ادعای مهدویت، بهوسیله خواب و کشف و شهود
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خواب و کشف و شهود ازجمله منابع معرفتی و حجیتی است که نه تنها در بین فرق صوفیه بلکه در بین تمام فرق و ادیان، حتی ادیان غیرمسلمان، مانند بودا، هندو و حتی عرفانهای نوظهور رواج زیادی دارد و از آن بهعنوان حجیت خود استفاده میکنند. اقطاب صوفیه نیز به خاطر جذابیت بالایی که کشف و شهود در بین مردم دارد، بهطور مستمر از آن استفاده میکنند و آن را عنایتی از طرف خداوند متعال برای شخص صاحب کشف و شهود میدانند و بهوسیله آن خود را صاحبان مقامات الهی و عرفانی معرفی میکنند و ادعاهای گزافی را برای خود مطرح میکنند. ازجمله محمد نوربخش مؤسس فرقه نوربخشیه که به استناد خواب و کشف و شهود خود و دیگران ادعای مهدویت کرد و در رساله خود در ابتدا به حجیت کشف و شهود پرداخته و معتقد است که کمال معرفت جز با کمال کشف و رؤیت بهدست نمیآید[1] و سپس بهوسیله مطرح کردن کشف و شهود دیگران ادعای مهدویت خود را مطرح میکند و میگوید: «خواجه اسحاق به من گفت: بر من کشف شده که تو مهدی آخرالزمان هستی» یا بغلانی گفت: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را دیدم که به مردم خطاب میکرد: بیایید و با فرزند من بیعت کنید. و با دست اشاره به تو میکرد و آنان یقین داشتند که او، همان مهدی موعود است».[2] محمد نوربخش در اشعار خود نیز به مهدویت خود توسط کشف و شهود اعتراف کرده و میگوید:
اگر هادییم و اگر مهدییم
به جنب قدم، طفلکی مهدییم
یکی قطرهایم از محیط وجود
اگر چند داریم کشف و شهود[3]
محمد نوربخش در مورد کشف و شهود خود میگوید: «اما آنچه را که خودم در عالم مثال درباره امامتم دیدم فراوان است. ازجمله اینکه امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را دیدم که نزد من آمد و من از فراوانی ظالمان و گستردگی محنتهایم از دست آنها، ناراحت بودم. پس برخاستم و استقبال کردم. با من معانقه کرد و برابرم نشست، درحالیکه میان من و او بهاندازه دو ذراع فاصله بود. سپس به من فرمود: کار تو روبهراه خواهد شد».[4]
اما محمد نوربخش ادعای مهدویت خود را مستند به خواب نیز کرده و میگوید: «اسحاق بن یوسف در طایقان به من گفت: در خواب دیدم که گویی در مسجدالحرام هستم، پس شنیدم که مهدی ظاهر شده است. به دیدار وی شتافتم. وقتی او را دیدم و صورتش بر من آشکار شد، دیدم تو هستی. خوشحال گشتم و یقین کردم که تو امام موعود هستی».[5] اما بر هیچکس پوشیده نیست که کشف و شهود میتواند همچون رؤیاهای صادقه، الهی و قابل اعتماد باشد که البته تشخیص صادقه بودن از غیرصادقه آن بسیار مشکل است و از طرفی میتواند کشف و شهود، دروغین و شیطانی باشد و برای شناخت کشف و شهود صادقه از غیر صادقه شیطانی باید آن را به قرآن و احادیث ارجاع داد که دراینباره علماء میفرمایند: «تشخیص این موارد از همدیگر بسیار دشوار است و برای صیانت از خطا باید کشف انبیا و اولیای معصوم الهی را اصل قرارداد و مکاشفات صحیح با عرضه داشتن آنها بر موازین عقل و شرع معلوم میشود.[6]
و برای این کار باید شخص قدرت اجتهاد و استنباط از قرآن و روایات و متون دیگر را داشته باشد تا بتواند بین کشف و شهود الهی و شیطانی تفکیک و فرق قائل شود، درحالیکه اقطاب صوفیه اصلاً قائل به بهدست آوردن این علوم نیستند. به همین دلیل نمیتوان مکاشفات صوفیان را مکاشفاتی صحیح و الهی دانست، چون هیچ دلیل عقلی و شرعی بر حجیت آنها در دست نیست و حتی اگر هم در نظر خود شخص صحیح و حجت هم باشد، فقط برای خود شخص اوست که حجت است نه برای دیگران.
محمد نوربخش در پایان رساله خود بهصراحت دلیل ادعای مهدویت خود را کشف و شهود معرفی میکند و میگوید: «برخی از جاهلان تصور میکنند که دعوی امامت من از روی حب ریاست یا گردآوری مال است، آنچنان که کافران درباره خاتم انبیاء چنین تصوری داشتند. چنین نیست، زیرا ادعای امامت من، از جانب خودم نیست، قطب اولیاء و بزرگان از آنان به من امر کردهاند، بلکه مجبورم کرده و با من بیعت نمودهاند و از روی حبشان در راه خدا، حکم کردهاند. من هم قادر بر مخالفت با دستور ایشان نیستم، زیرا دستور آنان نیز از طرف خودشان نیست، بلکه از سوی خداوند است، آنهم با کشف و الهام».[7]
پینوشت:
[1]. نوربخش، سید محمد، رساله الهدی، مترجم رسول جعفریان، 1391، نسخه الکترونیکی
[2]. همان
[3]. الشیبی، کامل مصطفی، النزعات الفکر الشیعی، ترجمه علیرضا ذکاوتی، نشر امیرکبیر، تهران، 1394، ص 339
[4]. نوربخش، سید محمد، رساله الهدی، مترجم رسول جعفریان، 1391، نسخه الکترونیکی
[5]. همان
[6]. مصباح یزدی محمدتقی، آموزش فلسفه، ج 1، ص 113 و 114
[7]. نوربخش، سید محمد، رساله الهدی، مترجم رسول ج%
افزودن نظر جدید