مشکل منطقی «دور» در انتخاب خلیفه

  • 1394/12/10 - 22:53
از عمده‎ترین تفاوت‎های تفکر شیعه و اهل‎سنت، طرق مشروع تعیین خلیفه پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. با نگاهی هرچند اجمالی به نظرات علمای اهل سنت در این موضوع، پر واضح است که به دنبال کشف طرق شرعیه حکومت نبوده بلکه درصدد مشروعیت بخشی حکومت‎های موجود بوده‎اند. بنابراین این نحوه استدلالات به مشکل منطقی "دور" مبتلاست!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از عمده‎ترین تفاوت‎های تفکر شیعه و اهل‎سنت، طرق مشروع تعیین خلیفه پیامبر (صلی الله علیه و آله) است. به‎طور کلی دانشمندان مسلمان پنج روش را برشمرده‎اند که عبارتند از: 1- طریق نص؛ 2- طریق اختیار و انتخاب؛ 3- طریق دعوت؛ 4- طریق ارث؛ 5- طریق قهر و استیلاء[1].
طریق نصّ یعنی این‌که پیامبر (صلی الله علیه و آله) خلیفه خویش را مشخص نماید، مورد اتفاق همه فرق و مذاهب مسلمین است. حتی ابن حزم آن‎را اصحّ و افضل طرق می‎داند چراکه اولاً اتصال بین سلسله نبوت و امامت برقرار می‎گردد و ثانیاً چشم طمع‎ورزان به این منصب مهم دوخته نخواهد شد و از تفرقه‎ها و جدال‎ها جلوگیری می‎شود[2].
امّا از آنجاکه خلیفه اول توسط اجماع برخی سران در سقیفه، خلیفه دوم توسط ابوبکر، خلیفه سوم توسط شورای شش نفره[3]، و معاویه و کثیری از خلفای بعد وی با قهر و غلبه و جنگ و خونریزی به قدرت رسیدند، علمای اهل سنت گرفتار سردرگمی عجیبی در توجیه همه این نوع حکومت‎ها و اسلامی دانستن همه آن‎ها شده‎اند؛ تا جایی‎که قهر و غلبه را نیز از طرق مشروع حکومت دانسته و وظیفه مؤمنان را تبعیت از چنین حاکمی معرفی نموده‎اند. ابویعلی فراء می‎گوید، چنین باوری در زمان احمد بن حنبل نیز رایج بوده است، و خود ابن حنبل قائل بوده‎است که: «و مَن غَلبهم بالسیف حتّی صار خلیفة و سمّی امیرُالمؤمنین فلا یحل لأحدٍ یؤمن بالله و الیوم الآخر، أن یبیت و لایراه إماماً علیه، براً کان أو فاجراً فهو أمیرالمؤمنین![4] و هرآن‎که به زور شمشیر بر مردم استیلاء یابد تا این‌که خلیفه گردد و امیرالمؤمنین خوانده شود، دیگر بر کسانی‎که به خداوند و روز قیامت ایمان دارند، جایز نیست که شب کنند درحالی‌که وی را امام خویش نشمارند، چه نیکوکار باشد و چه فاجر، او امیرمؤمنان است!»
با نگاهی هرچند اجمالی به نظرات ایشان در این موضوع، پر واضح است که به‌دنبال کشف طرق شرعیه حکومت نبوده، بلکه درصدد مشروعیت بخشی حکومت‎های موجود بوده‎اند. بنابراین این نحوه استدلالات به مشکل منطقی «دور» مبتلاست! توضیح این‌که مثلاً مشروعیت خلافت معاویه و امثال آن را با مجاز بودن ایجاد حکومت با قهر و غلبه و جنگ، توجیه می‎نمایند، درحالی‌که مشروعیت این روش برخاسته از شیوه خلافت معاویه است!
امّا دیدگاه شیعه بر انحصار طریق تعیین امام در نصّ توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله)، نه تنها به این اشکال مبتلا نیست، بلکه شواهد فراوانی در قرآن و احادیث نبوی (صلی الله علیه و آله) دارد که در محلّ خود (کتبی چون الغدیر، احقاق الحق، المراجعات و غیره) بیان شده است.

پی‎نوشت:
[1]. علامه حلی، کشف المراد: ص188، قم: مؤسسة الإمام الصادق، 1375 ش.
[2]. ابن حزم، الفصل فی الملل و الأهواء و النحل: ج5 ص16، بیروت: دارالجیل، 1416 ق.
[3]. رج مقاله " شورای خلافت و نتیجه از پیش تعیین شده".
[4]. ابویعلی فراء، الاحکام السلطانیة: ص23، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1427 ق.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.