پارادوکس صوفیه درباره مرجعیت و ولایت فقیه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صوفیان گنابادی به پیروی از پیشگامان خود و بر اساس آن اصل معروف و رایج در تصوف «صوفی لا مذهب است و مَن لا مذهب له ابن الوقت است و هر اقتضایی دارد.»[1] سخنان ضد و نقیض درباره مسائل مختلف مطرح میکنند. یکی از این مسائل، اظهار نظرهای بزرگان و اقطاب صوفیه در مورد مسئله اجتهاد و ولایت فقیه است.
ملا علی گنابادی نتیجه مراجعه به مجتهد را هرج و مرج میداند و میگوید: «نیابت ظاهرین ومجتهدین شیعه به اجازه و نص نیست؛ بلکه به عموم مقبوله عمربن حنظله است...واین خبر به ظاهر هرج و مرج می نماید.»[2] وی سپس ارجاع مردم به فقها را از محالات میشمارد و میگوید: «بدون نصّ صریح مداخله کردن در هیچ امری از امور دین روا نمیباشد و حکم غیر ماذون به اذن خاص، حکم طاغوت است.»
سپس در مورد مقبوله عمر بن حنظله چنین میگوید: «این خبر صحیح نیست و نیابت علماء ظاهر از این خبر است لهذا آن را تلقی به قبول نمودهاند و مقبوله نام نهادهاند.»[3] اما امروزه و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران که اصل ولایت فقیه شکل گرفت، سخن از پذیرش ولایت فقیه در کلام بزرگانشان دیده میشود که فقها را مامور به تبلیغ احکام شریعت میدانند. که در هیچ جای سخنان اقطاب این فرقه در قبل از انقلاب ایران یافت نمیشود.
لذا ارائهی گوشهای از اعترافات امروزی صوفیان گنابادی در قبول مرجعیت فقیه در امور دینی خالی از لطف نمیباشد. به عنوان مثال سلطان حسین تابنده در این باره میگوید: «در زمان غیبت کبری، علمای اسلام مطابق مقبوله عمر بن حنظله مامور به تبلیغ اسلام و احکام شرع مبین و عرفای عظام مامور به دعوت به تزکیّه نفس و سلوک الی الله بوده اند.»[4]
و در جای دیگر آقای سلطان حسین تابنده در جواب اعتراض نویسندهای که سلسلهی اجازات صوفیه را مخدوش میشمارد، ضمن ردّ این اعتراض تصریح مینماید که ما به اجازهی فقها که منسوب به مقبوله عمربن حنظله است اعتراضی نداریم و ولایت فقیه را قبول داریم.[5]
ناگفته نماند که شیعه نیز با ادلهی قطعی ثابت میکند که معصومین (علیهم السلام) در دوران غیبت مردم را به فرا گیری احکام خود از فقهایی که مطیع امر خداوند میباشند ارجاع دادهاند و حاصل تلاش مجتهدان در استنباط احکام شرعی، که از آن به فتوی یاد می شود سبب بری شدن از تکالیف الهی دانسته اند و تاکید نمودهاند که عاملین به این احکام مورد فضل و رحمت خداوند واقع خواهد شد.
پینوشت:
[1]. گنابادی، ملاعلی، صالحیه، انتشارات حقیقت، چاپ دوم، ص234
[2]. همان، ص7
[3]. همان، ص226
[4]. تابنده گنابادی، سلطان حسین، رسالهی دفع شبهات، انتشارات حقیقت، چاپ ششم، ص19
[5]. تابنده، علی، خورشید تابنده، انتشارات حقیقت، چاپ سوم، ص 115
دیدگاهها
رضا
1395/02/26 - 15:53
لینک ثابت
پس درد شما اینه که مردم از
اردشير سلامی
1395/02/26 - 17:25
لینک ثابت
جناب رضا ... كامنت شما يعنی
amirabas
1395/02/26 - 20:36
لینک ثابت
با سلام خدمت دوست عزیز رضا،
افزودن نظر جدید