تفاوت صوفيه با ساير شيعيان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بارها اين سوال پيش مي آيد که آيا صوفيه شيعه هستند يا نه؟ اين سوال را از يکي از اقطاب صوفيه پرسيده اند و ايشان جوابي را ايراد نموده اند که به آن اشاره مي کنيم.
از صالح عليشاه در مورد شيعه بودن يا نبودن صوفيه سوال شده و ايشان جواب داده اند: «سلسله ما سلسله شيعه است و جانشين معنوي پيغمبر خود را جز با دستور و اجازه پيغمبر که شاگرد بزرگوار خود را بهتر مي شناسد، روا نمي داريم. دوازده جانشين براي او مانند ساير شيعه قائليم، منتهي ديگران مي گويند بعد از غيبت دوازدهم دسترسي به بزرگان نيست. ما مي گوييم از اول عالم تا مادامي که بشر مي باشد، معلم ديني الزم است و برهان معلم اجازه است که بايستي دست به دست برسد و ما مي گوييم به همان مقاماتي که سايرين رسيده اند، مي توان رسيد و راه نجات به روي خلق بسته نشده و در تحت تربيت و اطاعت معلم ديني، راه داخل شدن به ملکوت روي بشر باز است.»[1]
در مورد اين قسمت از کلام که فرموده بودند" ديگران مي گويند بعد از غيبت دوازدهم دسترسي به بزرگان نيست" ما نمي دانيم که منظور ايشان از "ديگران" چه کساني هستند. اما آنچه که از ائمه معصومين (ع) رسيده است، حديثي است که از جانب امام زمان (عج) که مي فرمايند: -------- بنا بر اين حديث شريف دسترسي به بزرگان و رجوع به ايشان به جهت رفع حوادثي که اتفاق مي افتد، ممکن است نه اينکه ممکن نباشد.
و در بخش ديگر که فرموده اند" معلم ديني الزم است و برهان معلم اجازه است که بايستي دست به دست برسد" در غير از متون صوفيه به مساله اجازه به نحو دست به دست اشاره نشده است و همواره معلمي که بتواند جاي معصومين عليهم السلام را بگيرد، ميان مردم شناخته شده است و اگر منظور ايشان اجازه نامه اي همانند اجازه اجتهاد علماء است، بايد گفت که اين اجازه اولا: صرف تاييد استاد از توانايي ايشان است در باب اجتهاد؛ ثانيا: اين اجازه دست به دست نيست و فقط تاييد استاد مربوط منظور است و نيازي به تاييد استاد استاد نمي باشد و اگر اجازه اي غير از اجازه علماء منظور است، چرا غير صوفيه آن را بيان نکرده است؟ در نتيجه اجازه اي را که صوفيه ادعا مي کنند و مي گويند بايد "دست به دست" يا به قول خودشان "يدا بيد" بعد از معصومين به جانشينان ايشان برسد، صرفا از توهمات صوفيه است و از جمله جعلياتي است که از جانب صوفيه وارد شده است و قائل ديگري ندارد.
منابع:
يادنامه صالح ص 510
افزودن نظر جدید