ارتباط روانشناسی و قانون جذب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در قانون جذب غیر از انرژی کائنات و انرژی ذهنی و امواج مغزی، از احساسات هم سخن بسیار گفته میشود.[1] و این موضوع، قانون جذب را به میان مباحث روانشناسی میآورد. بیتردید احساسات ما انسانها میتواند روی دیگران تأثیر بگذارد. اما فراتر از این در قانون جذب ادعا میشود که احساسات ما چیزهایی که میخواهیم به زندگی ما جذب میکند: «تو با ساطع کردن هر احساسی، همه چیز را به زندگیات احضار میکنی... برای تغییر شرایط زندگیات کشمکش نکن. از طریق احساسات خوب خودت، عشق از خودت ساطع کن و هر آنچه بخواهی، ظاهر میشود.» [2] این ادعا که احساسات میتواند در جذب همهچیز و ظاهر شدن آنچه میخواهیم در زندگی مؤثر باشد، در هیچ کدام از نظریات روانشناسی اثبات نشده است، بلکه تا کنون چنین پنداری که در هیچ یک از مکاتب روانشناسی مورد تحقیق هم قرار نگرفته است. چه اینکه در جهت اثبات یا رد آن سخنی گفته شده باشد.
داشتن احساسات خوب و پرهیز از احساسات منفی در بسیاری از مواقع مفید است و به انسان روحیه بهتری میدهد و با روحیه بهتر، زندگی شیرینتر است. حتی اگر انسان به آنچه میخواهد نرسد و چرخ زندگی برخلاف مرادش بگردد، اما روحیه خودش را حفظ کند، میتواند از لحظات زندگی بیشتر لذت ببرد و فرصتها و روابطش را مورد بهرهبرداری قرار دهد. روانشناسان مثبتگرا معتقدند که داشتن سبک تبیینی خوش بینانه و احساسات خوبِ ناشی از آن، در طول عمر مؤثر است.[3] همچنین سبک تبیینی خوشبینانه در افزایش قدرت تحمل شکست و مشکلات نقش زیادی دارد و از افسردگی جلوگیری میکند. اما هیچ تأثیری در جذب پول و خانه و ماشین برای مثبتاندیشی و داشتن احساسات خوب اثبات نشده است.
اساسا افراد خوشبین سعی میکنند با آنچه دارند احساس رضایت کنند و رضایت یکی از شاخصههای مثبتاندیشی و داشتن احساسات خوب است.[4] متقابلا فکر کردن به نداشتهها و غرق شدن در آرزوهایی که پس از بازگشت به زندگی واقعی احساس ناکامی و تعارض را افزایش میدهد، به زیان مثبتاندیشی و داشتن احساسات خوب است. شادی در زمان حال که یکی از مهمترین محورهای مثبتاندیشی و برخورداری از احساسات مثبت است، شامل لذتها و خوشنودیهاست. لذتها، حسی و زودگذرند و خوشنودیها پایدارتر هستند، مثل ورزش، فعالیتهای هنری، مشارکت در یک گفتگوی جذاب، مطالعه و...[5]
اما غرق شدن در رؤیاهایی که به فقدانهای زندگی مربوط است، موجب افزایش تعارض با واقعیات زندگی و افسردگی بیشتر میشود. بنابراین قانون جذب نه تنها با نظریات مثبتاندیشی در روانشناسی هماهنگ نیست. بلکه بر خلاف آن، راهی را مینماید که به رنج و ناکامی میافزاید.
موضوع دیگری که در قانون جذب مطرح میشود و ابعاد روانشناختی پیدا میکند، ضمیر ناخودآگاه است. در مورد ضمیر ناخودآگاه دیدگاههای متفاوت و متناقضی مطرح شده است. هنوز نظریه فروید در مورد عقده ادیپ و تأثیر سرکوب امیال جنسی در شکلگیری ضمیر ناخودآگاه اثبات نشده بود، که نظریات بسیار متنوع دیگری از سوی، یونگ، آدلر، هورنای و دیگران در اینباره مطرح شد و البته همه آنها نیز اثبات نشده باقی ماندهاند.[6]
ضمیر ناخودآگاهی که امثال فروید و آدلر مطرح میکردند، انگیزههایی است که در اثر سرکوبی برخی از امیال شکل میگیرند و اگرچه ممکن است نیرومند باشد، اما نیروی خارقالعاده و غیر عادی ندارند. آنچه در قانون جذب گفته میشود، فراتر از این معانی است. مروّجان قانون جذب معتقدند که ضمیر ناخودآگاه انسان از نیروهای خارقالعادهای برخوردار است.[7] «توانایی و استعداد بالقوهای که در هر انسانی وجود دارد، به پهناوری نظام هستی است. برای پیوستن به چنین نیرویی، باید با ضمیر باطنیتان همراه شوید.»[8]
ضمیر باطن، شعور باطن یا ضمیر ناخودآگاه نامهای مختلفی است که برای اشاره به این سرچشمه قدرت درونیِ نامحدود مورد استفاده قرار میگیرد و به مفهوم ضمیر ناخودآگاه جمعی در اندیشه یونگ بسیاری نزدیک میشود. این جنبه از ضمیر ناخودآگاه، بخشی مشترک همهی انسانها از اول خلقت تا پایان جهان است.[9] «از همین منبع است که بشر، خدایان و اهریمنان و این اندیشههای نیرومند عالی را ساخت، اندیشههایی که اگر نبودند بشریت هم نبود.»[10]
یونگ معتقد بود که ناهوشیار جمعی یا ناخودآگاه جمعی، منبع نامحدودی از آگاهی است که آگاهی همه انسانها و حتی غیر انسانها در آن متراکم است.[11] نیرویی عظیم که آگاهیها، خلاقیتها و زندگی انسان را هدایت میکند. او حتی خلاقیتهای دانشمندان را ناشی از ارتباط با ضمیر ناخودآگاه میدانست.[12]
شعور و آگاهیِ نهفته در ناخودآگاه جمعی، در قالب ایدهها و تصوراتی که با نیازهای زندگی و هشیاری شخصی رنگ گرفته است، تجلی پیدا میکند. شعور باطنی یا ضمیر ناخودآگاه به طور خالص در دسترس ما نیست اما درگیر و دار زندگی با آن ارتباط پیدا میکنیم و این شعور پنهان را با بخش آشکار و ضمیر هشیار خود درک میکنیم، از اینرو همیشه آگاهیهای ضمیر پنهان با هشیاری شخصی میآمیزد و به رنگ آن در میآید. اما همین شعور باطنی و ضمیر ناهشیار، در بخش هشیار ذهن نیز تأثیر میگذارد و منشأ شکلگیری تصورات خاصی میشود. ناخودآگاه جمعی منشأ زایش تصوراتی است که با کمک آنها جهان را ادراک میکنیم. نیرو و آگاهی از ضمیر ناهشیار میآید و صورتبندی آن در هشیاری انجام میشود.
منبعی نامحدود از آگاهی و تجارب بشری و غیربشری در ناهشیار جمعی اندوخته شده است، که با این ذخایر، انسان جهان را میفهمد و با آن ارتباط برقرار میکند. او معتقد بود «بچه با آمادگی درک کردن مادر به شیوهای خاص متولد میشود. یعنی به صورت محبتآمیز و حمایتکننده.»[13] یونگ این تصورات را کهن الگو یا صورتهای ازلی نامید و میگفت: «کهن الگوها نوعی استعداد ایجاد پیدرپی یک تصور یا تصورات اسطورهای مشابهاند و معمولا با تجربههای هوشیار افراد در هم آمیخته میشوند. بنابراین معتقد بود که تعداد کهن الگوها به اندازۀ اشخاص و موقعیتهای معمول در تجربه انسان است.»[14] اما در میان آنها میتوان مواردی را مشخص کرد، که عمومیت و تأثیر بیشتری در زندگی انسان داشتهاند.
این افکار یونگ هنوز اثبات نشده و بسیاری از روانشناسان نقدهای بنیادین نسبت به آنها دارند. «بسیاری از روانشناسان، روانشناسی یونگ را، همچون روانکاوی، به این عنوان که علنا غیر علمی است کنار گذاشتهاند.»[15] «روانشناسان به قسمت عمدهی نظریه یونگ علاقهمند نیستند.» و آثار او را پر از تضاد و تناقض میدانند؛ آثاری که درک آنها دشوار و فاقد ثبات و نظم درونی است.[16]
مروّجان قانون جذب به ذوق خود از ایده ضمیر ناخودآگاه جمعی استفاده کرده و آنرا منبع قدرت و آگاهی نامحدود درونی میدانند که با کائنات در ارتباط است و میتواند روی آن اثر بگذارد و آرزوهای ما را محقق کند.[17] تنها مشکل در اینجا نظام باوری و ضمیر هشیاری ماست که نمیگذارد کائنات کار خود را انجام دهد.[18] با تغییر باورهای محدود کننده که دائم به شما میگوید نمیشود و نمیتوانم، میتوانید ضمیر ناهشیار را فعال کنید و با کائنات در ارتباط قرار بگیرید و به خواستههایتان برسید.
بنابر قانون جذب، تصویرسازی ذهنی و تجسم خواستهها میتواند نیروی ضمیر ناهشیار را در جهت تحقق آرزوها به کار گیرد. این ادعا، معکوسخوانی تئوری کهن الگوها در اندیشه یونگ است. یونگ معتقد بود که کهن الگوها متأثر و منشأ گرفته از ناخودآگاه جمعی هستند. ولی مروّجان قانون جذب میگویند تصورات ذهنی میتواند در فعالسازی این نیروی بیکران درونی و تحقق آرزوها مؤثر باشند.[19]
در هر صورت هنوز موضوع ضمیر ناخودآگاه اثبات نشده است و طرح ادعاهایی که امتداد این تئوری است، علمی به نظر نمیرسد. نه معلوم است که چنین منبعی از آگاهی کل کائنات به ما ارث رسیده باشد و نه تاکنون اثبات شده است که تصویرسازی ذهنی و احساسات خوش کلید گشایش این منبع و استفاده از آن برای رسیدن به آرزوهاست.
پینوشت:
[1]. از راز قانون جذب بیشتر بدانیم، وین دایر، 1389، تهران، فرادیدنگار، ص 49.
[2]. قدرت، تهران، راندا برن، نشر لیوسا، 1389، ص 47.
[3]. شادمانی درونی، سیلیگمن، تهران، نشر دایره، 1389، ص 13.
[4]. همان، ص 87.
[5]. همان، ص 135.
[6]. نظریههای شخصیت، دوان شولتز،تهران، ویرایش، 1390.
[7]. از راز قانون جذب بیشتر بدانیم، وین دایر، 1389، تهران، فرادیدنگار، ص 37.
[8]. همان، ص 75.
[9]. همان، ص 57.
[10]. روانشناسی، ضمیر ناخودآگاه، یونگ، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1387، ص 90.
[11]. نظریههای شخصیت، دوان شولتز،تهران، ویرایش، ص 121.
[12]. روانشناسی، ضمیر ناخودآگاه، یونگ، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1387، ص 90.
[13]. نظریههای شخصیت، دوان شولتز،تهران، ویرایش، ص 121.
[14]. روانشناسی دین، دیوید ام ولف، تهران، رشد، 1386، ص 587.
[15]. همان، ص 629.
[16]. نظریههای شخصیت، دوان شولتز،تهران، ویرایش، ص 138.
[17]. از راز قانون جذب بیشتر بدانیم، وین دایر، 1389، تهران، فرادیدنگار، ص 38.
[18]. کلید راز گمشده جذب خواستهها، جو ویتال، تهران، لیوسا، 1389، ص 31.
[19]. شاه کلید، جک کنفیلد، تهران، نسل نواندیش، 1387، ص 16.
برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: نگاهی متفاوت به قانون جذب، مظاهری سیف، صهبای یقین، ص 59.
دیدگاهها
عباس
1399/08/27 - 12:53
لینک ثابت
قانون جذب یعنی جاهلیت مدرن ♥
افزودن نظر جدید