چرايی دشمنی صوفيه با خدا
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کلیه کسانی که شیوه اهل سنت و نیز منش پیروان اهلبیت (علیهم السلام) را مورد بررسی قرار داشته باشند به خوبی آگاهاند که صوفیگری از ناحیه مخالفان اهلبیت (علیهم السلام) رواج یافته است و آنگاهکه منسوبین به تشیع از این افراد پیروی کردند، لازمهاش اظهار محبت به سران صوفی بود که خود، در شمار دشمان اهلبیت (علیهم السلام) درآمدند و سرانجام آنگونه که مشخص است در اثر تناقض کامل این دو شیوه، ماجرا به دشمنی با علما و دانشمندان شیعه کشیده شد، بهگونهای که گاهی مدّعی شدند بیشتر سران صوفی، شیعه بودهاند و گاهی اظهار داشتند بیشتر علمای شیعه صوفی بودهاند و این ادعا در هر دو بخش آن، محکوم به بطلان است و لازمهاش دوستی با دشمان خدا و دشمنی با دوستان خدا است و این عمل شرعاً حرام و تحریم آن واضح و روشن است. [1]
اینکه گفته میشود صوفیه دشمنان اهلبيت(علیهم السلام) هستند به این دلیل است که اولاً تمامی سران صوفی به اعتراف خود و بزرگان صوفیه سنی مذهب بوده و این یعنی تأیید غصب ولایت و ثانیاً تصوف اساساً در بدو شکلگیری به خدمت عمال جور اموی درآمد و بدین وسیله همواره مخالفت خود را با اهل بيت (علیهم السلام) در مراحل مختلف نشان دادند. «تصوف بعدازاینکه نشانهایی از زهد مرسوم در اسلام را به لحاظ به هم آمیختگی با زاهدان از دست داد و در خدمت دودمان اموی درآمد، از بنیادهای آغازین خود جدا شد و به نهادی از نهادهای حکومتی تبدیل گردید، توانست کمبود دین دولتی بنی امیه را جبران کند. به هر تقدیر اینکه تصوف نظیر حسن بصری و ابوهاشم کوفی بهعنوان دین طبقه ای از پیروان بنی امیه شد، در آن شکی نیست و بعدها دین دولتهایی بود که با جدایی بین دین و سیاست میتوانستند حکومت کنند. علامه شیخ علی محمد همدانی در زمینه وصله تصوف بر اسلام مینویسد: صوفیه باید این را بپذیرند که تصوف در دوره نخستین، توسط امویان برای مقابله با تشیع و جنبشهای آن -درصورتیکه یک روش اخلاقی زاهدانه بود- ساخته شد. این اواخر که صوفیان بیش از گذشته پیرامون شیعه بودن تصوف گفتند و نوشتند: خرقه پوشان و کمر بستگان شاه مردان علی امیر المومنين (علیه السلام) میباشند و کرسی نامههای ایشان به باب علم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) میرسد و مصمم شدند بهصورت شعار تصوف را به اسلام خاصه شیعه ربط دهند، باید بدانند اینگونه ادعاها به اثبات نمیرسد.»[2]
عقل و خرد پاک، به قبح و زشتی این عمل حکم میکند. زیرا اگر کسی دشمن فردی را دوست داشته باشد در حقیقت با آن فرد دشمنی کرده است و بهعکس و این سخن حکما و علما همهجا گسترشیافته که گفتهاند: دوستان سه دسته و دشمان نیز سه گروهاند. دوستان: یک دوست، دوست دوست و دشمن دشمن. دشمنان: یکی دشمن، دشمن دوست و دوست دشمن و هر انسان خردمندی به صحت این مساله گواهی میدهد. بنابراین، پی میبریم کسی که یکی از دوستان خدا را دشمن بدارد و با دشمن از دشمنان خدا دوستی کند، درواقع با خدا دشمنی کرده است.
قرآن کریم در آیات فراوانی به این معنا تصریح فرموده نظیر آیه شریفه: «لا تجد قوما یومنون بالله یومنون بالله والیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانا آباوهم او ابناوهم او اخوانهم او عشیرتهم [مجادله/22] هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمییابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند هرچند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشد.»
و نیز فرموده «و لو کانوا یومنون الله والنبی و ما انزل الیه ما اتخذهم اولیاء [مائده/81] و اگر به خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله) و آنچه بر او ناظر شده ایمان میآوردند هرگز (کافران) را به دوستی اختیار نمیکردند.» نیز فرمود: «...لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیا ء ...[ممتحنه، آیه 1] دشمن من و دشمن خویش رابه دوستی برنگزینید.»
البته روایات هم به این امر اشارهکردهاند، همچنان که از امام صادق (علیه السلام) روایتشده که در تفسیر آیه شریفه: «ماجعل الله لرجل من قلبین فی جوفه [احزاب/1]» فرمود: «ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه یحب بهذا قوما و یحب بهذا اعدائم، من احب عدونا فلیس منا. [3] خداوند برای هیچکس در درونش دو قلب نیافریده که با یکی گروهی به دشمنانشان محبت بورزد. کسی که به دشمنان ما محبت بورزد از ما نیست.»
از امام رضا (علیه السلام) چنین نقلشده است: «لوان رجلا یولی حجرالحشره الله تعال معه» اگر فرد به سنگی علاقه مند باشد، خدای متعال وی را با آن محشور میگرداند» و نیز از آن بزرگوار منقول است که فرمود: «المرء مع من احب [4] فرد، با هر کس بدو محبت ورزد، محشور میشود.»
بنا بر شواهد ذکرشده، صوفیه به دلیل همراهی آشکار با دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) در غصب حکومت و مخالفت با آدابورسوم اهلبیت (علیهم السلام) و تبعیت نکردن از ایشان از زمره دوستان دشمنان اهلبیت علیهم السلام) درآمده و در مشی فردی و اجتماعی چیزی خلاف آموزههای دینی اصیل را به مردم آموزش داده و جامعه اسلامی را به انحراف کشیدند. عجب آنکه صوفیه امروزی اصرار دارند که خود را منسوب به ائمه هدی خصوصاً امیر المومنین (علیهم السلام) نمایند.
پینوشت:
[1]. شیخ حرعاملی، نقدی جامع بر تصوف (ترجمه رساله الاثنی عشریه فی الرد علی الصوفیه، ترجمه عباس جلالی، انصاریان، قم، 1383 شمسی، ص 212
[2]. فقیه ایمانی محمدحسین، رویشگاه تصوف، راه نیکان، تهران، 1386 شمسی، صص 77 و 78 به نقل از انس عارفان با قرآن، ج 1، ص 92
[3]. تفسیر برهان ج 3، ص 290
[4]. مستدرک الوسائل ج 2، ص 366 و در کافی، ج 2، ص 127 نیز از امام باقر (علیه السلام) روایتشده که فرمود: «المر مع من احب» فرد با هرکسی که بدو محبت میورزد، محشور خواهد شد.
برای مطالعه بیشتر ر.ک به: رویشگاه تصوف، محمدحسین فقیه ایمانی؛ نقدی جامع بر تصوف، شیخ حر عاملی
افزودن نظر جدید