بی‌نیازی شمس تبریزی از قرآن و ائمه‌ اطهار (ع)

  • 1395/05/20 - 23:05
در حالی‌که قداست و عرفان حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) بر کسی پوشیده نیست و در کتب عامه و خاصه به آن اشاره شده است شمس تبریزی گستاخانه آن حضرت را بی‌معرفت در عبادت خداوند معرفی کرده و حتی خبر از بی‌نیازی خود به قرآن و پیامبراکرم(صلی‌الله علیه وآله) را داده است، تا این‌چنین به‌خاطر تکبر‌، عداوت خود را نسبت به ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) نمایان کند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در اسلام، از وجود مبارک پیامبراکرم (صلی‌ الله علیه و آله) به‌عنوان برترین مخلوق خداوند متعال یاد می‌شود و از حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله علیها) به‌عنوان برترین بانوی دوعالم، که هر دوی آنها علم‌شان علم الهی و مقام‌شان مقامی خدادادی است که تمام انسان‌ها را راهی در درک و معرفت به‌مقام و منزلت آنها نیست. اما در عین حال سران صوفیه در حالی‌که اکثرا سلسله خود را به اهل‌بیت(علیهم‌السلام) می‌رسانند به‌خاطر دور شدن از مکتب اهل‌بیت(علیهم السلام) دچار تکبر و غرور شده و شأن و مقام بعضی از اهل‌بیت(علیهم‌السلام) را ناچیز شمرده و آنها را متهم به بی‌معرفتی کرده‌اند، به‌عنوان مثال شمس تبريزى مقام معرفت و خوف و خشيت برترين بانوی دوعالم، حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله علیها) را خوار و پست شمرده وصراحتا به آن حضرت اهانت نموده و می‌گوید: «فاطمه(رضي اللّه‏ عنها) عارفه نبود، زاهده بود. پيوسته از پيغمبر حكايت دوزخ پرسيدى.[1] اما در حالی شمس تبریزی معتقد به عدم معرفت حضرت زهرا(سلام الله علیها) است و معتقد است که عبادت حضرت از سر عظمت و محبت خداوند نیست بلکه از ترس عذاب جهنم است، که عرفان و مقام بلند و رفیع حضرت، نزد هیچ‌کس از عامه و خاصه پوشیده نیست.
در جایی دیگر نیز شمس تبريزى خبر از بی‌نیازیش به حضرت رسول‌اکرم(صلی‌الله علیه و آله) می‌دهد و می‌گوید: «با محمد جز با اخوت نمی‌زيم! بر طريق اخوت مى‌‏باشم! زيرا فوق او كسی است، آخر خدای كه از ميان نرفت، وقتی باشد كه ذكر بزرگى‏‌شان كنم، آن‏ها را به بزرگی ياد كنم لكن از روي حرمت باشد و تعظيم، نه از روی حاجت!![2] در حالی شمس تبریزی ابراز بی‌نیازی به‌وجود مبارک حضرت محمد(صلی‌الله علیه و آله) و حضرات اهل‌بیت(علیهم‌السلام) می‌کند که بنا بر روایات کثیری وجود ما وابسته به وجود خاندان محمدوآل محمد (صلوات‌الله و سلامه علیهم) است و بقاء آسمان‌ها و زمین وابسطه به وجود آن بزرگواران است.
اما شمس تبریزی پا را از این‌هم فراتر نهاده و به‌قرآن و ساحت نبی مکرم اسلام(صلی‌الله علیه و آله) توهین می‌کند و قائل است که خواندن قرآن باعث تاریکی درون او می‌شود و رساله مخلوقات غیر خودش تاریک کننده است حال چه رساله حضرت محمد(صلی‌الله علیه و آله) باشد چه غیر محمد(صلی‌الله علیه و آله) و می‌گوید: «مرا رساله ی محمدرسول الله سود ندارد! مرا رساله‌ی خود باید! اگر هزار رساله‌ی غیر بخوانم تاریک‌تر شوم!  خداست که خداست، هر که مخلوق بود خدا نبود، نه محمد نه غیر محمد[3] آری این‌چنین اقطاب و صوفیان به‌اصطلاح عارف واصل، خود را از ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) بی‌نیاز می‌دانند و به‌خاطر همین تکبر و غرور و احساس بی‌نیازی از ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) است که دچار گمراهی شده‌اند و راه راست را کم کرده‌اند و در ضلالت و جهل گرفتار شده‌اند.
شمس تبریزی در جایی دیگر نیز تکبر و غرور و احساس برتری خود را بر ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) نشان داده و خود را در جایگاه انبیاء و اوصیاء(علیهم السلام) قرار داده و با فریاد بر سر علمای عصر خود می‌گوید: « تاکی بر زین بی‌اسب سوار گشته و در میدان مردان می‌تازید و تا کی به‌عصای دیگران به پا می‌روید؟ این سخنان که می‌گویید از حدیث و تفسیر و حکمت و غیره، سخنان مردم آن زمان است که هر یک در عهد خود به‌مسند مردمی نشسته بودند و از خود معانی می‌گفتند و چون مردان این عهد شمایید، اسرار و سخنان شما کو؟ بعضی کاتب وحی بودند و برخی محل وحی، اکنون جهد کن که هر دو باشی هم محل وحی و هم کاتب وحی خود باشی.[4]
شمس تبریزی در حالی به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین عارفان و صوفیان شناخته می‌شود که خود را در حد نام و شأن اهل‌بیت(علیهم‌السلام) معرفی می‌کند و مقام و جایگاه اهل‌بیت(علیهم السلام) را برای خود قائل است و بعض و عدوات او هم‌چون حسن بصری نسبت به ائمه اطهار(علیهم‌السلام) آشکار و واضح است چون عرفان و معنویت ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) همیشه مزاحم خودنمایی سران صوفیه بوده و آنها همیشه کوشیده‌اند تا با کاستن از شأن و مقام ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) به‌مقام خود بی‌ا‌فزایند.

پی‌نوشت
[1]. مصلایی یزدی، علی اکبر، نقدى بر مثنوی، نشر انصاریان، قم، 1386، ص 92
[2]. شمس تبریزی، محمد بن علی، مقالات شمس، مصحح احمد خوشنویس(عماد)، انتشارات عطائی، تهران، 1349شمسی، ص 142
[3]. همان، ص 270
[4].  افلاکی، شمس الدین احمد، مناقب العارفین، انتشارت دنیای کتاب، تهران، 1362، ص 143

تولیدی

دیدگاه‌ها

تشکر از این بخش

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.