مخالفتهای صحابه با پیامبر
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تاریخ بیانگر موارد زیادی است که صحابه به فرمان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) گوش فرا نداده و مخالفت نمودهاند! این مخالفتها نشانگر عدم عدالت برخی صحابه و توجیه روشنی است که چرا بعد از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) خلافت امام علی (علیه السلام) که به نصوص متواتر توسط پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بیان شده بود، کنار گذاشته شد. در این مقاله به بیان برخی از این مخالفتها که در معتبرترین کتب در نزد اهل سنت که صحیح مسلم و بخاریند، پرداخته شده است.
از مهمترین این مخالفتها، مخالفت عمر با فرمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در آخرین لحظات زندگانی حضرت است که وقتی ایشان فرمودند کاغذی بیاورید تا برایتان وصیتی بنویسم که پس از من گمراه نشوید، عمر گفت: «ان النبی (صلى الله عليه وسلم) غلبه الوجع![1] بیماری و درد بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) غلبه کرده!»
نمونه دیگر جواز مقاربت همسر بعد از حج تمتع است که حتی در زمان خود رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) مخالفت نمودند که وقتی این خبر به ایشان رسید غضبناک شده فرمودند: «قد علمتم أني اتقاكم لله وأصدقكم وأبركم ولولا هديي لحللت كما تحلون فحّلوا.[2] شما بهدرستی میدانید که من متقیتر و صادقتر و نیکوکارتر از شمایم و اگر هدی(قربانی) من نبود مانند شما محلّ شده (و از احرام خارج میشدم) پس محلّ شوید (و از احرام خارج شوید).» مورد دیگر سفری است که در رمضان سال فتح مکه به سمت مکه حرکت نمودند. چون به منطقه کراع غمیم رسیدند، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آب طلبیدند و در حضور مردم نوشیدند تا نشان دهند که باید افطار نمایند، ولی عدّهای همچنان روزهشان را نگهداشتند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «أولئك العصاة، أولئك العصاة[3] آنان معصیتکارند، آنان معصیتکارند.»
دیگری اعتراف خود عایشه است که بهزور دوایی را به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میخوراند و هرچند ایشان منع میفرمایند، او ادامه میدهد و میگوید این بخاطر آن است که مریض از دوا کراهت دارد! پس از بهبودی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وی را عتاب نموده، میفرمایند: «ألم أنهكم أن تلدّوني؟![4] مگر شما را از خوراندن دوا منع نکردم؟!» بنابراین مشاهده میشود آن چهره معصوم و مطیعی که سعی میشود برای همه صحابه ترسیم شود و نتایج فراوانی از آن گرفته شود، توهّمی بیش نیست!
پینوشت:
[1]. البخاری، صحيح البخاری: ج۱، ص۳۷، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ۱۴۰۱ - ۱۹۸۱ م.
[2]. البخاري، صحيح البخاري: ج ٨ ص ٦١ ٦٢ ح ٢٨٣٢ ، بيروت: دار الفكر . مسلم النيسابوري، صحيح مسلم: ج ٤ ص ٣٧ ح ٢٨٣٢ ، بيروت: دار الفكر .
[3]. مسلم النيسابوري، صحيح مسلم: ج ٣ ص ١١٤١ ١٤٢ ح ٢٤٩٩ ، الناشر: دار الفكر بيروت.
[4]. البخاري، صحيح البخاري: ج ٥ ص ١٤٣ ح ٤٤٥٨ ، الناشر: دار الفكر بيروت.
افزودن نظر جدید