بررسی انتقادی کلام رشتی، پیرامون فرار احسایی از کربلا

  • 1394/12/14 - 12:15
شیخ احمد احسایی بعد از اینکه در قزوین مورد تکفیر واقع شد، ایران را ترک و عازم بلاد عراق شد. در کربلا هم مورد تکفیر واقع شد و بعد از حمله‌ی عثمانیان به کربلا، از آن‌جا فرار و عازم سرزمین مکه شد که در بین راه از دنیا رفت. سید کاظم رشتی، فرار شیخ را به خروج امام حسین (علیه السلام) از مدینه به سمت کربلا تشبیه کرده است!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شیخ احمد احسایی بعد از اینکه برای اولین بار در قزوین توسط شهید ثالث مورد تکفیر واقع شد، [1] عازم کربلا شد و بعد از حمله‌ی دولت عثمانی به کربلا و قتل عام شیعیان آن‌جا، فرار را بر قرار ترجیح داده، عازم مکه شد. [2]
سید کاظم رشتی فرار شیخ از کربلا را این‌گونه بیان کرده است: «و لَمّا کانَ الفِرار إلی الله سُبحانَه هو الأمانُ مِن کُلِّ مَخاوِف قَفَرّ إلی الله سُبحانَه مُمتثِلاً لأمرِ الله حیثُ یَقولُ فَفِرُوا إلی الله فَقصد حَجَ بَیت الله خوفاً مِن فَراعنة هذه الاُمة... [3] فرار به سوی خدائی بوده که او از هر خوفی و هراسی امان دهنده است، شیخ نیز به سوی خدا فرار کرد تا اینکه فرمان خدا را به جا آورد که خودش فرمود: به سوی خدا فرار کنید و او قصد حج بیت‌الله را کرد و از خوف فَراعنه‌ی این اُمت، به پیروی از سیدالشهداء (علیه السلام) که از حرم جد بزرگوار خود، رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) به سوی بیت‌الله فرار کرده بود، پس همین‌طور شیخ (اعلی الله مقامه) از ظالمان شکست خورد و تمام کالاهای خود را فروخت و با کهولت و پیری سن و حالت ناتوانی و همراه خانواده و پسر و دختر، برای سفر سخت روانه شد و من را در میان این قوم پست و ذلیل تک و تنها، بی‌یار و مددکار گذاشت که برای من غیر از مَدد، عنایت و حفاظت خدا کسی نمانده بود، اما وقتی شیخ در منطقه‌ی هدیه رسید، این دنیا را وداع کرد».
در این بیان تأمل برانگیز سید کاظم رشتی، چند نکته‌ی قابل توجه وجود دارد:
اول: حج فریضه‌ای است که قربةً إلی الله انجام می‌شود، نه از ترس و خوف فرعون‌های اُمّت! اما چنان‌چه ملاحظه فرمودید، کاظم رشتی نوشته: او قصد حج بیت‌الله را کرد، از خوف فَراعنه‌ی این اُمّت. با توجه به این سفر زیارتی که شیخ می‌رفته، پشت‌پرده‌ی آن برنامه‌ی دیگری داشته است.
دوم: مسافرت شیخ را به مسافرت امام حسین (علیه‌السلام) تشبیه کردن شاید جسارت باشد. به خاطر اینکه امام حسین (علیه‌السلام) برای حفاظت از اصل دین اسلام، اصلاح اُمت پیامبر[4]، انجام وظیفه‌ی الهی، امر به معروف و نهی از منکر در مقابل طاغوت زمان از مدینه بیرون آمد؛ در حالی که شیخ احمد احسایی کاملاً برعکس، در مقابل قرار گرفتن مراجع تقلید و علمای بر حق و برای ایجاد فتنه و بدعت، مجبور شد که از کربلا بیرون رود.
سوم: سید کاظم رشتی پا را از گلیم فراتر گذاشته و نه تنها شیعیان کربلا، بلکه همه‌ی علماء و مجتهدین و مراجع عالی‌قدر شیعیان جهان را، در این نوشتار اَراذل خطاب کرده است؛ چنان‌چه می‌نویسد: «من را در میان این قوم اَراذل (پست) و ذلیل، تک و تنها و بی‌یار و مددکار گذاشتی». به علاوه اینکه سیدکاظم رشتی، مردم مؤمن کربلا و مراجع عظام تقلید و علمای بزرگوار جهان تشیع را، فرعون‌های این اُمّت خطاب کرده است.

پی‌نوشت:
[1]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: حکایت تکفیر شیخ احمد احسایی در قزوین
[2]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: حمله‌ عثمانیان به کربلا در زمان احسایی
[3]. سیدکاظم رشتی، دلیل المتحرین، نجف: بی‌تا، ص 52.
[4]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: وصیت نامه/ فلسفه قیام

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.