حلول خداوند در عرفان کابالا
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حلول در لغت به معنای فرود آمدن و نازل شدن خدا در محلی است.[۱] این اندیشه در اکثر متون کلامی و فلسفی ادیان توحیدی مردود بوده و ساحت خداوند، پیراسته از حلول مکان و محل دانسته شده است؛ چرا که حلول کننده نیازمند چیزی برای حلول است و خدا از همه جهان و جهانیان بینیاز است. از طرفی باید میان حلول کننده و محل حلول، گونهای سنخیت و هم سرشتی وجود داشته باشد و کاملاً پیداست که میان پروردگار و مخلوق هیچ سنخیتی نمیتوان در نظر گرفت.[۲] موضوع حلول خدا در سنت ادبی کابالا از سویی بسیار نمایان و آشکار به نظر میرسد؛ آنچنانکه خدا در قوم یهود یا ارض موعود حلول میکند.[۳]
و از سوی دیگر در آثار ادبی بسیاری از بزرگان کابالا مانند (موسی دِلئون)، (موسی کوردورو) و حتی (حَییم ویتال) میتوان قواعد واضح توحیدی را یافت که درون مایه حلولی یا نزدیک به آن را به نمایش بگذارند،[۴] هرچند شریعت یهود بههیچروی بستری برای اعتقادات حلولی پیروان کابالا فراهم نکرده اما تفاسیر بهعملآمده از دو کتاب (باهیر و زوهر) بیشازپیش به اشاعه اندیشه حلولی در میان کابالیست ها منجر شده است. از سال ۱۶۹۹ این موضوع که آیا کابالا به حلول گرایی منجر میشود یا نه، مورد تحقیق و تفحص برخی از پژوهشگران بوده است؛ چراکه عدهای از ایشان میپنداشتند سیستم حلولی اسپینوزا از آثار کابالایی، بهخصوص آثار (آبراهام هِرِرا) نشأتگرفته است. ازآنجاکه تعدادی از کابالیستهای اولیه معتقد به اتحاد جوهری اِن سُوف با سِفیروت بودند، این ظن و گمان که تعالیم کابالایی به حلول خدا در ماده منجر میشود، تقویت شد.
بیشک اندیشههای حلولی کابالا، در پی ناتوانی بزرگان کابالا در ارائه دادن یک نظام قاعدهمند الهیاتی و بهدوراز شائبه ثنویت، پدیدار میشود. آن هنگام که پیروان کابالا در جستجوی راهی بودند تا چگونگی انتقال اِن سُوف از خدای مکنون به خدای آفرینش گر و سپس صدور سفیروت را توصیف کنند، دغدغه مهم آنان رهایی از بند حلولگرایی بود. ازاینرو مجبور شدند همانند نویسنده زوهر، قواعد نامفهومی دراینباره ارائه دهند که بعدها محل تعارضات تفصیلی بشود.
نباید این مهم را ازنظر دور داشت که تفکر حلولی و آنچه در عرفان، وحدت و یگانگی خداوند خوانده میشود، بسیار متفاوت است.( درست است که در قول به حلول میتوان بهنوعی به وحدت وجود دستیافت، ولی وحدت وجودی که از طریق قول به حلول حاصل میشود، آنچنان سست و بیبنیاد است که از خدا خالی است.)[۵] در حلول گرایی یهودی، خدا به چند صورت در میان قومش حلول نموده است. حلول شخینا بهعنوان نیمه مادینه خداوند در معبد سلیمان و سپس حلول شخینا در میان قوم برگزیده یهود و سرانجام در فرجام جهان و اتحاد خدا با قوم یهود که شخینا در آن حلول کرده است. این تعابیر بیانگر آن است که میان پیروان این طریقت فاصله بین معنا و ماده از میان برداشتهشده و موضوع تنزیه و پاکی، جایگاه حقیقی خویش را از کف داده است.[۶] حلولگرایی در آموزههای حسیدی که برگرفته از تعالیم کابالایی است، نمود بیشتری مییابد. ازآنجاکه نظریه صیمصوم (خدای عقب نشین) در این جنبش از تعریف لوریایی خود منحرفشده، میتوان گفت این تعبیر جدید، هیچ مرزی میان خدا و طبیعت قائل نشده است؛ چراکه از دیدگاه حسیدیم،[۷] صیمصوم نه عقبگرد اِن سُوف به درون خویش، بلکه تقلیل نور الهی معنا یافت؛ یعنی هیچ موجودی را نمیتوان بدون بارقههای الهیِ نهفته در درونش تصور کرد. «در این طرز تفکر نوعی تثلیث و سهگانه انگاری ویژه مطرح است... این سهگانه انگاری، در خدا، طبیعت و انسان مطرح می گردد سپس بهگونهای مورد تفسیر و تأویل واقع میشود که نتیجه آن، چیزی جز وحدت وجود مادی و این جهانی نخواهد بود. در میان بسیاری از پیروان کابالا، میان خدا و آنچه ریشه و هویت قوم یهود خوانده میشود، تفاوت چندانی وجود ندارد و این همان چیزی است که در نژاد برگزیده و ارض موعود حلول میکند و با آنها متحد و یگانه میشود.»[۸]
پینوشت:
[۱]. طالقانی، سید علی، دانشنامه جهان اسلام (حلول و اتحاد)، ۱۳۸۹، ج ۱۴
[۲]. روحانی، محمدحسین، دایرةالمعارف تشیع، نشر شهید سعید محبّی، ۱۳۸۶، ج ۶، ص۵۰۵
[۳]. ابراهیمی دینانی، غلامحسین، فیلسوفان یهودی و یک مسئله بزرگ، نشر هرمس، ۱۳۸۹، ص۱۸۸
[۴]. scholem, gershom (1997) “kabbalah” in the encyclopedia judaica,vol 10 (ed). dr . Geoffrey wigoder, gerusalam, keter publishing house
[۵]. ابراهیمی دینانی، غلامحسین، فیلسوفان یهودی و یک مسئله بزرگ، نشر هرمس، ۱۳۸۹، ص۱۸۸
[۶]. برسی و نقد مبانی نظری کابالیسم، فاطمه مهدیه، نشرصهبای یقین،۱۳۹۳، ص ۱۲۶
[۷]. جریان عرفانی حَسیدی، در قرن هجدهم و توسط اسرائیل بَعَل شَمْ طوُوْ معروف به «بِشت» شکل گرفت. مراکز اولیة حَسیدیسم در اوکراین و لهستان جنوبی قرار داشت. بعدها این نهضت سراسر اروپای شرقی را فراگرفت.
[۸]. ابراهیمی دینانی، غلامحسین، فیلسوفان یهودی و یک مسئله بزرگ، نشر هرمس، ۱۳۸۹، ص۱۸۶
افزودن نظر جدید