مفهوم تناسخ در کابالای معاصر
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کابالای کلاسیک با اندیشه گیلگول حتی به شکل حیوانی آن، مبحث تازهای در آموزههای این طریقت ابداع کرد که آثارش تا دوران معاصر و در بین کابالیستهای امروزی هنوز پابرجاست. کابالای معاصر، بر این باور است که بهرغم همه تردیدها و اطلاعات غلطی که در مورد تناسخ وجود دارد، حقیقت آن در یهودیت نهفته است.[۱]
در زمان کنونی که بشر بهسوی عصر مسیحایی گام برمیدارد، به اعتقاد هواداران کابالا رازهای تناسخ باید آشکار شود. هرچند که در نگاه ایشان، تناسخ ربطی به ایمان و ایدئولوژی ندارد؛ با اینحال کتاب مقدس را سرچشمه این آموزهها میدانند.[2] کابالای معاصر معتقد است که در تفسیر برخی از آیات کتاب مقدس که همواره مورد بحث و انتقادات شدید بوده است، باید به آموزه تناسخ رجوع کرد؛ بهعنوانمثال آنجا که خداوند، قوم یهود را از پرستش خدایان دروغین منع میکند، اعلام مینماید که بار این گناه را پدران و فرزندان تا نسل سوم و چهارم به دوش خواهند کشید.[3] کابالا آیاتی ازایندست را نشانه بیعدالتی خدا دانسته و بیان میدارد این آیات در باطن موید حقیقت تناسخ است؛ چراکه مجازات نسلهای بعدی به خاطر گناه یک فرد، کار عادلانهای نیست؛ پس فردی که مرتکب گناه میشود، برای پالایش روح، دوباره در نسل سوم و چهارم به دنیا بازمیگردد تا تطهیر شود.[4] کابالای معاصر تناسخ را پاسخی به تمام رنجهای بشر و هرجومرج دنیای کنونی میداند. پرسشهای اساسی و مهمی که ذهن انسان را در تمام ادوار به خود مشغول داشته است، از منظر ایشان راهحلی جز آموزه تناسخ ندارد. اینکه چرا با وجود خدای مهربان و عادل، بدبختی در جهان غوغا میکند، چرا اینچنین پاداش و مکافات ناعادلانه جاری است. و چرا در حال که گناهکاران آزاد و سعادتمند زندگی میکنند، میلیونها انسان بیگناه در رنج به سر میبرند، معماهایی هستند که فقط با شاهکلید تناسخ میتوان راهحلی برایشان بیان کرد. به این دلیل کابالا مدعی است امروزه میلیونها نفر در غرب به تناسخ بهمثابه توضیح منطقی برای بسیاری از مسائل اجتماعی، مذهبی، انسانی و حتی محیطی مینگرند.[5]
تناسخ در کابالای معاصر با مفهوم تیگون، آزادی اراده، پیوستن روح به روح کیهانی و بیرون آمدن آن از زیر نان شرم ساری (یعنی روح شرمسار شد که چرا باید فقط دریافت کنندهٔ فیوضات الهی باشد و نتواند همچون خالقش شراکت را تجربه کند، روح برای اینکه به خدا ثابت کند لایق این دریافت است، خواست از زیر این نان شرمساری خلاص شود؛ لذا از پذیرفتن الطاف الهی سرباز زد! با این عملِ روح، رحمت و لطف خدا قطع شد.) با تعالیم گنوسی که روح و جسم را در برابر هم قرار میدهد، درهمتنیده است.
از این منظر علت تناسخ، آنچنانکه مکاتب شرعی و کابالای کلاسیک میاندیشند، پالایش روح و ارتقای آن نیست، بلکه عطش روح برای اعمال ارادهی آزاد، علت اصلی تناسخ از دیدگاه کابالای معاصر دانسته شده است. اصطلاح (نان شرمساری) در کابالا، اشارهای به میل شراکتی است که از ابتدا خدا را بر آن داشت تا به آفرینش عوالم گوناگون بپردازد! با پیدایش این میل در خداوند، ظرفی آفریده شد که جایگاه ارواح انسانی بود. ارواح تا مدتهای مدید، در حال دریافت نور باشکوه الهی بودهاند؛ اما با لبریز شدن ظرف، شور و میل تازهای پدید آمد. این میل در روح، باعث ایجاد (نان شرم ساری) شد. شرم به خاطر قرار گرفتن در جایگاهی که روح، نه قدرت پذیرش انوار را دارد و قادر است به خالقش نه بگوید.[6] ازاینرو روح برای آنکه به تجربه کامیابی بیکران دست یابد و از زیر بار این احساس ناخوشایند، یعنی ( نان شرمساری) خارج شود، با این اهداف در غالب جسم به زمین خاکی هبوط کرد:
* علت خوشبختی خود باشد.
* آفریدگار کامیابی خود باشد.
* از کامیابی خود به دیگران ببخشد.
* بر امور خودکنترل داشته باشد.[7]
کابالا مدعی است اگر نامهایی که در کتاب مقدس نوشتهشده، روی فرزندان گذاشته شود، فرد میتواند بر آیه مربوط به خود مِدیتِیشِن (مراقبه و فنون تسلط بر ذهن) کند و خاطرات تناسخهای پیشین را به خاطر آورد. تأثیر اسم در تناسخ کابالایی چنان عظیم است که اغلب کابالیستها راهحل امراض روحی و جسمی عمده را در تغییر اسم میدانند تا فرد دوباره بتواند در جهت ارتباط با هویت اصیلش حرکت کند.[8] کابالا با مفهوم تناسخ به دنبال روشن کردن موضوع شر نیز هست! طبق آرای کابالیستهای معاصر علت بیعدالتیها، ظلمها و ستیزهجوییها در جهان امروز، ارتباطی با خداوند ندارد. جنگ، جنایت، خشونت، فریبکاری و ظلم، نتیجه حضور میلیونها روحی است که برای جبران اعمال پیشین خود در تلاشاند. در عصر آکواریوس که دوران آخرالزمان است، همه روحهایی که بار شیطانی به دوش دارند و ناامیدانه در جستجوی پالایش، پیش از دیر شدن هستند، جهان خاکی را درمینوردند؛ بنابراین هیچ تعجبی ندارد که شیطان سخت فعال است و همهچیز بدتر از هر زمان دیگر به نظر میرسد.[9]
اشکال اصلی تناسخ در کابالا
میتوان گفت مشکل اصلی آموزه های کابالا در خصوص تناسخ، برداشت نادرست ایشان از اصل عدالت الهی است. پیروان کابالا لازمهٔ عدالت الهی را برابر قرار دادن تمام اشیا و انسانها میدانند؛ حال آنکه مقتضای حکمت و عدل الهی این نیست که همه ی مخلوقات را یکسان خلق کند؛ بلکه اقتضای عدل و حکمت الهی آن است که جهان را به گونه ای بیافریند که بیشترین خیر و کمال بر آن مترتب شود و موجودات مختلف را به گونه ای خلق کند که متناسب با آن هدف نهایی باشند. وجود نابرابریهای اجتماعی، رنجها و گرفتاریهای موجود در جوامع انسانی همگی لازمهٔ مختار بودن انسان است، نه بیعدالتی خداوند یا تناسخ ارواح. اختیار و اراده یکی از امتیازات مسلم انسانها است که بدان واسطه به سوی کمال نهایی و ابدیِ خود گام بردارد و یا به سوی شقاوت و خسران جاودانی سقوط کنند که البته چنین سقوط اختیاری، مورد ارادهٔ الهی واقع نخواهد شد. از آنجا که برای انتخاب آگاهانه نیازمند به شناخت صحیح راههای خیر و شر است، خداوند متعال انسان را به آنچه خیر و مصلحت اوست امر فرموده است و از آنچه باعث فساد و سقوط اوست، نهی کرده است تا وسیلهٔ حرکت تکاملی او را فراهم آورد. لذا تکامل انسان با انجام تکالیف الهی و به منظور رسیدنِ انسان به نتایج اعمالش وضع شده است. همینطور حکمت الهی اقتضا دارد که این تکالیف متناسب با تواناییهای مکلفین باشد. [10] نتیجه آنکه انسان در همین جهان باید بر اساس تعالیمی که خداوند امر فرموده حرکت تکاملی خویش را به انجام برساند و تناسخ نمیتواند بهانه ای جهت بازگشت و تکامل روح باشد.
تناسخ و برهان عدالت نکته دیگر در خصوص تناسخ به برهان عدالت بازمیگردد. از آنجا که انسان موجودی مختار است و در انتخاب اعمال خود آزاد میباشد، از یک سو افرادی در این جهان تمام عمر خود را صرف عبادت و اطاعت خداوند میکنند و از سویی دیگر تبهکارانی نیز یافت میشوند که برای رسیدن به هوسهای شیطانی خود، بدترین ستمها و زشتترین گناهان را مرتکب میشوند. اما آیا تناسخ میتواند راهی عادلانه برای جزای اعمال پسندیده و ناپسند انسانها باشد؟ آیا حلولِ روح یک تبهکار در کالبد پستترین نفوس بر روی کره ی زمین، کیفر و عقابِ عادلانه ای برای اوست؟ آیا به این طریق، روح پالایش مییابد؟! حتی اگر پالایشی هم در کار باشد، چه تضمینی وجود دارد که فرد تبهکار از وسوسه ی دل سپردن به جنایت، آزاد شود؟ چه بسا تبهکارانی که از نعمتهای بیشتری هم برخوردار باشند؛ لذا زندگی این جهانی ظرفیت پاداش و کیفر بسیاری از اعمال را ندارد و مقتضای عدل الهی این است که هر کس کوچکترین کار خوب یا بدی که انجام میدهد، به نتیجه ی آن برسد. پس همچنان که این جهان سرای آزمایش و تکلیف است، باید جهان دیگری هم باشد که سرای پاداش و کیفر و ظهورِ نتایج اعمال باشد و هر فردی به آنچه شایسته ی آن است نائل شود تا عدالت الهی تحقق یابد. [11]
پینوشت
[۱]. برگ، فیلیپ اس، 1989 م، بازگشت روح، نیویورک، نشر مرکز تحقیقات علوم کابالا، ص 20
[2]. همان، ص 30
[3]. سِفر خروج، 20: 5
[4]. برگ، فیلیپ اس، 1989 م، بازگشت روح، نیویورک، نشر مرکز تحقیقات علوم کابالا، ص 30
[5]. همان، ص 21-25
[6]. همان، ص 107 -109
[7]. برگ، یهودا، نیروی کابالا، روشهای رشد روح انسانی. ترجمه شیرین دخت دقیقیان، نیویورک، نشر مرکز تحقیقات علوم کابالا، 2010، ص 70
[8]. همان، صص 149-151
[9]. همان، ص 77
[10]. مصباح یزدی، مشکات، آموزش عقاید (1-3)، صص 196- 197
[11]. همان، ص 414
*برگرفته از کتاب بررسی و نقد مبانی نظری کابالیسم، نوشته فاطمه مهدیه
افزودن نظر جدید