نگاهی پیرامون اکنکار
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اکنکار یکی از مکاتب معنوی کاملاً جدید است که در ایالاتمتحده امریکا پدید آمد. اکنکار عرفان نوپدیدی است که براثر یک تجربه عرفانی توسط پال توئیچل پدید آمد. پال توئیچل در اوائل قرن بیستم در کنتاکی امریکا متولد شد. پال در مقطعی که مقرر بود زندگیاش متحول شود بهعنوان جویندهای جوان به گروهی از اساتید معنویت باستان پیوست. اینان اساتید نظام وایراگی (اساتید رها از خواستهها، پیران باستانی و دراز عمر اِک) بودند. هنگامی که آنان توئیچل را برای احراز مقام استادی تعلیم میدادند، او طیف وسیعی از تعالیم معنوی را مکاشفه و تجربه کرد.
تعالیم و اصول عرفان اکنکار شامل بخشهای مختلفی میشود که اهم آنها به شرح ذیل است:
اول) سفر روح: روح (آتماساروپ) کالبد طبیعی انسان است که اکثریت نسل متفکر طی اعصار متمادی استفادهی صحیح از آن را فراموش کردهاند. اساتید فن سفر روح که توانستهاند به کالبد معنوی و ماورائی سفر کنند سعی بر این داشتند که این فن را به جویندگان بیاموزند. هدف اکنکار (حکمت باستانی برای سفر روح) آموزش علوم پایه است.[1] قادر ساختن روح برای ترک کالبد فیزیکی و سفرِ آن به سمت دنیاهای معنوی ماوراء و درنهایت وصول به هدف نهایی یعنی وصول به سرزمین بهشت حقیقی «آنامی لوک» جایی که «سوگماد» در آن بهسر میبرد.
دوم) مؤلفه اساسی اکنکار سه پایهی مثلثی است که عبارتاند از: تفکر، نور و صوت. هریک از این سه رکن دارای نقش مؤثری درترک بدن و بازگشت به آن میباشند.[2]
محور اول، تفکر: اصلی که بهعنوان فعالیت شناخته میشود، توسط قوهی تخیل به انجام میرسد. نیت اصلی در این است که با یک سفیر روح که میتواند ما را در کسب تجربه در حالت خروج از بدن یاری دهد، ارتباط برقرار کنیم.
محور دوم، نور: این نور اغلب به صورت یک شعلهی سرخرنگ مانند ردایی به دور شخص که بهعنوان کانال انتخاب شده است، میپیچد. گاهی ممکن است انسان احساس کند در خانهاش آتشی افتاده است، ولی چنین نیست، او نور دیده است.
محور، سوم: بر اساس عرفان اکنکار صوت جایگاه ویژهای دارد. صوت، تم اصلی تمام ادیان و حفظ کنندهی تمام جهانها از جمله جهان مادی است.
سوم) سفر روح را روشهای متفاوتی است. توئیچل روشهای خاصی را برای خروج از بدن و سفر روح مطرح میکند. این روشها عبارتاند از: روش تخیلی، روش تمرکز یا هیپنوتیزم و روش سوگماد.
چهارم) اساتید حق: دانش نهان اکنکار بسیاری از اطلاعات گمشده را در اختیار بشر قرار میدهد. این اطلاعات را سفیران روح یا نمایندگان خدا در اختیار قرار میدهند.[3]
تحلیل و بررسی
۱) نقد سفر روح: مسئله سفر روح که مهمترین اصل در عرفان اکنکار تلقی شده است و به عنوان ستون فقرات اک قلمداد میشود، مشابه خَلع بدن یا موت اختیاری است که در عرفان اسلامی از آن سخن بهمیان آمده است.
مباحث در این زمینه فراوان است، تنها به یک جمله اشاره میشود و آن اینکه در آغاز کتاب «حکمة الاشراق» میخوانیم: «حکیم و متألّه نیست مگر کسی که خَلع بدن داشته باشد.»[4] مسئله این است که خلع بدن یا خروج روح از بدن یکی از مقامات ابتدایی است که در سیر و سلوک عرفانی مطرح شده است و این از کارهای ابتدایی عرفای شیعه بوده است در صورتی که نهایت عرفان اکنکار خلع بدن است.
۲) مسئلهی نور و صوت که محور اساسی عرفان اکنکار میباشد چیز جدیدی نیست. قرآن در باب نور مسائل بسیار جالبی را مطرح کرده است: تمام اولیاء خدا نورند،[5] کسی که شرح صدر دارد بر نور سوار است.[6] در بخش مکاشفات عرفان اسلامی، بخشی از مکاشفات صوری و بصری مشاهدهی نور است که حتی در بعضی کتابهای عرفانی مثل «مرصادالعباد» رنگهای مختلف نور در مکاشفات مختلف بیان شده است.
بخش دیگری از مکاشفات صوری و سمعی مربوط به صوت است مثل شنیدن صوت تسبیح موجودات. قرآن میفرماید: «هیچ موجودی نیست مگر این که تسبیح خدا کند و لکن شما تسبیح او درک نمیکنید»[7]. حال اگر انسانی به مقام درک تسبیح موجودات رسید؛ طبعاً آن را شنیده است و این دریافت صوت عالم هستی است.
حال اگر به این آموزهها و این گزارهها نیک بنگریم به نکته جالب دست خواهیم یافت و آن اینکه این آموزهها، مؤلفههای اصلی ادیان آسمانیاند. درواقع به نظر میرسد پیشگامان و مؤسسین آیین اک، اندیشهها و آموزههای اصلی ادیان را گرفته یا سرقت کردهاند و با ترکیب و تألیف آنها آیین جدیدی به نام خود بنا کردهاند.[8]
پینوشت:
[1] . تادکرامر، اکنکار، مترجم: مهیار جلالیانی، تهران: نشر دنیای کتاب، ۱۳۷۷، ص ۵.
[2] . پال توئیچل، اکنکار کلید جهانهای اسرار، ترجمهی هوشنگ اهرپور، تهران: نشر نگارستان کتاب، ۱۳۸۲، ص ۲۰۴.
[3] . هارولد کلمپ، روح نوردان سرزمینهای نور، هوشنگ اهرپور، تهران: نشر دنیای کتاب، ۱۳۷۴، ص ۴۳.
[4] . شهاب الدین سهروردی، شرح حکمة الاشراق، بیتا، بیجا، ص ۶ _ ۵.
[5] . سوره نور، آیه ۳۵.
[6] . سوره زمر، آیه ۲۲.
[7] . سوره اسراء، آیه ۴۴.
[8] . محمدتقی فعالی، لطفاً فریب نخورید، تهران: نشر دارالصادقین، ۱۳۹۰، ص ۱۴۱.
جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: محمدتقی فعالی، لطفاً فریب نخورید...
افزودن نظر جدید