معجزات حسینعلی نوری ؟!

  • 1395/03/14 - 16:24
حسینعلی نوری در مقابل کسانی برای پذیرش دعوتش معجزه طلب می‌کردند، ابتدا به تکذیب حجیت معجزه پرداخت، اما در بعضی از موارد که ناچار به اظهار معجزه شده، کتاب‌های خود مانند ایقان و اقدس را به عنوان معجزه‌ معرفی کرده است. لذا باید پرسید: این چگونه معجزه‌ایست که اشتباهات ظاهری و محتوایی زیادی دارد که بهائیان به تصحیح آن پرداخته‌اند؟!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ میرزا حسینعلی نوری در مقابل کسانی که به حکم فطرتشان و برای پذیرش دعوتش، معجزه طلب می‌کردند، ابتدا به تکذیب حجیت معجزه پرداخت و از این راه در پی انحراف اذهان مردم بود تا دیگر از او تقاضای معجزه نکنند، اما در بعضی از موارد که ناچار به اظهار معجزه یا اعتراف بر ناتوانی از آوردن معجزه می‌شد گفته است: «مظاهر مقدسه را دلیلی جز آیات کتاب نیست».[1] یعنی میرزا حسینعلی مدعی است بیانات و سخنان او که در کتاب‌هایی مانند ایقان و اقدس وجود دارد، معجزه‌ی اوست.
حال با کمی دقت و تأمل در ظاهر عبارت‌های ایقان، اقدس و دیگر نوشته‌های او می‌توان پی‌برد که اشتباهات ظاهری و محتوایی زیادی دارد و یک ادیب پارسی و یا شخصی که با زبان عربی آشناست، می‌تواند اشکال‌های زیادی بر عبارت‌های او وارد کند، لذا مجبور می‌شود برای فرار از این ایراد‌ها بگوید، کلام من میزان برای صحت قواعد علوم است: «یا معشر العلماء لاتزنوا کتاب الله بما عندکم من القواعد و العلوم انه لقسطاس الحق بین الخلق قد یوزن ما عند الامم بهذا القسطاس الاعظم؛[2] یعنی ای جماعت عالمان، کتاب خدا را با آن قاعده‌ها و علومی که نزد شماست، نسنجیده همانا کتاب الهی ترازوی حق بین خلق است، پس به تحقیق آن‌چه در نزد ملت‌هاست، با این ترازوی بزرگ سنجیده شود».
جالب این است بهائیان برای مخفی کردن این ننگ بزرگ در کلماتی که میرزا حسینعلی آن را وحی می‌دانست و مدعی بود از جانب خداوند بر او الهام شده است،[3] دست برده و به تصحیح آن پرداختند. لذا در جواب این سؤال که چرا نسخه‌های کتب با هم متفاوت است، می‌نویسد: «بسیاری از الواح نازل شده و همان صورت اولیه من دون مطابقه و مقابله به اطراف رفته، لذا حسب الامر به ملاحظه‌ی آن که مغرضین را مجال اعتراض نماند، مکرر در ساحت اقدس قرائت شد و قواعد قوم در آن اجرا گشت».[4]
این چگونه کلام الهی است که احتیاج به اصلاح بشرهای زمینی دارد؟ آیا به راستی وقت آن نیست که غافلان خواب غفلت را از چشمان خود بزدایند و ببینند چگونه می‌شود کلامی که احتیاج به اصلاح ساختاری و محتوایی بشر دارد و یا بیشتر مطالب‌اش تکرار سخن بزرگان و یا عاریت گرفته از صوفیان و عارفان است، ناسخ کتابی باشد که بیش از هزار و چهارصد سال هنوز کسی نتوانسته است به مانند کوچک‌ترین سوره‌اش نوشته‌ای بیاورد؟ «فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ؛[حشر/2] پس عبرت گیرید ای صاحبان بصیرت» «وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلينَ؛[اعراف/205] و از غافلان مباش».

پی‌نوشت:

[1]. علی مراد داودی، مقالات و رسائل در مباحث متنوع، بی‌جا: موسسه‌ی معارف بهائی، 153 بدیع، ص 329.
[2]. میرزا حسینعلی نوری، اقدس، بمبئی: مطبع ناصری، 1314، ص 28.
[3]. همان، ص 6.
[4]. میرزا حسینعلی نوری، اقدس، بمبئی: مطبع ناصری، 1314، رساله سؤال و جواب، ص 59.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.