عرفان پائولو و عرفان اسلامی در کتاب بریدا
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مترجم کتاب در مقدمه آن در خصوص مقایسه عرفان پائولو و عرفان اسلامی میگوید: «اما انسان نو به تعابیر نو نیاز دارد. عرفان کهنِ ما، عارف شدن را بسیار دشوار مینمایاند. باید از مراحل بسیار و از آزمونهای بسیار گذر کرد و هنوز اندر خم یک کوچه ماند. کوئلیو عرفان نوینی را عرضه میکند. عرفان کوئلیو، عرفان مردمی است. از نگاه او حرکت به سمت مقصود دشوار نیست، میل قلبی و اراده میخواهد. او اشتباههای کوچک را در مسیر، قابل بخشش میداند و حقاً گاهی این اشتباهها را نشانههای راه میشناسد. کوئلیو خداوند را عشق مطلق میداند، بنابراین اگر خداوند عشق است، پس بشر هم پیرو سنت عشق است»[1].
آقای آرش حجازی و بهرام جعفری که مترجم این کتاب هستند با بیان این مطلب قبل از آنکه به معرفی پائولو کوئلیو و عرفان کهن بپردازند به معرفی خود پرداختهاند. آنها با بیان این فراز معلوم کردند که نه از عرفان کهن آگاهی دارند و نه از عرفان نو. به همین دلیل کوئلیو را عارفی معرفی کردند که عرضه کنندهی عرفان نوینی است. آنکه از عرفان، مختصر آگاهی داشته باشد هرگز کوئلیو و امثال او را عرضه کنندهی عرفان معرفی نمیکند. زیرا وی عرضه کنندهی بی غیرتی و سکس و خیالپردازی عوامانه است. یکی از معضلات فرهنگی عصر حاضر این است که در بسیاری از امور عدالت رعایت نمیشود. عدلی که در تعریف آن گفتهاند: «وَضعَ الشِّیء فی مَوضِعهِ». زیرا اگر عدالت در عرصه فرهنگ رعایت میشد، به یک مترجم که سوادش در حدّ ترجمه است اجازه داده نمیشد تا در خصوص یک علم وسیع و عمیق و ظریفی چون عرفان اظهار نظر کرده و یک علم چند هزار ساله را در چند خط عبارت موهوم ارزیابی کند. البته طبیعی است که آدمی چون کوئلیو مترجمان چون خود او داشته باشد. ماتن و مترجم هر دو شبیه همند. خاصیت نان به نرخ روز خوردن و بازار گرمی کردن همین است که جهت جلب مشتری، کالای مشتری پسند عرضه شود. اینان تاجرانی هستند که متاعشان مطابق ذائقه خریدارشان هست نه مطابق آنچه حقیقت دارد و باید باشد. مترجمین میخواهند به کوئلیو رنگ و بوی عرفان بدهند و خود را نیز مترجم عرفان نو معرفی کنند درحالیکه، ماتن و مترجم هردو، وزیتور عرفان هستند.[2]
پینوشت:
[1] . کتاب بریدا، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری ص 8 .
[2] . جهت مطالعه بیشتر به کتاب آب و سراب نوشته قادر فاضلی مراجعه شود.
افزودن نظر جدید