مشکل منطقی «دور» در انتخاب خلیفه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از عمدهترین تفاوتهای تفکر شیعه و اهلسنت، طرق مشروع تعیین خلیفه پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. بهطور کلی دانشمندان مسلمان پنج روش را برشمردهاند که عبارتند از: 1- طریق نص؛ 2- طریق اختیار و انتخاب؛ 3- طریق دعوت؛ 4- طریق ارث؛ 5- طریق قهر و استیلاء[1].
طریق نصّ یعنی اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) خلیفه خویش را مشخص نماید، مورد اتفاق همه فرق و مذاهب مسلمین است. حتی ابن حزم آنرا اصحّ و افضل طرق میداند چراکه اولاً اتصال بین سلسله نبوت و امامت برقرار میگردد و ثانیاً چشم طمعورزان به این منصب مهم دوخته نخواهد شد و از تفرقهها و جدالها جلوگیری میشود[2].
امّا از آنجاکه خلیفه اول توسط اجماع برخی سران در سقیفه، خلیفه دوم توسط ابوبکر، خلیفه سوم توسط شورای شش نفره[3]، و معاویه و کثیری از خلفای بعد وی با قهر و غلبه و جنگ و خونریزی به قدرت رسیدند، علمای اهل سنت گرفتار سردرگمی عجیبی در توجیه همه این نوع حکومتها و اسلامی دانستن همه آنها شدهاند؛ تا جاییکه قهر و غلبه را نیز از طرق مشروع حکومت دانسته و وظیفه مؤمنان را تبعیت از چنین حاکمی معرفی نمودهاند. ابویعلی فراء میگوید، چنین باوری در زمان احمد بن حنبل نیز رایج بوده است، و خود ابن حنبل قائل بودهاست که: «و مَن غَلبهم بالسیف حتّی صار خلیفة و سمّی امیرُالمؤمنین فلا یحل لأحدٍ یؤمن بالله و الیوم الآخر، أن یبیت و لایراه إماماً علیه، براً کان أو فاجراً فهو أمیرالمؤمنین![4] و هرآنکه به زور شمشیر بر مردم استیلاء یابد تا اینکه خلیفه گردد و امیرالمؤمنین خوانده شود، دیگر بر کسانیکه به خداوند و روز قیامت ایمان دارند، جایز نیست که شب کنند درحالیکه وی را امام خویش نشمارند، چه نیکوکار باشد و چه فاجر، او امیرمؤمنان است!»
با نگاهی هرچند اجمالی به نظرات ایشان در این موضوع، پر واضح است که بهدنبال کشف طرق شرعیه حکومت نبوده، بلکه درصدد مشروعیت بخشی حکومتهای موجود بودهاند. بنابراین این نحوه استدلالات به مشکل منطقی «دور» مبتلاست! توضیح اینکه مثلاً مشروعیت خلافت معاویه و امثال آن را با مجاز بودن ایجاد حکومت با قهر و غلبه و جنگ، توجیه مینمایند، درحالیکه مشروعیت این روش برخاسته از شیوه خلافت معاویه است!
امّا دیدگاه شیعه بر انحصار طریق تعیین امام در نصّ توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله)، نه تنها به این اشکال مبتلا نیست، بلکه شواهد فراوانی در قرآن و احادیث نبوی (صلی الله علیه و آله) دارد که در محلّ خود (کتبی چون الغدیر، احقاق الحق، المراجعات و غیره) بیان شده است.
پینوشت:
[1]. علامه حلی، کشف المراد: ص188، قم: مؤسسة الإمام الصادق، 1375 ش.
[2]. ابن حزم، الفصل فی الملل و الأهواء و النحل: ج5 ص16، بیروت: دارالجیل، 1416 ق.
[3]. رج مقاله " شورای خلافت و نتیجه از پیش تعیین شده".
[4]. ابویعلی فراء، الاحکام السلطانیة: ص23، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1427 ق.
افزودن نظر جدید