مخالفتهای برخی صحابه پیش از غدیر
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله مخالفتهایی که چند روز پیش از واقعه غدیر از سوی برخی از صحابه رخ داد میتواند دورنمایی از معرفی امیرمؤمنان (علیه السّلام) در غدیر باشد؛ که در این مقاله به برخی از این مخالفتها اشاره میکنیم:
- اهانت عایشه به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ در مسند ابویعلی که از جمله منابع معتبر اهلسنت و مورد قبول وهّابیت به شمار میرود از قول عایشه آمده: «... بار شتر من سبک و بر شتری رهوار و چابک سوار بود، امّا بار شتر صفیه سنگین و بر شتری کند و تنبل، بار بود. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داد بار هر یک از شتران را جابهجا کنند تا سرعت در حرکت، بیشتر شود. من گفتم: پناه بر خدا! ببینید این زن یهودی چگونه بر پیامبر مسلّط گردیده. پیامبر فرمود: ای عایشه! تنها برای آن که بار شتر تو سبک و بار شتر صفیه سنگین است و این باعث کندی حرکت کاروان میگردد بارها را جابهجا کنیم. عایشه گوید: به پیامبر گفتم: آیا تو میپنداری پیامبر خدایی؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) لبخندی فرمود: مگر تو در این موضوع شک داری؟ گفتم: اگر چنین است چرا عدالت را رعایت نکردی؟ پدرم چون سخن مرا شنید، با عصبانیتی که داشت رو به من کرد و سیلی محکمی بر صورتم نواخت. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوبکر فرمود: آرام باش! پدرم گفت: آیا نشنیدی عایشه چه گفت؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هنگامی که زنان به یکدیگر حسادت میورزند هیچ متوجه نمیشوند.»[1] علمای بزرگ اهلسنت گفتهاند این روایت صحیح است.[2] با توجه به آنچه در متن بالا در نحوه برخورد عایشه، با خود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد، میتوان حدس زد پس از غدیر چه روزگار سختی در انتظار امیرمؤمنان (علیه السّلام) است.
- رها کردن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حال نماز و هجوم برای خرید کالا؛ در آیه شریفه 11 از سوره مبارکه جمعه آمده: «وَ إِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ [جمعه/11] هنگامی که آنها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند پراکنده میشوند و به سوی آن میروند و تو را ایستاده به حال خود رها میکنند بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترین روزی دهندگان است.» در دو جا از کتاب بخاری آمده: «با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مشغول نماز بودیم که قافله کالا از راه رسید؛ همه صحابه به جز 12 نفر برای خرید کالا مسجد را ترک و حضرت را تنها گذاردند. در این هنگام، این آیه نازل شد.»[3] این برخورد از صحابه به قدری زشت و زننده بود که در روایتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین آمده: «سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، اگر همه صحابه رفته بودند خداوند آتش عذاب خویش را بر آنان فرو میفرستاد.»[4]
- اعتراض صحابه به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در تقسیم غنائم جنگی؛ در حالی که قرآن کریم درباره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «إِنْ أَتَّبِعُ إِلّا ما يُوحى [انعام/50] تنها از آنچه به من وحی میشود پیروی میکنم.» با اینرو، چگونه برخی از صحابه با اوامر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مخالفت میکنند؟ بخاری در کتاب خود روایت کرده: «در جنگ حنین، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به کسانی که تازه مسلمان شده بودند، سهم بیشتری پرداخت کرد. صحابهای که از مدینه همراه حضرت آمده بودند اعتراض و در عدالت حضرت شک کردند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در برابر برخورد خلاف شرع آنان فرمود: اگر خدا و پیامبرش عادل نباشند، چه کسی عادل است؟ خدا رحمت کند حضرت موسی (علیه السّلام) را که اصحابش او را بیش از این اذیت کردند ولی او صبر پیشه نمود.»[5]
- مخالفت صحابه با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روزه سفر؛ بخاری در کتاب خود روایت کرده: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سال 8 هجرت برای فتح مکّه خارج شد تا آنکه به منطقه «کراع الغمیم» رسید؛ گروهی از صحابه روزهدار بودند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جام آبی طلب کرده آن را بالا برد و در حالی که همه دیدند آب آشامید و روز خود را افطار نمود. به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خبر داده شد گروهی از صحابه روزه خود را نگاه داشتند؛ حضرت فرمود: آنان گنهکارند؛ آنان گنهکارند.»[6]
پینوشت:
[1]. مسند أبی یعلی، أبو یعلی، دار المأمون للتراث، دمشق، ج 8، ص 129.
[2]. سبل الهدی و الرشاد، محمد بن یوسف الصالحی الشامی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 9، ص 71.
[3]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 316.
[4]. إعانة الطالبین، ابوبکر الدمیاطی، دارالفکر، بیروت، ج 2، ص 63.
[5]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 3، ص 1148.
[6]. صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 1113.
افزودن نظر جدید