در قیامت از ولایت علی (ع) سوال میشود.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ روایات صحیحی در کتب اهل سنت وجود دارد که در قیامت از ولایت امام علی (علیه السلام) سؤال میشود. در این نوشتار یک روایت را از لحاظ سندی بررسی میکنیم. در سوره صافات ذیل این آیه «وقفوهم إنهم مسؤولون [صافات/24] آنها را نگهدارید که باید بازپرسی شوند!»، از رسول خدا روایت شده است: «در قیامت از ولایت امیرمؤمنان علیه السلام سؤال میشود» لازم به ذکر است که به جهت اختصار فقط به ذکر یک روایت در این مورد اکتفا میشود.
اصل روایت از حاکم حسکانی نقل شده است: «حدثنا أبو عبد الرحمان السلمی إملاءا، أخبرنا محمد بن محمد بن یعقوب الحافظ، حدثنا أبو عبد الله (الحسین بن محمد) ابن عفیر، حدثنا أحمد، حدثنا عبد الحمید، حدثنا قیس، عن عطیة، عن أبی سعید، عن النبی صلی الله علیه وآله وسلم فی قوله (تعالی): "وقفوهم إنهم مسؤولون" قال: عن ولایة علی بن أبی طالب. [1] ابو سعید خدری میگوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در ذیل آیه مذکور فرمود: از ولایت علی علیه السلام سؤال میشود.»
و اما بررسی راویان این حدیث:
شخصیت حاکم حسکانی از منظر علمای اهل سنت: ذهبی از علمای مشهور اهل سنت، در کتاب خود حاکم را چنین معرفی میکند: «یعنی پیشوا، راوی حدیث، با تقوا، کسی که تمام روایات را حفظ است»[2] أبو عبد الرحمان السلمی: ابو یعلی قزوینی در کتابش به توثیق این راوی تصریح میکند: «ابو عبد الرحمن ... ثقه است و همه بر صحتش اجماع دارند و از جمله زاهدان بوده است.»[3]
محمد بن محمد بن یعقوب: ذهبی در کتاب خود ایشان را چنین توصیف میکند: «حافظ (کسی که یک صد هزار حدیث حفظ بوده)، عبد صالح و از حاکم نقل میکند که در میان اصحاب ما کسی همانند او با فهیم تر نبوده است»[4] ابن عفیر: شمس الدین ذهبی در تاریخ الاسلام آورده است که دارقطنی وی را توثیق کرده است. [5]
احمد بن الفرات: ابن حجر عسقلانی در کتاب «تقریب التهذیب» به توثیق او تصریح کرده است. [6] عبد الحمید بن عبد الرحمن حمانی: از راویان بخاری میباشد و نیاز به بررسی ندارد. قیس بن حفص الدارمی: ابن حجر عسقلانی وی را موثق میداند. [7]
عطیة بن سعد بن جنادة: ترمذی صاحب یکی از صحاح سته اهل سنت روایت وی را صحیح میداند. [8]
نتیجه: این روایت از نظر اهل سنت معتبر است و طبق این روایت معتبر، در عالم قیامت از ولایت امیر مؤمنان (علیه السلام) سؤال میشود.
پینوشت:
[1]. الحاکم الحسکانی، شواهد التنزیل، ج 2، ص 162، تحقیق: الشیخ محمد باقر المحمودی، ناشر: مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامی- مجمع إحیاء الثقافة، الطبعة: الأولی، 1411 - 1990 م.
[2]. ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج 18، ص 268، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413 هـ.
[3]. الخلیلی القزوینی، الإرشاد فی معرفة علماء الحدیث، ج 3، ص 860، تحقیق: د. محمد سعید عمر إدریس، دار النشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولي 1409
[4]. ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج 3 ص 944، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی.
[5]. ذهبی، تاریخ الإسلام ج 23 ص 493، دار النشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت - 1407 هـ - 1987 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری.
[6]. العسقلانی الشافعی، تقریب التهذیب، ج 1، ص 83، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولی، 1406 - 1986.
[7]. عسقلانی، تقریب التهذیب ج 1 ص 456، دار النشر: دار الرشید - سوریا - 1406 - 1986، الطبعة: الأولی، تحقیق: محمد عوامة.
[8]. الترمذی السلمی، سنن الترمذی، ج 4، ص 591، تحقیق: أحمد محمد شاکر وآخرون، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
افزودن نظر جدید