگرى بدخواه. آیا ما باید به حکم فلسفه بشردوستى بگوییم اینها همه بشرند و براى ما فرق نمىکنند؟ ما براى بشر احترام قائل هستیم؛ دیگر چکار داریم که این بشر بادانش است یا بىدانش، باایمان است یا بىایمان، باتقواست یا بىتقوا، نیکخواه است یا بدخواه، مصلح است یا بدکار و مضر و مفسد! ما باید بشردوست و صلح کل باشیم. دیگر در نظر ما وابستگى یک بشر به هر مسلک و مکتبى نباید فرق کند! اگر چنین بگوییم، به بشریت خیانت کردهایم.»[2]
عقیده به صلحکل فقط مربوط به صوفیه قدیم نیست، بلکه بزرگان فعلی این فرقه نیز اعتقاد راسخی به این عقیده دارند و عقیده مذکور یکی از عقاید مهم در میان این نوع فرق است. با اینکه صلحکل معارض نص صریح قرآن میباشد، سردمداران این فرقه، بر اصرار بر تبعیت از این عقیده منحرف میکنند.
پینوشت:
[1]. محمد بن علی ابن عربی، فتوحات مکیه، مترجم خواجوی محمد، نشر مولی، 1388، تهران، ج 2، ص 6
[2]. مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، تهران، انتشارات صدرا، ج23، ص: 673
دیدگاهها
aseman
1395/06/29 - 06:39
لینک ثابت
مطلب شما در کانال نقد تصوف
افزودن نظر جدید