تناسخ در متون دینی یهود
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تناسخ یا بازپیدایی، یکی از راههای اعتقاد به جاودانگی روح آدمی است که برمبنای آن، روح پس از جدایی از بدن به کالبد انسان دیگر حیوان یا گیاه، جماد و یا حتی ستارگان و فرشتگان وارد میشود. این اعتقاد در حکایات عامیانه، کتب دینی و ادبیات، شعر و علوم نظری ملتهای گوناگون وجود دارد. شاید بتوان زمینه این آموزه را در میل به جاودانگی و غلبه بر مرگ، نزد کسانی که هویت را در حضور دنیوی میدانند، جستجو کرد. [۱]
این نظریه، جزو اعتقادات بسیاری از اقوام ابتدایی بوده است. از میان حکما اولین افرادی که قائل به تناسخ شدند، فیثاغورث و پیروان او بودند. البته برخی بر این باورند که افلاطون نیز معتقد به تناسخ بوده است.[2] به غیر از یونانیان باستان، براهمه و بودائیان، مجوسیان و مصریان قدیم، به جاودانگی روح انسان معتقد بودهاند. تناسخ که درواقع شکل تحریفشده اعتقاد به معاد است، که به مرور زمان در فرهنگهای برتر صورت کاملتری یافته و جنبههای اخلاقی و معنوی به آن افزوده شده است.[3]
هرچند دلیل روشنی بر و وجود اصطلاح تناسخ در کتاب مقدس وجود ندارد، ولی تابعان کابالا سعی کردهاند از طریق تفاسیر رمزی، کنایات و اشارات موجود در کتاب مقدس و تلمود، مفهوم تناسخ را در متون دینی جای دهند. بهعنوان نمونه این آیه از کتاب مقدس که در آن آمده است: «یک نسل میمیرند و نسل بعد جایگزین آنها میشود». در اینجا این آیه به معنای این گرفتهشده است که نسل آمده همان نسلی است که مرده بود.[4]
در بین دانشمندان یهودی اولین نشانههای اعتقاد به تناسخ را میتوان در آثار یُوسفُوس مورخ یهودی یافت. او برای نخستین بار معاد جسمانی را رد و به تناسخ معتقد شد. یوسفوس بر این باور بود که ارواح مردگان در کالبد یک نوزاد به این جهان بازگشت میکنند و یا در مخزنی آسمانی به انتظار ورود به این عالم میمانند. ارواح گناهکاران با همان بیماریهای گذشته به دنیا میآیند و روح نیکوکاران، مستحق بدنهایی مقدس و سالم میشوند.[5]
به اعتقاد برخی از محققان، نظریه تناسخ از طریق مکاتب گِنوسی، مانَوی، و بعضی از محافل مسیحی در تفکر یهودیان راه یافت. عنان بن داود در بعضی تقریراتش، این آموزه را تقویت کرد. او در فصلی از کتاب خود، آنجا که درباره مرگ کودکان بیگناه سخن میگوید، اشاراتی به موضوع تناسخ داشته است؛ اما بعدها برخی از دانشمندان و فلاسفه یهودی همچون سعدیا گائون، ابراهیم بن داود، یوسف آلبو و موسی بن میمون؛ مشهورترین فیلسوف یهودی قرونوسطی، بهصراحت مسئله تناسخ را تکذیب کردند. باوجود مخالفت آشکار فلاسفه یهود، حلول روح انسان متوفی در بدن انسان دیگر، از سوی اولین آثار ادبی کابالا همانند باهیر پذیرفته شد. فقدان هیچ انتقادی بر این نظریه که با نمونههای متعدد در کتاب باهیر تشریح شده، نشاندهنده رشد و گسترش نظریه تناسخ در محافل کابالای اولیه است.[6]
پینوشت:
[۱]. مینایی فاطمه، دانشنامه جهان اسلام، 1383، ویراستار غلام علی حداد عادل، نشر شرکت افست، ج 8 ص 227
[2]. حسینی دشتی،سید مصطفی، دایرةالمعارف جامع اسلامی، 1385، نشر موسسه فرهنگی آرایه، ج 2، ص 516
[3]. مصاحب، غلامحسین، دایرة المعارف فارسی، 1381، ج 1، نشر امیرکبیر، ص 67
[4]. E.o,(1997)”GILGuL”. In the Encycigoder, jerusalem, keter pub Lopedia, voL7(ed). Dr. Geoffrey lishing house
[5]. دقیقیان شیرین دخت، نردبانی به آسمان، نشر ویدا، 1378، ص 239
[6]. برسی و نقد مبانی نظری کابالیسم، فاطمه مهدیه، نشر صهبای یقین، 1393، ص 109
دیدگاهها
بابک
1396/01/14 - 14:56
لینک ثابت
جالبه-تناسخ رو نه تائید میکنم
مری
1400/02/10 - 06:17
لینک ثابت
نمیدونم چی باید بگم از
مهتاب
1402/05/05 - 10:59
لینک ثابت
توی قرآن رد نشده، اتفاقا آیه
افزودن نظر جدید