استغاثه به اولیاء الله شرک نیست.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از شبهاتی که پیروان وهابیت در مبحث عزاداری به شیعیان وارد میکنند این شبهه میباشد که هرگونه نداء به غیر «الله»، یعنی صدا کردن و کمک خواستن از هر کسی جز «الله»، مثلاً گفتن «یا حسین» شرک است. و شدیدتر از آن را دربارهی این قسمت از دعای «فرج امام زمان»[1] وارد کردهاند که میفرماید: «یامحمّد یاعلیّ، یاعلیّ یامحمّد إکفیانی فإنّکما کافیان وانصرانی فإنّکما ناصران» وهابیون میگویند: شیعیان با صدا زدن و کمک خواستن از «پیامبر، سیدنا علی ـ کرّم الله وجهه ـ و سیدنا حسین ـ رضی الله عنه ـ مشرک میباشند». اين مطلب وهابيون با استناد به سخنان بزرگانشان همچون ابن تيميه حراني است.[2]
پاسخ این شبهه مترتب بر اثبات مشروعیت بحث «توسل» و «استغاثه» است چرا که اگر مشروعیت «توسل» و «استغاثه» ثابت شد، در حقیقت نداء به «غیر الله» ثابت شده است. اینگونه مضامین در دیگر زیارات، ادعیه و اذکار شیعه نیز دیده میشود؛ از قبیل: «یا جبرئیل یا محمّد إکفیانی فإنّکما کافیان و احفظّانی فإنّکما حافظان»[3] که بر اساس اعتقادات صحیح اسلامی در بحث «توسل» و «استغاثه»، بدون اشکال است. چرا که دعا و استغاثه از غیر خدا میتواند به دو شکل باشد:
- این که شخصی را به عنوان شفیع یا واسطهای بین خود و خدا بخوانیم و صدا بزنیم و از او بخواهیم تا از خدا بخواهد؛ مثلا بگوییم: «یا علی! تو بین من و خدایم برای برآورده شدن حاجت و استجابت دعای من، واسطه و شفیع باش!» یعنی تو از خداوند بخواه تا حاجت من برآورده یا دعای من مستجاب گردد.
- به صورت مستقیم از همان شخص که مورد نداء و استغاثه قرار گرفته، بخواهیم که تو حاجت ما را روا کن، دین ما را ادا نما یا مریض ما را شفاء بده! استغاثه در هر دو صورت از موارد بالا صحیح و بلا اشکال است؛ چرا که در هیچ یک از موارد بالا از فاعلیت مطلق خداوند و استقلال ذاتی او صرف نظر نشده، بلکه به این معناست که آنان قادر به کاری هستند که دیگر بندگان خدا توانایی آن را ندارند و آن عبارت است از توانایی شفاعت آنان نزد خداوند برای برآورده شدن حاجات، شفای مریضان، افزایش روزی، آمرزش گناهان و...
با توجه به توضیحی که در بند پیش داده شد، شاید شخص وهّابی بگوید: «خداوند چه مشکلی دارد که از او نمیخواهید و بندهی خدا را میخوانید؟!» در پاسخ میگوییم: کسی نگفته خواندن خداوند مشکل دارد و «توسل» و «استغاثه» واجب است، بلکه خداوند به دلایلی خواسته تا بندگان با «توسل» و «استغاثه» همراه با توجه به خداوند، به واسطهها نیز توجه کنند؛ چرا که خداوند، فیّاض است و به مقتضای ذات خود و به فراخور حال موجودات عالم به آنها فیض میرساند. فیض خداوند به دو شکل مستقیم و غیر مستقیم (به وسیلهی واسطهها) میباشد. یعنی خداوند چیزهایی را واسطه بین خود و خلق خود قرار داده تا آنها فیض الهی را به اشخاص برسانند. چه بسا موجودات به شرایط لازم، جهت دریافت مستقیم فیض الهی نرسیدهاند؛ به همین رو، جهت دریافت فیض، یه وسائطی نیاز دارند تا به وسیله آنها از فیض الهی بهرهمند شوند که اگر از طریق وسائط نروند، هرگز به فیض الهی نخواهند رسید. واسطهها راههای میانبر و دستیابی سریعتر به خداوند هستند. در توسل، همراه توجه به وسائط فیض، توجه به خداوند نیز هست، بلکه حتی بیشتر هم هست، چرا که در «توسل» و «استغاثه» چند نکته دیگر نیز نهفته: اطاعت از فرمان الهی در آوردن وسائط؛ توجه به ذات خداوند که باید او بخواهد تا توسل و استغاثه پذیرفته شود؛ توجه بیشتر به ارزش واسطهها و بهرهمند شدن از هدایت آنها در رسیدن به سعادت و قرب الهی؛ تکریم وسائط که خود نوعی تکریم خداوند است.
از طرفی توسل به وسائط برای گرفتن فیوضات الهی چند دلیل و حکمت دیگر نیز دارد که برخی از آنها عبارتند از: توسل به وسائط، توسل به اسماء و صفات خداوند است؛ همهی موجودات جهان هستی، آیات و نشانههای خداوندند. هر موجودی به اندازه وسعت وجودی خود نشانگر اسماء و صفات خداوند است که عالیترین و تابناکترین آن در وجود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السّلام) تحقق یافته و توسل به آنان برای دریافت فیض الهی در حقیقت توجه به مظاهر اسمای خداوند است که یکی از اسماء خداوند نیز بخشنده بودن است که اهلبیت (علیهم السّلام) مظهر کامل آن هستند. خداوند خودش ما را برای دریافت فیض و بخشش به سوی اهلبیت (علیهم السّلام) سوق داده است، چنان که برای عبادت خود، بندگان را به سوی نمادها و مظاهری چون کعبه، قبله، حضور در مساجد و... فرا خوانده است؛ آیا میتوان گفت وقتی خدا همهجا هست، چرا سوی کعبه و قبله و... رو میکنید؟ خواستنهای ما از این واسطهها عین درخواست از خود خداوند است و عبادت و توجه به او محسوب میشود و چون خودش آنها را قرار داد و به ما معرفی کرد شایسته است به دستور او گوش دهیم و آنها را واسطه قرار دهیم. قرآن کریم، کسانی که توسل را انکار میکنند، منافق نامیده است: «هنگامی که به آنان (منافقان) گفته شود: «وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ [منافقون/5] بیایید تا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای شما استغفار کند، سرهای خود را (از روی استهزا و غرور) تکان میدهند و آنها را میبینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر میورزند!» خداوند مقام توسل را به عنوان حقی برای اهلبیت (علیهم السّلام) و از بابت تکریم، قدردانی و ارج نهادن به مقام والای آنها قرار داده است. تشویق به توسل، باعث توجه بیشتر مردم به آنان، دنبالروی آنان، افزایش محبت آنها و رفتن در مسیرشان میباشد. همچنین دستور به توسل و استغاثه، نوعی آزمایش مردم نیز هست که آیا مسلمانان علاوه بر توجه مستقیم به خداوند به وسائطی که خداوند معرفی کرده نیز اهمیت میدهند یا خود را بینیاز از آنها میبینند؟ چنان که عدهای این حکم را در مثل نماز و روزه نیز جاری کرده و میگویند خداوند چه نیازی به نماز و روزهی ما دارد؟! این نیست جز فریب شیطان تا انسان را از مسئولیتی که خداوند بر دوش او نهاده، باز دارد؛ چنان که همین آزمایش درباره شیطان نیز روی داد که آیا او به سخن الهی گوش میدهد یا این که به دلیل غرور از سجده بر آدم (علیه السّلام) دوری میکند؟ خداوند خواسته آن چنان که او میخواهد او را بپرستیم نه آن چنان که ما میخواهیم.
پینوشت:
[1]. کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، مؤسسه نشر الاسلامی جماعة مدرسین، قم، ص 485.
[2]. منهاج السنة النبویة، ابن تیمیه حرّانی، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 1، ص 11.
[3]. الکافی، شیخ کلینی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ج 2، ص 87.
افزودن نظر جدید