شکنجه و قتل دبیرِ بیگناه به دست انوشیروان

  • 1392/07/11 - 13:30
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_به دستور انوشیروان یک دبیر دانشمند را به جرم ارائه ی پیشنهادی منطقی ولی ناخوشایند، اعدام کردند.

معمولاً باستان گرایان، انوشیروان پادشاه ساسانی را به عنوان نقطه اوج عدالت در حکومت های ایران باستان معرفی می کنند. اما جالب است بدانیم که ایشان با اینکه حقیقتاً در مقایسه با دیگر پادشاهان ایران باستان، نسبتاً دادگر بود اما دارای اخلاق و منش حکومتی سرکوب گرانه ای بود. آن چنانکه هرگونه اعتراض و حتی پیشنهاد درست و عادلانه (لیکن ناخوشایند) را با خشن ترین برخوردها مواجه می ساخت. از آن جمله ماجرای یکی از دبیران دربار انوشیروان است. انوشيروان‏ در دوران زمامدارى خود در قوانین مالياتی تغييراتى ایجاد کرده، برای هر منطقه ای خراجی معین (مقطوع) مشخص کرد. وی پس از ارائه ی این قوانین در جمع بزرگان و اشراف از همگان خواست تا دیدگاه خود را بیان دارند. لیکن هیچ کس سخن نگفت. انوشیروان برای بار دوم و سوم از همگان خواست تا به ارائه نقطه نظرات بپردازند. در این هنگام دبيری دانشمند از جا برخاست و با توجه به خشکسالی در برخی مناطق و هجوم ملخ ها و دیگر آفات از انوشیروان درخواست نمود تا برای مراعات حال مردمان در قوانین جدید مالیاتی تجدید نظری بفرماید. و از وضع مالیات مقطوع اجتناب کند تا مردم دچار سختی و آزار نگردند. انوشیروان از شنیدن این سخن خشمگین گردید و دستور داد با قلمدان آنقدر بر سر دبیر زدند تا جان داد. پس از اجرای حکم، انوشیروان از حاضرین در مجلس خواست تا نظرات خود را درباره ی احکام صادره مالیاتی بگویند. درباریان همگی از ترس گفتند: « اى شاه تمام ماليات هايى را كه تو وضع كرده ‏اى عادلانه مى‏ دانیم.» [1]  

این قضیه در متون کهن از جمله نوشته های تاریخی محمد بن جریر طبری در قرن سوم هجری [2] ، بلعمی در قرن چهارم هجری [3] و ابن مِسکوَیه در قرن پنجم هجری [4] آمده است. شادروان حسن پیرنیا (متوفای 1314 خورشیدی) از ارکان باستان گرایی در زمان پهلوی اول در کتاب « تاریخ ایران باستان » نیز به این مسئله اشاره کرده و وقوع آن را تأیید کرده است. [5] مرتضی راوندی در « تاریخ اجتماعی ایران » درباره انوشیروان می گوید : « او به افكار و تقاضاهاى عمومى و نظريات مردان مطلع و كارشناس احترام نمى‏ گذاشت و براى حفظ موقعيت خود از هيچ عمل نامشروعى ابا نداشت. » [6]

فردوسی در شاهنامه می گوید که خسرو انوشیروان، مخالفین خود و هرکس را که از او پیروی نمی کرد را اهریمنی و سزاوار کشته شدن می دانست. آنچنان که وی خطاب به نمایندگان خود برای سرکوب معترضین می گوید :

چو پيروز گردی مپيچان سخـــــــــــن
ميانشان به خنـجر به دو نيـــــــم كن

هران كس كه او دشمـن پادشاسـت
به كام نهنگش سپـــــــــاری رواست

جز آن هر كه ما را به دل دشمنسـت
ز تخم جفا پيشــه آهِرمَنَــــــــــــست

و در ادامه می گوید :

همه داغ كـن بر ســـــــــــــر انجمـــن
مبادش زبان و مبـــــادش دهــــــــــن

 

پی نوشت :

[1]. مرتضى راوندى‏ ، تاريخ اجتماعى ايران ، انتشارات نگاه‏ ، تهران‏ ، چاپ دوم 1382 ، ج‏ 1 ، ص 643 - 646   
[2]. محمد بن جریر طبری ، تاریخ الرسل و الملوک (تاريخ طبری) ، ترجمه ابو القاسم پاينده‏ ، انتشارات اساطير ، تهران‏ چاپ پنجم 1375 ، ج ‏2 ، ص 702
[3]. ابوعلی بلعمی ، تاریخنامه طبری ( مشهور به تاریخ بلعمی ) ، انتشارات سروش ، تهران ،‏ چاپ دوم 1378 ، ج 2 ، ص 740
[4]. احمد بن على ابن مسكويه ، تجارب الامم ، ترجمه ی ابو القاسم امامى و على نقى منزوى‏ ، انتشارات سروش / توس ، تهران‏ چاپ اول 1369 / 1376 ، ج 1 ، ص 167
[5]. حسن پيرنيا ، تاريخ ايران باستان ، انتشارات دنياى كتاب‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ 1375 ، ج ‏4 ، ص 2839 - 2840
[6]. مرتضى راوندى‏ ، تاريخ اجتماعى ايران ، انتشارات نگاه‏ ، تهران‏ ، چاپ دوم 1382 ، ج1 ص 617

تولیدی

دیدگاه‌ها

لعنت بر او باد ***

این را میذارم در وبلاگم نشر میدم تا مردم بدانن نفرین بر انوشیروان ستمگر

این اتفاقات در عصر ساسانیان عادی است. زیاد رخ داده و محدود به همین موارد نیست .

مقاله تون خوووب بود &

مقاله خوبه . هرکسی برای حفظ حکومت شاید این کار رو بکنه . پادشاهان ایران باستان سرآمد انجام این کارها بودن.

خاک بر سرش کنن بدبخت جنایتکار انوشیروان وحشی بی پدر و مادر

درسته که انوشیروان این کار رو کرد اما نباید بهش توهین بشه & من نمیخام ازش دفاع کنم چون کاش قابل دفاع نیست اما توهین هم خوب نیست &

چه جنایت هولناکی .. تصورش هم آدم رو اذیت میکنه .

وقتی هدف پادشاهی و کسب قدرت و لذات دنیای باشه از این بهتر نمیشه!!!!!

لعنت بر انوشیروان جنایتکار وحشی خونخوار شیطان صفت نجس حرامزاده

وقتی خوبی های این آدم رو نمیدونی نظر نده جناب

نچ نچ نچ ! عنوشیروان آدل رو ببین ! احتمالا اون لحظه مرض هاری ش زده بود بالا . عنوشیروان ثاثانی !!!! چه کردی با ملت ایران

داستان دردناکی بود. خوبه که شاهنامه حقیقت رو مخفی نکرده .

فکرکنید این شاه با این همه ستمگری بهش میگفتن دادگر پس بقیه شاهان چی بودن ؟

چه دشمنی با تاریخ ایران و انوشیروان بدبخت دارید که این داستان کذایی و دروغین میسازید ؟ اصل ماجرا رو تنها طبری روایت کرده که انوشیروان پس از شنیدن سخن دبیر به او گفت : از چه طبقه ای هستی ؟ گفت از دبیرانم ! سپس گفت اورا با دوات ها(قوطی جوهر) بزنند تا بمیرد... ! سپس دبیران دیگر با دوات ها(قوطی جوهر) اورا زدند تا شاه را خوش اید!اینکه انوشیروان گفت «بزنید تا بمیرد» به این معنی نیست که دبیر مذکور را کشته باشند بلکه تنها سخنش به معنی انزجار بوده است ! طبری هیچ سخنی از مرگ دبیر نمیگوید ! معلوم نیست شما قلم های نوک تیز رو از کجا اوردید و ماجرای مرگ دبیر را بر چه اساسی تعریف کرده اید ؟ درست مث چوپان دروغگو از اعتبار افتادید ،البته بعید هم نیست چون دروغگویی در دین شما مشروع است ! براتون متاسفم

اثبات شده که چه کسی درغگو است. در این لینک تصاویری از متان تاریخ اصلی طبری (به عربی) به همراه اسنادی دیگر که ارائه شد وجود دارد و نشان میدهد که آن دبیر به جرم اعتراض به طرزی فجیع کشته شد. لینک : http://www.adyannet.com/comment/reply/1674/2415

انچه در تاریخ طبری امده است : و چون خسرو انوشیروان به پادشاهی رسید بگفت تا کار را به سر برند و نخل و زیتون و سر را شماره گیری کنند ! سپس به دبیران خود بگفت تا خلاصه انرا استخراج کردند انگاه بار عام داد و به دبیر خراج خود بفرمود تا انچه درباره محصول زمین وشماره نخل و زیتون و سر به دست امده بخواند و بخواند ! پس ازان انوشیروان گفت میخواهیم بر هر جریب نخل و زیتون و هر سر خراجی مقرر داریم تا در سه قسمت در سال بگیرند تا در خزانه ما مالی فراهم اید تا اگر در یکی از مرزها با یکی از ولایات خللی افتاد که محتاج به مقابله با فیصل ان شدیم مال اماده باشد و حاجت به خراج گرفتن نباشد ،شما درین باب چه اندیشه ای دارید ؟ هیچکس از حاضران کلمه ای نگفت و مشورتی نداد تا کسری این سخن را سه مرتبه تکرار کرد و یکی از ان میان درامد و گفت : ای پادشاه که خدایت عمر دهاد چگونه بر تاکی که بمیرد و کشتی که بخشکد و ابی که فرو رود و چشمه یا قناتی که اب ان ببرد خراج دایم توان نهاد ؟ کسری گفت ای مرد شوم از چه طبقه مردمی ؟ پاسخ داد از دبیرانم ! کسری گفت :اورا با دوات ها[قوطی جوهر] بزنید تا بمیرد ! دبیران دیگر وی را بزدند تا در پیش کسری از رای او بیزاری کرده باشند ... پایان ___ معلوم نیست نگارنده مقاله بالا قلم نوک تیز رو از کجا اورد ؟ ماجرا اصلا به مرگ دبیر مذکور ختم نشد چون گمان نمیکنم کسی به ضرب یک قوطی جوهردان اون هم به دست سایر دبیران بمیرد ! دبیران که جلاد کسری نبودند !دروغ دروغ دروغ ! تمام سخن شما مسلمین دروغ است و راست نمیدانید !

با اجازه اساتید !!!! تو چندتا کامنت می نویسم تا طولانی نشه . ××××× دفاع از مقاله ، اعتراض به وحشی گری انوشیروان ، و افشای دروغ بافی شیرین زرتشتی خداناباور !!! شیرین !!! باز هم مصرف بنگت رفته بالا ؟؟؟ فردوسی تو شاهنامه میگه که انوشیروان اعتقادش این بود : هران كس كه او دشمـن پادشاسـت / به كام نهنگش سپـــــــــاری رواست / جز آن هر كه ما را به دل دشمنسـت / ز تخم جفا پيشــه آهِرمَنَــــــــــــست !!!! این باور انوشیروان بود که هر کس با من دشمنه اگر خوراک نهنگ هم بشه حقشه !!! هر کس با من انوشیروان دشمنه از تخم اهریمنه !!!! بعدش هم که : همه داغ كـن بر ســـــــــــــر انجمـــن / مبادش زبان و مبـــــادش دهــــــــــن !!! این کاری ود که انوشیروان با مخالفین خودش انجام می داد !!!! پس انکار نکن ! التماس هم نکن !!!! وحشی گری ها و جنایات انوشیروان رو نمیشه به این راحتی ماله کشید !!!

شیرین !!!! متن عربی طبری رو فقط به خاطر مزخرف گویی یک معتادی مثل تو به سختی ترجمه کردم : فقال كسرى: اضربوه بالدوى حتى يموت، فضربه بها الكتاب خاصه تبرءوا منهم الى كسرى من رايه و ما جاء منه، حتى قتلوه و قال الناس: نحن راضون ايها الملك بما أنت ملزمنا من خراج. یعنی کسری ( انوشیروان) گفت او را با دوی بزنید تا بمیرد . پس او را زدند تا از سخن دبیر برائت جوییده باشند !!! آنقر زدند تا اینکه او را کشتند × پس مردم گفتند : ای پادشاه ! ما آنچه تو بگی قبول داریم !!!! حالا شما بگو دوی یعنی دوات ! یکی دیگه گفته قلم نوک تیز !!! می بینی که به خاطر یه اعتراض دبیر بدبخت رو زجرکش کردن !! اونقدر زدنش تا مرد !!!

شیرین ! بلعمی و دیگران هم مثل طبری میگن اون دبیر رو کشتن !!! نوشروان گفت: اى ابله نادان: نادانى كه همى چه گويى، هر سالى آن زمينها را همى پيمايم و هر چه ويران است خراج از وى برگيرم، و هر زمينى كه از دست خداوندش بشود خراج از وى بيفگنم. پس او را گفت: تو از كدام گروهى؟ گفت: من از دبيرانم. گفت: دبيران [فضول‏] باشند. پس گفت: دويت بر سر وى همى زنيد تا بميرد هم اندر آن مجلس. و بدان مجلس اندر دبيران بسيار بودند، با دويت خويش او را همى زدند تا بكشتندش‏ . ( ببین میگه بکشتندش !) حالا با هر چی ! با نوک قلم یا با قلمدون یا سنگسار (مثل اذرونداذ و یهودی) یا به هر طریقی مهم نیست. مهم وحشی گری و دیکتاتوری انوشیروانه . سعی نکن ماله بکشی که دروغگوییهات دیگه رنگی نداره ! از اعتبار ساقطی ! واقعاً بنگ گشتاسپی آدم رو به چه روزی میندازه !!

تاریخ بلعمی از روی طبری کپی شده و نیازی به استناد نیست این هم عکسی از تاریخ طبری ترجمه ابوالقاسم پاینده ،جلد 2 صفحه 702 http://i.imgur.com/UPAv37v.jpg

سلام shirin گرامی ؛ فرمودید تاریخ بلعمی از روی تاریخ طبری کپی شده است. این سخن نقض سخن اول شماست. اگر تاریخ بلعمی از روی طبری نوشته شده است، پس یعنی انوشیروان آن دبیر را به خاطر یک اعتراض ساده زجرکش کرد. در تاریخ بلعمی (که خود فرمودید از روی طبری نوشته شده) این مسئله به صراحت آمده است. در تاریخ طبری آمده است که انوشیروان آن دبیر را کشت . متأسفانه ترجمه تاریخ طبری (ترجمه ابوالقاسم پاینده و ... ) دو اشکال بزرگ دارد : 1. اسناد روایی را ترجمه نکرده است . 2. برخی متون را ناقص ترجمه کرده اند. از جمله همین مورد. وگرنه در متن اصلی طبری حکایت کشته شدن دبیر بیگناه آمده است. در تاریخ بلعمی (قرن 4) هم تأیید شده است. یعنی این مسئله صحت دارد.

فرصتی برای گفتگو ندارم . لذا تصاویری ازمتن اصلی طبری ارائه کردم : عکس روی جلد : http://zcin.comule.com/up/43c41a921516.jpg تصویر صفحه 150 : http://zcin.comule.com/up/0e2b58d64fb3.jpg تصویر صفحه 151 : http://zcin.comule.com/up/59c1ffe5b61b.jpg روشن است که طبری می گوید آن دبیر کشته شد.در لینکی که شما ارائه کردید نیز انوشیروان حکم قتل دبیر بیگناه را صادر نمود و حکم هم اجرا شد. اما جناب ابوالقاسم پاینده عبارت « دبیر کشته شد » را در ترجمه ذکر نکردند. با اینکه در متن اصلی تاریخ طبری این عبارت امده است. سپاس

وحید گرامی ؛ گرچه از حضور شما در سایت خوشحالیم ، لیکن خواهشمندیم در مباحث از به کار بردن عبارات نامناسب پرهیز کنید. سپاس

درود بر شما ! در هر صورت مشخص نشد این قلم های نوک تیز از کجا امدند و شما هم توضیحی ندادید !کسی که یک بار دروغ بگه دروغ های متعدد هم میگه و تازه طبری جز منابع شماست .از طرفی اینگونه کشتن ها از جانب پادشاهان اسلامی هم بسیار بسیار بیشتر بوده چنانکه زمانی از شهاب الدین سهروردی پرسیدند ایا خدا قادر است پس از محمد پیامبری مبعوث کند ؟ سهروردی پاسخ داد : اری خدا قادر است ... بدین سبب سهروردی رو به جرم رد خاتمیت محمد کشتند و اثار ارزشمندش را سوزاندند !به همین راحتی ... یا مثلا زمانی خود محمد زنانی چون اسما بنت مروان رو به جرم سرودن چند بیت شعر ترور کرد ... یا پیرﻣﺮﺩﯼ ﺑﻨﺎﻡ "ﻣﻐﯿﺮﻩ" ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻓﺘﺢ ﻣﮑﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻣﺤﻤﺪ ﮔﺮﯾﺨﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﻮﺳﯿﻠﻪ ﻋﻠﯽ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﻭ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪ (زنان پیامبر/316) ... اینها فقط چند مورد کوچک بود وگرنه پرونده جنایات مسلمانان و خلفای راشدین به هیچ عنوان قابل مقایسه با شاهان ساسانی و هخامنشی نیست ! حال انکه روایت بالا هم چیزی از بزرگی انوشیروان دادگر نمیکاهد ...

سلام shirin گرامی ، همینکه پذیرفتید آن دبیر معترض به جرم اعتراض اعدام شد ؛ خود به خوبی نشانگر باطل بودن ادعای نخستین شماست. حال با قلم نوک تیز ، نه ؛ با قلمدان ... اصل مطلب ثابت است. درباره عصماء ( نه اسماء ) هم جرم ایشان تنها سرودن شعر نبود. بلکه در جنگها و پشت جبهه حاضر می شد و اشعار حماسی میخواند و بت پرستان را علیه مسلمین تحریک می کرد. و یکی از عوامل کشته شدن بسیاری از مسلمین در جنگها بود. مغیره هم در جنگهای زیادی علیه مسلمین حاضر بود. به هر صورت در اسلام قتل عام مردم و حتی ناکار نمودن زنان و کودکان و به را انداختن جوی خون جایی ندارد. در حالیکه انوشیروان دادگر در تازش به بلوچستان و گیلان و ... مردم را به شدت کشتار می نمود تا جایی که جوی خون به راه می افتاد ؛ قتل عام مردم ترکستان به دستور زرتشت هم جای خود دارد که زمین از اجساد کشتگان پر شده بود. سپای

بر خلاف تصور شما پیامبر اسلام زنان و کودکان را هم میکشت و جوی خون های بسیاری هم به راه انداخت : سعد بن جنامه میگوید : نبی اکرم در محل ابوا یا ودان نزد من امد ،از ان حضرت درباره مشرکینی که بر انان شبیخون میزدیم و زنان و کودکانشان کشته میشدن سوال کردند و ایشان پاسخ دادند ،زنان و کودکان را هم بکشید چون مانند خودشان(مشرکین) هستند (صحیح بخاری /3012)... در جنگ بدر هم زمانی که عقبه بن معیط به پیامبر گفت مرا نکشید ،اگر مرا بکشید چه کسی از)خانواده و( دختر کوچکم مراقبت کند ،پیامبر گفت : انها هم بروند به جهنم (یعنی بمیرند ...) این روایت رو در سیرت الرسول پوشینه دوم صفحه 583 ببینید ! البته زنان و کودکان غنایم جنگ بودند و در واقع انگیزه سپاه مسلمین برای جنگ بودند چنانکه در جنگ احد که مسلمین پیروز شدند با دیدن زنان یا بهتر بگم غنایم دستورات محمد را زیر پا گذاشتند و برای گرفتن زنان پست خود را رها کردند ،براه بن عازب میگوید : به خدا قسم من زنان را دیدم در حالی که دامن هایشان را بالا زده بودند و فرار میکردند و ساق پا و ران هایشان اشکار بود..(بخاری/3039) پیامبر اسلامی که به گفته مجلسی به اندازه چهل نفر شهوت داشت چگونه اجازه میداد زنان را بکشند و بیچاره زنان مجبور بودند با قاتلان شوهر و خانوادشان همبستر شوند ... حتی باری یکی از زنان که خانواده اش توسط پیامبر کشته شده بود با ریختن سم در غدای پیامبر قصد کشتن او را داشت و حتی تا مدت ها وی را زمین گیر کرد ... پس زنان و کودکان انگیزه مسلمین برای جنگ بودند وگرنه مسیحیان و یهودیان به هیچ عنوان به اسیران زن نزدیکی جنسی نمیکردند و تنها میتوانستند با کنیزان ازدواج کنند ... شما جز یه کتاب شعر نامفهوم و مملو از استعاره های بدیع و تحریفی هیچ سندی برای انچه به ساسانیان اتهام میزنید ندارید اما من از معتبر ترین کتب خودتون صد ها سند میارم که پیامبر زنان و کودکان را هم میکشت !!! خودتون به اون راه نزنید ،نکته اصلی مقاله بالا قلم های نوک تیز بود و مشخص شد شما دروغ بسیار میگویید !!!

اسماء و عصماء هردو صحیحند ...به راستی شما معتقدید پاسخ ان بانوی شاعر ترور بوده است ؟ درین صورت امریکا و اسراییل هم حق قانونی دارند که احمدی نژاد و شعار دهندگان علیه شان رو ترور کنند ! پاسخ اسما و کعب بن اشرف بحث منطقی و دیالکتیک بوده است ،یعنی کاری که سقراط کرد !!! انسانها تنها زمانی به ترور روی میارن که از بحث منطقی عاجز باشن... کعب بن اشرف هم با هیچکس نجنگیده بود و تنها مبارزه فرهنگی میکرد ...

سلام shirin گرامی ، اینکه تلاش می کنید تا بحث را تغییر دهید ، نشان می دهد که شما نیر به این نتیجه رسیدید که رفتارهای زرتشت و انوشیروان و ... غیرقابل توجیه است. به همین علت سعی می کنید تا با تغییر بحث خود را نجات دهید. درباره ی رفتارهای کعب بن اشرف ، وی در جنگها و غیر جنگ مشرکین را علیه مسلمین تحریک می کرد و سبب بروز درگیری ها بود. حال شما به این تحریک کردنها و ترویج بت پرستی می گویید کار فرهنگی ؟ عصماء هم در جنگها چنین می کرد. ضمناً اگر سخنان شما از صحیح بخاری دروغ نباشد ( که بسیار در این سایت از جعل سند بهره بردید ) باز هم منابع روایی اهل تسنن مورد تأیید ما نیست. چون بنی امیه و بنی عباس نقشی اساسی در تألیف این منابع داشتند. از علامه محلسی و منابع شیعه هم سند دقیق بدهید. به گمانم باز هم مرتکب جعل سند شده اید.

متاسفم برای این سطح از فهم شما که به ادیان دیگه توهین میکنید

سلام shirin گرامی ، نکته اصلی مقاله در عنوان چنین آمده است : شکنجه و قتل دبیرِ بیگناه به دست انوشیروان ... که شما نیز پذیرفته اید. قتل در مقابل اعتراض منطقی .

شیرین ماله کش !!! بعضی وقتا کشتن وقتی صورت می گیره که طرف اصلاً اهل بحث منطقی نباشه !!! شما حاضری با میکروبها بشینی بحث منطقی کنی ؟؟؟؟ اگر کسی به دستور پیامبر کشته شده حقش بوده !!!! درباره جنگ ابواء هم سند بده جاعل تاریخ !!! چون من تو تاریخ دیدم که در زمان صدر اسلام در ابواء ( ودّان ) صلح شد ! نه کشتار زنان و کودکان !!! بهت میگم قبل از نظر دادن بنگ مصرف نکن ! بازمونده نسل ادمخواران !!!

بیچاره دبیر بی گناه که به خاطر کار فرهنگی کشته شد ! به دستور انوشیروان !!!! بیچاره اون جوون که به خاطر کار فرهنگی !!!!!!! تو خوابگاه زنان کشته شد !!! اصلاً هر کسی کار فرهنگی بکنه به ستور انوشیروان یا زنده به گور می شد یا سنگسار !!!! این ها از دید تو ماله کش کار فرهنگیه دیگه ؟؟؟ انوشیروان هم می گفت هرکسی از من اطاعت نکنه باید خوراک حیوونا بشه ! ولی راستی راستی واسه توجیه خودتون دست به دامن بت پرستان شدیدن !!! به چه حقارتی افتادین ! توجیه انوشیروان به قیمت تأیید عصماء و کعب و ... ! نچ نچ نچ !!

ماجرای عصماء بنت مروان : http://muslimquest.blogfa.com/post/87

درباره این رویداد جعلی به این مقاله باریاب شوید: https://s17.picofile.com/file/8420366800/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D9%82%D8%AA%D9%84_%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%A7%D8%A1_%D8%A8%D9%86%D8%AA_%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86.pdf.html

در مورد انوشیروان مبالغه و افسانه زیاده. هم افسانه در قالب دادگری و هم در قالب ظلم ایشان. اما سرکوب مزدکیان و سایر ادیان غیر قابل انکار. و از طرفی خدمات نوشیروان هم غیر قابل انکاره. به هر حال ظلم ساسانیان بسیار کمتر و قابل تحملتر از جنایان اعراب بود. جنایات هارون و مامون و معاویه!!

هدف شما هدفهای مشخصی هست که از اردوی پانگرگها و مخالفان سربلندی ایران و تاریخ ایران سرازیر میشه ... بالا برید پایین بیایید ایرانی هویتشو از دست نمیده ... گیریم حرف شما درست ... ایا اسلام کم جنایت کرد ؟؟ ایا لکه ی ننگ جنایات قادصیه و غیره فقط به گردن اعراب جاهلی نوشته میشه ؟؟؟ خواهشا سعی در توجیه خودتون نداشته باشید ... برای توجیه رفتار زشتتون دلیل تاریخی میسازید /// ننگ بر دشمنان ایران و ایرانی

هدف تنها بیان حقایقی است که کمتر گفته و شنیده میشود. سپاس

...اینکه یه شاه در یه زمانی یه کاری کرده (و خدماتش و هم بیان نمیکنین)چیزر عجیب و غریبی نیست در همه مقاطع همین جوری بوده (حتی مسلمونا که داعیه بردری و برابری و سر میدن)و در همه جای دنیا هم همچین چیزایی اتفاق افتاده ..اما اینکه کل مطلب این وبسایت فقط به جنبه منفیه ایران باستان داره توجه میکنه کاملا واضحهه که پای کیا تو این وبسایت و مطالبش در میونه....چون با اسم ایران باستان و اشاعه فرهنگ اون نون خیلیا اجر میشه ...

اینقدر مطالبتون چرت و پرته که نمیشه پاسخ داد....کل تاریخ رو سرو ته کردین و فقط واسه کسایی که مطالعه ندارن و همه چیو باور دارن این مطالب خوبه...

"چرت و پرت" چیست ؟ کار انوشیروان ؟ یا سخن فردوسی در شاهنامه ؟ تعصب را کنار بگذارید و با دیده‌ی حق نگری به اطراف بنگرید.

یه خواهشی هم که دارم اینه که مطلبی رو که بهتون گفتم درج نکنید خییییییییییللللللللللللییییییییییی ممنون خواهش کردم . ای مطلب رو گفتم تا خودتون متوجه بشید چه خبره برادر نه اینکه همه بخونند.

سلام. به روی چشم. اینکه دیدگاه شما اینگونه است، جای خوشحالی است. ولی بسیاری مانند شما فکر نمی‌کنند. بلکه در تکبر و غرور غرق اند. بیان مطالبی این چنینی سبب روشن شدن حقایق خواهد شد. سپاس

چقدربزرگنمايي. اون وقت چشمهاتون رو به جنايات اعراب و تركها اجدادتون بستيد. اومديد اينجا در اوج كينه و حقارت نوشروان دادگر رو لعن و نفرين ميكنيد....در ضمن مطالعه ي تاريخ و دوست داشتن نياكان هرگز باستان گرايي نيست..چ خاري در چشم امثال شماها هستن. انقد حقيرانه بي حرمتي ميكنيد...كسي كه توي عمرش 1ساعت مطالعه ي مفيد نداشته.ميان توي همچين سايت هايي كينه و حقارتهاشون رو تخليه ميكنن...انقد حقير نباشيد. دشنام دادن و لعن و نفرين زيبنده ي هيچ انسان ازاده اي نيست....

سلام سام گرامی؛ بزرگنمایی و اغراق در کار نیست. آنچه گفته شد مستند به اسناد تاریخی است. هم دیدگاه‌های موافقین و هم دیدگاه‌های مخالفین منتشر میشود. درباره دشنام هم با گفتار شما موافق هستیم. سپاس

خدا رحمت کنه فردوسی را که جنایات نوشیروان ( از جمله حکایت کفشگر ) را نقل کرده تا حقایق شاهان ساسانی را همه بدانند

قصه ها و نقل ها زیاده اما عدل انوشیروان نسبی بوده یعنی نسبت به پادشاهی مثل خسرو پرویز عادل بوده و گرنه انوشیروان هم ظلم های بسیار کرد و.... اصلا غیبت را بگذارید کنار

اول اینکه یکم مطالعه دوم چرا درباره جنایات اعراب در فتوحات اسلامی چیزی نمی‌نویسید فقط گیر دادید به ایران باستان

اول اینکه یک کم مطالعه و تحقیق کنید. ثانیاً از جنایت بدتون میاد؟ با جنایت مشکل دارید؟ پس چرا به جنایات شاهان هخامنشی اعتراض نمیکنید؟ چرا وقتی کسی از حنایات شاهان هخامنشی و ساسانی حرف میزنه بهتون برمیخوره؟ نکنه از جنایات شاهان هخامنشی و ساسانی خوشحالید ولی از رفتار عربها ناراحتید؟ اگه دزدی و قتل و غارت به نفعتون باشه خوبه؟ به ضررتون باشه بده؟ اینه منطقتون؟ یا چیزی دیگه ای؟ بگید بدونیم. اول گفتم یک کم تحقیق کنید چون در این سایت مقالات متعدد علیه فاتحین بنی امیه و بنی عباس و ابوبکر و عمر و عثمان نوشته شده. لطفا تحقیق کنید ویک سرچ در سایت بکنید

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.