پائولو: تنها با عشق زمینی میتوان معنوی شد!
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ شکی نیست که برای رسیدن به زندگی معنوی باید عاشق شد. اما چه نوع عشقی انسان را به معنویت میرساند؟ عشق زمینی، عشق الهی، یا هر دو در کنار هم؟ پائولو در پاسخ این پرسش به خوانندگانش القا کرده است كه با عشق زمینی نیز میتوان معنوی شد. او در رمان «کنار رود پیدرا نشستم»، کوشیده است بگوید برای رسیدن به زندگی رؤیایی که خداوند بدان راضی است، عشق زمینی کافی است و حتی بر اصحاب کلیسا خرده گرفته است که چرا مروج و مشوق چنین عشقی نیستند.
پائولو در رسالۀ عطیۀ برتر آشکارا منظور خود را از عشق بیان کرده است: «واپسین آزمون سراسر جستجوی رستگاری، عشق است. ... آنچه برای ما ذخیره میشود، روش ما برای عشق ورزیدن به همنوع است».[1] او در رمان «زهیر» نیز تجلی عشق به خدا را در عشق بیحدوشرط به محبوبان همنوع زمینی میداند.[2]
در کتاب «خاطرات یک مغ» نیز پائولو همۀ مراتب عشق را زمینی پنداشته است. او عشق را در سه مرتبه تقسیمبندی میکند: اروس، فیلوس و آگاپه.[3] هریک از این سه واژه، سطحی از عشق را نشان میدهند. اروس مرحلۀ آغازین عشق است. سپس عشق به فیلوس تبدیل میشود و در پایان نوبت آگاپه است که بالاترین تجلی عشق است.[4] اروس، عشق میان دو نفر است.[5] این عشق بیشتر میان زوجهای جوان نهفته است.[6] پس از اروس نوبت فیلوس است. «فیلوس عشق در قالب دوستی است. احساسی است که من به تو و دیگران دارم. هنگامی که شعلۀ اروس آرام گیرد، فیلوس است که یک زوج را کنار هم نگه میدارد.»[7] «آگاپه عشق مطلق است. عشقی که عاشق را میبلعد. هرکس آگاپه را میشناسد و آنرا تجربه میکند، میآموزد که در این جهان هیچچیز دیگری مهم نیست. این همان عشقی است که عیسی به نوع بشر احساس میکرد.»[8] در همۀ این مراتب، عشق بشر به بشر در نظر است.
بررسی و نقد:
عشق زمینی کافی است.
- شکی در این نیست که عشق میان انسانها نیز با ضوابطی ویژه جایز است و نه عاقلان عالم، نه ادیان الهی کسی را از آن بازنداشتهاند. عشق زمینی برای عشق الهی نیز فوایدی دارد. در عشق الهی، عاشق، همۀ هستی خود را از آنِ معشوق میداند؛ خود را کاملا به او وابسته و نیازمند میبیند و با همۀ توان میکوشد معشوق را راضی نگه دارد. در عشق مجازی، عاشق با این مفاهیم در درجات پایینش آشنا میشود. فایده دیگر چنین عشقهایی آن است که میتواند مقدمهای برای عشق حقیقی باشد. عاشقان عشقهای زمینی اگر دردمندیها و ناکامیهای پیاپی این عشقها را تجربه کنند، اگر شناخت کافی پیدا نکنند که چرا این عشقها آنها را بهطور کامل ارضا نمیکند و اگر بفهمند زیباترین موجود کدام است، بهسوی عشق حقیقی حرکت میکنند. فایدۀ سوم اینگونه عشقها آن است که انسان همدمی مییابد و میتواند سختیهای زندگی را با او راحتتر تحمل کند و آرامشش در خداپرستی حفظ شود.[9]
- پائلو مقصد راه را رسیدن به خدا میداند[10] و باید توجه داشته باشد عشق زمینی با وجود فواید آن، میتواند به مانعی بر سر راه پرستش خداوند تبدیل شود. لذت این عشق گاه عاشق را از تجربۀ عشق الهی بازمیدارد. اگر سالک نتواند خود را از این مرحله برهاند. راهش برای رسیدن به عشق الهی به سرانجام نمیرسد.
- در هر راه، کافی بودن و نبودن راهبرها را با هدف و استعداد سالکان میسنجند. اگر استعداد آنها عشقورزی به جامع کمالات و زیباییها باشد، اگر وجود حقیقی آنها روحانی باشد، اگر برای این دنیا آفریده نشده باشند یا باید به سوی کمالات بینهایت در راه باشند، آنگاه عشق زمینی بندی است که آنان را از تعالی بازمیدارد.
پینوشت:
[1]. عطیه برتر، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کارون، تهران، 1385، ص 105.
[2]. زهیر، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کارون، تهران، 1384، ص 123.
[3]. خاطرات یک مغ، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کارون، تهران، 1387، ص 143.
[4]. همان، ص 152.
[5]. همان، ص 143.
[6]. همان، ص 144.
[7]. همان، ص 148.
[8]. همان، ص 156.
[9]. روم/21.
[10]. کیمیاگر، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کارون، تهران، 1388، ص 142؛ کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی، کارون، تهران، 1384، ص 166؛ بریدا، پائولو کوئلیو، ترجمه آرش حجازی و بهرام جعفری، کارون، تهران، 1383، ص 103 و 191.
برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: شریعت رؤیا، حامد حسینیان، موسسه امام خمینی(رحمهالله)، قم، ص 379.
افزودن نظر جدید