جایگاه اهل بیت (ع) در کلام اقطاب و بزرگان صوفیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اهلبیت(علیهم السلام) نزد شیعه مقربترین انسانها به خداوند متعال و کاملترین انسانها برای هدایت بشرهستند، در حالی که اکثر فرق صوفیه سلاسل خود را به آنها میرسانند وقتی به سخنان اقطاب و بزرگان آنها پیرامون اهلبیت(علیهم السلام) نگاه میکنیم میبینیم که در بعضی موارد شأن و جایگاه اهلبیت(علیهم السلام) را حفظ نکرده و آنها را پایینتراز مقامی که دارند معرفی کرده و وقایع تاریخی در مورد آنها را تحریف کردهاند مثل نورعلی تابنده که در سال 92 در ایام شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) در صحبتی تأمل برانگیز اعلام کرد: «حضرت فاطمه یک روز رحلت کردند نه سه روز یا چهار روز».[1] و قائل به رحلت و نه شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) شد، در حالی که در مورد معصوم علیشاه و دیگر اقطاب صوفیه که به خاطر کفرشان به فتوای علماء ایران و عراق، اعدام شدهاند را شهید میگویند و در نمونه دیگر در سوم اسفند سال 94 که مصادف با شهادت مظلومانه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بود نورعلی تابنده با انتشار بیانیه ای که به مناسبت روز درویش در این روز داشت، کوچکترین اشارهای به سالگرد شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در این بیانیه نکرد، در حالی که عالم و عالمیان در این روز عزادار پاره تن رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) بودند.
یا شمس تبریزی در مورد فاطمه زهرا(سلام الله علیها) میگوید:
مردم را سخن نجات خوش نمیآید
سخن دوزخیان خوش میآید
فاطمه رضی الله عنها عارفه نبود!
زاهده بود، پیوسته از پیغمبر حکایت دوزخ پرسیدی.
حتی صوفیه برای بزرگان خود جایگاهی بالاتر از بعضی از ائمه اطهار(علیهم السلام) قائل شدهاند و راجع به رابعه عدویه که متهم به رقاصه بودن است[2] و از بزرگان صوفیه است میگویند: «بباید دانستن که سفیان اهل معامله بود، و رابعه عارفه بود و معاملتیان عارفان را نبینند».[3] یا عطار اینچنین رابعه عدویه را معرفی میکند و میگوید: «آن مخدره خدر خاص، آن مستوره ستر اخلاص، آن سوخته عشق و اشتیاق، آن شیفته قرب و احتراق، رابعه عدویه».[4]
اما صوفیه به این بسنده نکرده و نه تنها به شأن و جایگاه اهلبیت(علیهم السلام) احترام نگذاشته، بلکه اهل بیت(علیهم السلام) را انسانهایی دارای نقصان معرفی کردهاند که نیاز به راهنما و مرشد برای رسیدن به کمال داشتهاند، مانند آنچه ملاعلی گنابادی معروف به نورعلیشاه ثانی در مورد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میگوید: «البته(پیامبر) مربی داشت که او را از نقص به کمال رسانید و مربی آن حضرت باید کامل باشد لهذا از پستان ابی طالب شیر خورد و در تربیت ابیطالب بود و سالها خدمت ابیطالب نمود که قطب وقت بود».[5]
در واقع صوفیه با ناقص دانستن أشرف مخلوقات پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در پی این هستند که نشان دهند حتی قطب میتواند مربی و مرشد یک معصوم بوده و از طرف دیگر با پایین آوردن شأن و جایگاه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بتوانند شأن و جایگاهی برای زنانی از صوفیه مثل رابعه عدویه قائل شوند تا بدین وسیله بتوانند اقطاب و بزرگان صوفیه را أولیاءالله و انسانهای برگزیده خداوند بر روی زمین معرفی کنند و از نظر تشابه به اهلبیت(علیهم السلام) در معنویت و عرفان هیچگونه کاستی نداشته باشند.
پینوشت:
[1]. سخنرانی نورعلی تابنده، حسینیه امیرسلیمانی تهران، 25/1/1392
[2]. بدوی، عبدالرحمن، شهید عشق الهی رابعه عدویه، مترجم محمد تحریرچی، ناشر مولی، تهران، 1367، ص 18
[3]. مستملی، اسماعیل بن محمد، شرح التعرف لمذهب التصوف، تصحیح محمد روشن، انتشارات اساطیر، تهران، 1365ه ش، چاپ اول، ج 3، ص 1313
[4]. عطار نیشابوری، فریدالدین، تذکرة الأولیاء، القسم الاول، ص 59
[5]. گنابادی، ملاعلی، صالحیه، ص 201
افزودن نظر جدید