برخی از جنایات هولناک مسیحیان

  • 1394/08/02 - 08:48
مسیحیان در طول سالیان متمادی به اندازه‌ای بر صلح‌طلب بودن خود و خون‌ریز بودن مسلمانان تأکید کرده‌اند که گویی واقعیت نیز همین بوده است؛ اما تاریخ نشان می‌دهد که نه‌تنها چنین نظری صحیح نبوده بلکه برعکس این قضیه، از اسناد تاریخی برداشت می‌شود؛ یعنی درواقع باید اسلام را دین صلح و مسیحیت (از نوع تحريف يافته اش) را دین ظلم و خونریزی معرفی کرد. دریکی از صفحات...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مسیحیان در طول سالیان متمادی به اندازه‌ای بر صلح‌طلب بودن خود و خون‌ریز بودن مسلمانان تأکید کرده‌اند که گویی واقعیت نیز همین بوده است؛ اما تاریخ نشان می‌دهد که نه‌تنها چنین نظری صحیح نبوده بلکه برعکس این قضیه، از اسناد تاریخی برداشت می‌شود؛ یعنی درواقع باید اسلام را دین صلح و مسیحیت (از نوع تحريف يافته اش) را دین ظلم و خونریزی معرفی کرد.
دریکی از صفحه‌های چت مجازی از فردی فرانسوی به گمان اینکه وی مسیحی است، خواستم طریقه مسیحی شدن را به من یاد دهد. هدف من این بود که با نحوه جذب مسیحیان آشنا شوم. وی از من پرسید که چرا می‌خواهی مسیحی شوی؟ در جواب وی گفتم که چون اسلام دین خشونت است. این شخص مسلمان و آگاه فرانسوی پس از شنیدن این جواب از من، به ظلم‌های کثیر مسیحیان نسبت به مردم جهان به خصوص مسلمانان اشاره‌کرده و گفت حقیقت این است که مسیحیت دین خشونت است، نه اسلام. یکی از استدلال‌هایی که این مسلمان فرانسوی برای اثبات مدعای خود ذکر کرد، این بود که مسیحیان بگویند که جنگ‌های صلیبی را چه کسانی به راه انداختند؟ و اینکه در همین جنگ‌های جهانی کدام گروه دست به جنایت ضد انسانی زدند؟ تاریخ گواهی می‌دهد که مسیحیان این مدعیان صلح و دوستی، جنایات زیادی را در طول جنگ‌های صلیبی علیه بشریت مرتکب شدند. ویل دورانت دراین‌باره چنین نوشته است: «چيزهاى بديعى از هر سو به چشم می‌خورد گروهى از مسلمانان را سر از تن جدا كردند... گروهى ديگر را با تير كشتند يا مجبور كردند كه از برج‌ها خود را به زير افكنند، پاره‌ای را چندين روز شكنجه دادند و آنگاه سوزانيدند در کوچه‌ها توده‌هایی از كله و دست و پاى كشتگان ديده می‌شد».[1]
گوستاولوبون درباره ظلم‌هایی که مسیحیان در حق مسلمانان مرتکب شدند چنین می‌نویسد: «بعد از يك چنين قتل عامى... شايد تاکنون هيچ از بی‌رحم‌ترین و وحشی‌ترین كشور گيران عالم، دامن خود را به آلوده به چنين بلكه قتل عامى نكرده باشند براى اندلس جاى بسى تأسف است كه سه ميليون نفوسى كه در حقيقت روح ترقيات علمى و صنعتى مملكت بودند از كشور اخراج شدند و محكمه مذهبى آنان را به قتل يا نفى بلد محكوم نمود».[2] اگرچه این وقایع همه حاکی از جنایات مسیحیان بر علیه مسلمانان است ولی ممکن است کسی اشکال کند که در جنگ همه‌ی این امور امری طبیعی بوده و بگویند اگر سپاه مسلمانان را نمی‌کشتند خود کشته می‌شدند. واقعیت این است که مسیحیان بر علیه غیرنظامیان، غیرمسلمانان و حتی کودکان نیز مرتکب جنایات بسیاری شدند.
ويل دورانت در نوشته‌های خود به مطلبی اشاره می‌کند که اوج رذالت و ظلم سپاهیان مسیحی را نشان می‌دهد. وی می‌گوید نه‌تنها مسلمانان مورد ظلم مسیحیان قرار گرفتند، یهودیان آلمان و حتی خود مسیحیان مورد هجوم این قوم یاغی قرارگرفته و مسیحیان در اوج پستی به هیچ‌چیز ارزشی قائل نشده و حتی نوامیس یهودیان و مسیحیان را مورد تعرض قراردادند. وی چنین می‌گوید: «همين گروه بی‌نظم و ترتيب بودند كه اغلب به يهوديان آلمان و بر هم هجوم بردند، به تقاضاهاى مردمان و كشيشان محل هیچ‌گونه ترتيب اثرى ندادند و شهوت و خونريزى را در جامه دین‌داری پنهان ساختند و چند صباحى بدل به جانوران درنده شدند... به چپاول مزارع و خانه‌هایی كه در سر راه آن‌ها قرار داشت دست زدند، ديرى نپاييد كه هتك ناموس نيز بر تاراج اموال افزوده شد».[3]
مسیحیان علاوه بر اینکه به کشتن نظامیان مسلمان و هتک حرمت نوامیس و شهوت‌رانی علیه یهودیان آلمان و برخی مسیحیان اکتفا نکرده، بلکه نهایت خون‌خواری خود را با جنایت شدید خود علیه زنان و کودکان به نمایش گذاشتند. ویل دورانت از فجایع ضد بشری چنین حکایت می‌کند: «زنان را به ضرب دشنه به قتل می‌رساندند، ساق پاى كودكان شيرخوار را گرفته به زور آن‌ها را از پستان مادرانشان جدا ساخته به بالاى ديوارها پرتاب می‌کردند يا با كوفتن آن‌ها به ستون‌ها گردنشان را می‌شکستند و چطور هفتاد هزار مسلمانى كه در شهر مانده بودند به هلاكت رسيدند».[4]
آری آن دوست عزیز فرانسوی خوب گفت که مسیحیان به‌واقع ظالمان تاریخ هستند. کسانی که حتی به کودکان بی‌گناه رحم نکرده و آنان را چنین بی‌رحمانه کشتند، چگونه‌ می‌توانند ادعای صلح کنند؟

پی‌نوشت:
[1]. ويل دورانت، تاريخ تمدن، عصر ايمان «بخش دوم» ترجمه ابوالقاسم طاهرى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1371، همان ص 792
[2]. گوستاولوبون، تمدن اسلام و غرب، ترجمه محمدتقى فخر داعى، تهران: بنگاه مطبوعاتى علمى، 1334، ص 337- 338
[3]. ويل دورانت، تاريخ تمدن، ص 788
[4] ويل دورانت، تاريخ تمدن، ص 792

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.