ارتباط حدیث غدیر با لشکریان اعزامی به یمن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شاید مهمترین شبههای که بر دلالت حدیث غدیر بر خلافت امام علی (علیه السلام) مطرح شده است، این باشد که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) در صدد رفع خصومتی بوده است که میان لشگری که به رهبری امام علی (علیه السلام) به یمن رفته بودند، با امام علی (علیه السلام) رخداده بود. شبههای بیپایه که اندکی تأمل در ماجرای حدیث غدیر، متن حدیث و قرائن خارجی، برای دفع آن کافیست.
از اولین کسانیکه این شبهه را مطرح نمودهاند بیهقی(متوفی 458 هجـری) است. وی مینویسد: «وَأَمَّا حَدِيثُ الْمُوَالِاةِ فَلَيْسَ فِيهِ - إِنْ صَحَّ إِسنَادُهُ - نَصٌّ عَلَى وَلَايَةِ عَلِيٍّ بَعْدَهُ، ... أَنَّهُ لَمَّا بَعَثَهُ إِلَى الْيمَنِ كَثُرَتِ الشَّكَاةُ عَنْهُ وَأَظْهَرُوا بُغْضَهُ فَأَرَادَ النَّبِيُّ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) أَنْ يَذْكُرَ اخْتِصَاصَهُ بِهِ وَ مَحبَّتَهُ إِيَّاهُ وَ يَحُثُّهُمْ بِذَلِكَ عَلَى مَحَبَّتِهِ وَمُوَالِاتِهِ وَتَرْكِ مُعَادَاتِهِ.[1] و اما در حدیث موالات(اشاره به حدیث غدیر) -اگر سندش صحیح باشد- وضوحی در ولایت علی (علیه السلام) بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ندارد، ... وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) را به یمن فرستاد، شکایتگران از او زیاد شدند و بغض خویش را اظهار نمودند. پس رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) میخواست که اختصاص علی را بهخویش و محبت وی را بیان کند و بدین وسیله آنان را نیز ترغیب به محبت و دوستی او و ترک دشمنیاش نماید.»
شواهد تاریخی نشان میدهد که علی (علیه السلام) سه بار توسط رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به یمن فرستاده شدهاند که دفعه اول برای دعوت به اسلام[2]، دفعه دوم برای قضاوت[3] و دفعه سوم برای جمعآوری زکات بوده است. در دفعه سوّم پس از بازگشت از یمن، علی (علیه السلام) برای انجام حج همراه با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، زودتر از سپاه خود به مکه میآید. سپاهیان بدون اجازه حضرت، لباسهایی از محموله همراهشان را که قرار بود رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) درباره آن تصمیم بگیرد را میپوشند. علی (علیه السلام) وقتی باخبر میگردند مخالفت نموده و این امر سبب ایجاد ناراحتی بین سپاهیان میگردد و به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) گلایه میکنند. لذا رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) خطبهای بیان نموده و در ضمن آن میفرمایند: «أيها الناس، لا تشكوا علياً، فو الله إّنه لأخشن فی ذات الله، أو فی سبيل الله، من أن يشكى.[4] ای مردم، از علی شکایت نکنید که بهخدا سوگند او نسبت به ذات الهی یا در راه خداوند، شدیدتر از آن است که مورد شکایت قرار گیرد.»
اما همانطور که مشاهده میگردد، این خطبه ربطی به خطبه غدیر ندارد و هیچیک روایاتی که این ماجرا را نقل نمودهاند آنرا مربوط به غدیر ندانستهاند. بلکه این خطبه بلافاصله پس از شکایت لشکریان از امام علی (علیه السلام) صورت گرفته است که در مکه بوده است و خطبه غدیر در غدیر خم است که با مکه فاصله کمی ندارد. ثانیا در روایاتی که خطبه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) پس از شکایت را نقل نمودهاند، اشاره به شکایت شده است ولی در حدیث غدیر اصلا چنین مسألهای مطرح نشده است.
ثالثاً قراینی که در حدیث غدیر وجود دارد همگی نشانگر اهمیت فوق العاده این حدیث است که جز با بحث تعیین خلیفه سازگاری ندارد. مثل اینکه به اسناد صحیح نقل شده است که آیه «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ [مائده/67] اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملاً (به مردم) برسان! و اگر نكنى، رسالت او را انجام ندادهاى! خداوند تو را از(خطرات احتمالى) مردم، نگاه مىدارد؛ و خداوند، جمعيّت كافران(لجوج) را هدايت نمىكند.» مربوط آن ماجراست[5] و قطعا این بحث جانشینی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) و بیسرپرست نماندن مسلمین است که همپایه اصل تبلیغ رسالت است نه صرف محبت مولا علی (علیه السلام)! همچنین اینکه خداوند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را دلگرمی میدهد که او را از خطرات مردم حفظ میکند نشانگر اهمیت فوق العاده این مطلب است که سبب بروز اختلافات شدیدی خواهد شد که حتّی جان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به خطر خواهد افتاد. علامه امینی قراین زیاد دیگری را نیز بیان نموده است که این مختصر گنجایش آنرا ندارد.[6]
رابعا اصل این ماجرای شکایت لشکریان از مولا علی (علیه السلام) محل مناقشه سندی است که البته با توجه به جوابهای قبلی بحث از آن ضرورتی ندارد.
بنابراین پرواضح است که حدیث شریف غدیر از روشنترین نصوص جانشینی مولا علی (علیه السلام) است که اگر تمام عالمیان نیز جمع گردند و شبههافکنی نمایند، غباری بر این خورشید نخواهد نشست و تا قیامت حجّتی است بر همه انسانها.
پینوشت:
[1]. أبو بكر البيهقي، الاعتقاد والهداية إلى سبيل الرشاد على مذهب السلف وأصحاب الحديث، ص354، المحقق: أحمد عصام الكاتب، بيروت: دار الآفاق الجديدة، الطبعة الأولى، 1401. ه.ق
[2]. برای نمونه: صحيح البخاري: ج ٥ ص ١١٠ ح ٤٣٥٠ ، الناشر: دار الفكر بيروت.
[3]. برای نمونه: أحمد بن حنبل، مسند أحمد: ج ١ ص ٥٤٤-٥٤٥ ، ح ٨٨٢ ، شرحه وصنع فهارسه: أحمد محمد شاكر، الناشر: دارالحديث القاهرة.
[4]. ابن هشام، السيرة النبوية: ج ٤، ص ١٠٢٢، مصر: مكتبة محمد علي.
[5]. ابن أبي حاتم الرازي، تفسير ابن أبي حاتم: ج ٤ ص ١١٧٢ ، الناشر: المكتبة العصرية. الثعلبي، تفسير الثعلبي: ج ٤ ص ٩٢، الناشر: دار إحياء التراث العربي، بيروت.
[6]. علامه امینی، الغدیر: ج 1، ص370-383، الطبعة الرابعة، 1397 ه.ق، 1977 م، بیروت: دار الكتاب العربي.
افزودن نظر جدید