با وجود آمدن پیامبران چرا عدالت برقرار نشد؟

  • 1393/11/15 - 01:10
شبهه‌افکنان می‌گویند اگر دین، سعادت دنیا را تأمین می‌کند و خدا انبیا را فرستاده است تا مردم را راهنمایی کنند و جامعهٔ صالحی پدید آید و عدالت، و ظلم بر طرف شود و حدود الهی اجرا شود، چرا چنین نشد؟ در قرآن آمده است بسیاری از این پیامبران را کشتند و نگذاشتند به تکلیفشان درست عمل کنند. سوره شعرا را بخوانید که داستان اقوام گذشته را بیان می‌کند و...

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ شبهه‌افکنان می‌گویند اگر دین، سعادت دنیا را تأمین می‌کند و خدا انبیا را فرستاده است تا مردم را راهنمایی کنند و جامعهٔ صالحی پدید آید و عدالت، و ظلم بر طرف شود و حدود الهی اجرا شود، چرا چنین نشد؟ در قرآن آمده است بسیاری از این پیامبران را کشتند و نگذاشتند به تکلیفشان درست عمل کنند: «وقَتلَهُمُ الاَنبِیاءَ به غیر حَقّ [آل‌عمران/181] و به سبب آن‌که انبیا را به ناحق کشتند.» پیامبرانی که هم موفق شدند فقط گروه اندک را هدایت کردند؛ «وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ [شعراء/8] بیشتر آنان ایمان نداشتند». سوره شعرا را بخوانید که داستان اقوام گذشته را بیان می‌کند و دربارهٔ هر یک می‌گوید این‌ها به عذاب مبتلا شدند و ازبین رفتند. «وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ»، اگر راه سعادت نزد انبیاست، پس چرا پیامبران موفق نبودند؟ نشانهٔ صحت یک برنامه، آن است که نتیجه‌اش در عمل ظاهر شود.

به هنگام قضاوت دربارهٔ قوانین کشورهای گوناگون، به نتیجه آن توجه می‌شود، یعنی هر قانونی که در عمل، بهتر است مانع جرم و جنایت شود، قانون بهتری است. اکنون اگر بخواهیم دربارهٔ قوانین دینی قضاوت کنیم، می‌گوییم اگر دین بهتر از سایر قوانین است، باید آثارش بیشتر باشد، درصورتی که پیروان انبیا همیشه کم بودن و بیشتر اقوام سرانجام به عذاب مبتلا شدند و از بین رفتند. اکنون نیز پیروان حقیقی انبیاء بسیار کم‌اند و چه بسیارند کسانی که تنها به اسم، پیرو هستند. اگر راه سعادت منحصر به دین باشد و بخواهیم بر اساس تجربه قضاوت کنیم، باید بگوییم دین راه صحیحی نبوده است یا دست کم صحیح‌ترین راه نیست.

پاسخ شبهه
اگر هدف انبیا این بود که افراد و جامعه‌ها را به هر قیمتی به راه صلاح بکشانند یعنی کاری کنند که جرم و جنایتی انجام نگیرد باید گفت آنان موفق نبودند. اما آیا مقتضای دلیلی که پیش‌تر گذشت و آن‌چه هدف آفرینش بود این است که به هر قیمتی که شده است آدم‌ها خوب شوند؟ یعنی گناه و جنایت از آن‌ها سر نزند هرچند به زور و اجبار باشد؟ یا آن‌که هدف آفرینش این است که انسان، با اراده و انتخاب خود راه صحیح را طی کند؟ ویژگی انسان این است که انتخاب آگاهانه داشته باشد، بتواند از ملائکه بالاتر رود، هم از شیاطین پست‌تر شود. اراده خدا آن بود که چنین موجودی بیافریند وگرنه خداوند،  فرشتگانی که همیشه به راه خوب می‌روند آن‌قدر آفریده بود که دیگر جای خالی نداشت. بعثت انبیا نیز از آن‌رو بود که راه را نشان دهند، نه آن‌که آدمی را به زور به سوی صلاح و فلاح بکشانند.

هدف انبیا این بود که انسان تربیت شود و خود راه صحیح را انتخاب کند، و اگر نخواست، به خطا رود؛ «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا [الانسان/3] راه را به او نشان داده‌ایم یا سپاسگزار باشد یا ناسپاس». هدف انبیا این بود که راه را روشن کنند، زمینه انتخاب و آزمایش را برای انسان‌ها فراهم آورند تا هرکس هرچه می‌خواهد انتخاب کند اما پس از آن‌که کسانی در اجتماع، راه خوب را انتخاب کردند و کسانی دیگر راه بد را، و در نتیجه، مخلوطی از انسان‌های فاسق و فاجر و مؤمن و صالح پدید آمد، تکلیف جدیدی برای انبیاء پیش می‌آید، این‌که چگونه این جامعه را اداره کند؟ در این‌جاست که احکام اجتماعی دین مطرح می‌شود و در چهارچوب خاصی حکومت تشکیل به احکام الزامی دین در آن‌جا اجرا می‌شود. آن هم به این دلیل است که عده‌ای به انتخاب خود این دین را پذیرفته‌اند، وگرنه نمی‌توان جامع را به اجرای احکام اجتماعی اسلام مجبور کرد، بلکه باید ابتدا عده‌ای مؤمن شوند و این دین را بپذیرند تا بگویند ما خواهان اجرای احکام دین هستیم و موانع اجرای دین را برطرف می‌کنیم. آری، پس از این‌که جامعهٔ دینی تشکیل شد، الزامات و مجازات‌هایی نیز خواهد بود؛ اما این امر با اختیار و انتخاب صحیح انسان‌ها منافاتی ندارد.

اگر دیگران مانع اختیار و انتخاب افراد شوند، آن موانع را برطرف کرد تا زمینهٔ رشد دیگران فراهم شود. قرآن می‌فرماید ما انبیا را فرستادیم تا عدالت را در جامعه برقرار کنند؛ «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ [الحدید/25] تا مردم قیام به عدالت کنند.» اما شبهه‌افکنان می‌گویند: پس چرا عدالت در جامعه برقرار نشده است؟ چرا در این کشورهای اسلامی که همه مسلمان‌اند و پیامبر، اسلام و قرآن را قبول دارند، عدالت اجرا نشده است؟ معلوم می‌شود دین، برنامهٔ کاملی نبوده است، یا آن‌که مجری برنامه ناتوان بوده است، زیرا اگر قانون خوبی حاکم باشد و افراد توانایی نیز آن‌را به خوبی اجرا کنند، نتیجه‌ای جز اصلاح جامعه ندارد. اگر این مجریان و سران کشورهای اسلامی را غاصب بدانی، درباره پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیه السلام) چطور می‌گویید؟ چرا آن‌ها که معصوم بودند نتوانستند جامعه را اصلاح کنند؟

جواب این شبهه همین است که؛ «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ»، مردم، خود باید عدالت را به اختیارشان اجرا کنند. پیامبران فقط زمینه پدید آمدن جامعه‌ای عادلانه فراهم می‌کنند، ولی تصمیم نهایی با مردم است، اگر خواستند، به راه خوب می‌روند و اگر نخواستند به راه بد می‌روند. به همین جهت مردم با انبیا درگیر می‌شوند، آنان را می‌کشند، ائمه را هم به شهادت می‌رسانند. این امر بدان معنا نیست که قانون بد است یا مجری آن ضعیف است، نه قانونی کامل‌تر از اسلام است و نه مجریانی بهتر از پیغبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) یافت می‌شود. در مدیریت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) نقصی نبود، ولی سرکار این قانون و مجریان، با انسان‌های مختار است، اگر آن‌ها بخواهند عصیان کنند، چه می‌شود کرد تا این عالم هست، عالم اطلاع و امتحان است. باید زمینه‌ای فراهم شود تا هرکه می‌خواهد، راه خوب را امتحان کند و هر که می‌خواهد، به بدی گراید. ولی اگر عده‌ای راه خوب را انتخاب کردند و عده‌ای دیگر مانع شدند، در آن‌جا قوانین اجتماعی با الزام اجرا می‌شود. این امر، به نفع کسانی است که راه خوب را امتحان کردند، ولی این‌گونه نیست که به جبر مطلق منجر بشود. هم‌چنان، این اختیار آن‌هاست که ارزش پیدا می‌کند تا مزاحمان را برطرف کنند.

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.