مسیر صوفی به کفرستان است
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شرط اسلام اظهار کلمه شهادتین است و آن عبارت است از «أَشْهَدُ أَن لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللهِ» که در اذان و اقامه و تشهد نماز نیز جز اذکار مستحب و واجب بر شمرده شده است. و شیعیان با عقیده به ولایت و جانشینی بلافصل امیرالمؤمنین(علیه السلام) شهادت ثالثه یعنی «اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللهِ» را نیز از اصول مذهب خود میپندارند. بههرحال توحید و شهادت به یگانگی خداوند(تبارکوتعالی) از اصول ضروری مسلمانی بلکه از اصول ضروری تمامی ادیان آسمانی و الهی است. نورعلی تابنده قطب فعلی فرقهی گنابادی در تعریف تصوف، آن را مترادف تشیع میداند و کسانی که ادعای تفاوت بین این دو واژه را دارند متهم به ایجاد تفرقه در مذهب شیعه میکند.[1] و نیز در طول تاریخ صوفیه و بزرگان آنها ادعای مسلمانی داشتهاند که در گفتار امثال شاه نعمتالله ولی قابل مشاهده است.[2]
اما در بین بزرگان صوفیه کسانی هستند که اصل توحید را زیر سؤال برده باشند و بر زبان کلماتی را جاری کرده باشند که اگر مسلمانی در حالت عادی آنها را بر زبان جاری کند قطعاً مرتد میشود و قتلش واجب است.
بایزید بسطامی از چهرههای سرشناس صوفیه و از قدمای آنها بهحساب میآید و گفتههای او برای سران صوفی سند و مدرک است. بایزید در کلمات خود ادعای خدایی کرده و صفت توحید را - العیاذ بالله - به خودش نسبت میدهد. «بایزید بسطامی در تذکرة الاولیاء ص 137 و 140 و 176 گفته: لا اله الا انا و لیس فی جبتی سوی الله و سبحانی ما اعظم شانی»[3] واضح است که صوفیه باید جوابگو باشد که این بزرگ آنها چطور کلمه توحید را به خود نسبت داده است و خود را خدای نه تنها خدای عالمی برشمرده است.
همچنین «منصور حلاج گفته: انا الحق و اینها همه انکار شریعت است.»[4] احمد بن محمد اردبیلی معروف به "مقدس اردبیلی" از فقهای بنام قرن دهم هجری در کتاب "حدیقة الشیعة" در توصیف منصور حلاج چنین مینویسد: «منصور بن حلاج پیش ازآنکه رسوا شود با سنیان سنی بود و خود را از ایشان وا مینمود و در پیش شیعیان دعوای نیابت و وکالت حضرت صاحب (علیهالسلام) میکرد و در پیش ملحدان و بعضی سفیهان که میدانست در مذهبی قائم نیستند دعوای خدایی مینمود و نام پیامبران بر بعضی از مریدان خود گذاشته و ایشان را گفته بود که در اطراف عالم بگردند و مردم را به خدایی او دعوت کنند.»[5]
با این احوال صوفیه خود را باید بسان چشمهای بپندارد که سرچشمهاش سراب باشد و یا اینکه چشمهای که از فاضلاب سرچشمه گرفته باشد و بهراستی آیا چنین چشمهای میتواند نفعی برای مردم داشته باشد؟
پینوشت:
[1]. تابنده نور علی، آشنایی با عرفان و تصوف، نشر حقیقت، تهران، 1383، صفحه 1-2
[2]. شاه نعمتالله، دیوان شاه نعمتالله ولی، به اهتمام محمود علمی، تهران، ۱۳۲۸، ص ۵۵۰
[3]. محقق شیرازی و علی اکبر جوکار، کوبنده فرق باطله، نشر نگاران نور، 1393، صفحه 452
[4]. همان، 452
[5]. همان، صفحه 466 به نقل از حدیقة الشیعه صفحه 751 تا 798
دیدگاهها
ناشناس
1394/07/29 - 23:43
لینک ثابت
سلام یعنی شما میگی صوفی ها
ناشناس
1394/07/29 - 23:43
لینک ثابت
سلام یعنی شما میگی صوفی ها
mah.mm
1394/08/10 - 07:24
لینک ثابت
سلام بحس نجاست و پاکی بحث
محسن
1394/08/12 - 18:33
لینک ثابت
به نظرم حرف های با یزید
mah.mm
1394/08/26 - 22:23
لینک ثابت
سلام علیکم
افزودن نظر جدید