افسانه تحریم عزاداری
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گروهی از علمای اهلسنت و مورد قبول وهابیت، بر خلاف توصیه و سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و صحابه، با استناد به برخی روایات، سوگواری و گریه بر گذشتگان را حرام و آن را بدعت دانسته و با آن مخالفت کردهاند. مخالفان گریه و عزاداری، برای اثبات نظر خود در ممنوعیت گریه و عزاداری به دستهای از روایات استدلال میکنند؛ از جمله در صحیحترین کتاب پس از قرآن نزد اهلسنت و مورد قبول وهّابیت به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت دادهاند که مرده به جهت نوحهگری و شیون بازماندگان در قبر عذاب میشود.[1] در جای دیگر از همان کتاب دربارهی گریه، به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت دادهاند که شخص مرده در قبر خود به خاطر گریهی دیگران عذاب میشود.[2] یا در روایات دیگری از کتابهای آنان آمده، به عمر بن خطاب خبر دادهاند که عایشه برای فوت پدرش ابوبکر، مجلس سوگواری برپا نمود. عمر دستور داد تا از این کار جلوگیری شود، امّا عایشه به عمر توجه نکرد. عمر، هشام بن ولید را ماموریت داد تا نزد عایشه رفته و با ضرب تازیانه با عزاداران برخورد نماید. زنان چون از مأموریت هشام آگاه شدند، مجلس را ترک کرده و پراکنده شدند آنگاه عمر این سخن را خطاب به آنان گفت: «آیا میخواهید با گریهی خود ابوبکر را عذاب کنید؟! همانا مرده با گریهی نزدیکان خویش عذاب میشود».[3]
بخاری در روایت دیگری از فرزند ابن ابی ملیکه حدیث دیگری را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت داده است: دختر عثمان درگذشت؛ به همراه عبدالله بن عمر و عبدالله بن عباس در تشییع جنازه او شرکت نمودیم. من (عبدالله بن ابی ملیکه) میان آن دو نشسته بودم که عبدالله بن عمر از گریه مردم شکوه کرد و به فرزند عثمان گفت: «من از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود: «مرده به خاطر گریه خویشانش عذاب میشود.» چرا شما مردم را از گریه باز نمیدارید؟» در آن حال، ابن عباس رو به ابنعمر کرده و گفت: «گوینده این سخن، عمر بن خطّاب است (نه پیامبر).» زیرا هنگامی که او بر اثر شدت زخم در بستر مرگ بود، صهیب نزد او آمد و بر بالینش گریه و ناله سر داد. عمر از این کار صهیب ناراحت شد و گفت: «آیا بر من گریه میکنی؟!» در حالی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «مرده به دلیل گریه نزدیکانش در عذاب خواهد بود!» پس از درگذشت عمر، این سخن را برای عایشه بازگو کردم، وی در پاسخ بیان داشت: «خدا رحمت کند عمر را ! ولی به خدا سوگند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین سخنی نفرموده، بلکه حضرت دربارهی گریه برای کافران چنین فرموده است.» سپس عایشه گفت: «همین آیه در ردّ این سخن کافی است که: «وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى [فاطر/18] هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد.» آنگاه ابنعباس نیز با این جمله، سخن عایشه را تایید کرد که «هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى [نجم/43] و اوست که میخنداند و میگریاند.» ابن ابی ملیکه گوید: «با شنیدن این سخنان، عبدالله بن عمر سکوت کرد و دیگر سخنی نگفت».[4]
به هر روی، با توجه به آن همه دلیل از قرآن و روایات مبنی بر مشروعیت گریه و عزاداری که در مقالات پیش گذشت، نوبت به اینگونه روایات نمیرسد. همانگونه که در متن آخرین روایت در بخش بالا آمد در پاسخ به این دسته از روایات میتوان به دیدگاه عایشه دربارهی اینگونه روایت اشاره کرد که معتقد است پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین روایاتی نفرموده، بلکه دربارهی گریه بر مردگان کفار فرموده که نه تنها گریه سودی به حال آنها ندارد، بلکه بر عذاب آنها میافزاید و کسانی همچون عمر و فرزند او که چنین روایاتی را نقل میکنند دچار فراموشی و اشتباه شدهاند؛ به عبارت دیگر همانگونه که عایشه معتقد است اینگونه روایات دربارهی کفّاری است که خود آنها در حال عذاب هستند و نزدیکان و اهلش برای او گریه میکنند در حالی که این گریهها هیچ سودی به حال او نمیبخشد و همچنان او در حال عذاب است؛ چنانکه یک نفر یهودی مرده بود و اهلش بر او میگریستند؛ حضرت فرمود: «اینان بر او میگریند و او در عذاب است.»[5] و یا به طور مطلق درباره گریه برای کفار بوده است.[6]
محیی الدین نووی هم در شرح اینگونه روایات آورد که عایشه دربارهی اینگونه روایات گفته: «به خدا سوگند خداوند چنین روایاتی (در نهی گریه بر میت) را بیان نفرموده است؛ نظر من (نووی) هم همین است».[7] شرح آن به این حدیث از کتاب مسلم نیشابوری اشاره دارد که راوی گوید: «نزد عایشه گفته شد فرزند عمر به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت داده که حضرت فرموده: میت با گریه نزدیکانش عذاب میشود. عایشه گفت: «او اشتباه کرده و فراموش نموده؛ چرا که حضرت فرموده: «مین به واسطه گناهان اهلش رنج میبرد. در حالی که نزدیکانش باید گریه کنند.» و فراموشی فرزند عمر همچون فراموشی کشتهگان بدر است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از جنگ در منطقه «قلیب» بالای سر آنان رفته و آنچه باید به آنان گفت و فرمود: «آنان آنچه من میگویم را میشنود ولی آنان گفتههای حضرت را فراموش کردهاند؛ در حالی که آنان به حقانیت آنچه من به آنان گفته بودم پی بردهاند.» سپس این آیهها را خطاب به آنان فرمود: «إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى [نمل/80] البته تو نمیتوانی مردگان را شنوا کنی.» «وَ مَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ [فاطر/22] چرا که آنان به جهنم رفته و دیگر نمیشنوند.»[8]
باز هم بخاری در جایی دیگر از عایشه روایتی نقل کرده که به عدم اعتقاد او به چنین روایاتی اشاره داشته و توجیه آن را چنین بیان میکند که یعنی میت همزمان با گریهی حاضران در کنار قبر، به خاطر اعمالش در حال عذاب است و این ربطی به گریه کردن یا نکردن اطرافیان او ندارد. روزی در حضور عایشه سخنی از این گفته عبدالله بن عمر به میان آمد که به نقل از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گوید: «میت با گریه خویشانش در قبر، عذاب میشود!» عایشه در واکنش چنین گفت: «فرزند عمر فراموش کرده، بلکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «همین الآن که نزدیکان مرده بر او میگریند، مرده در قبر به خاطر گناهانش در حال عذاب است.»[9] به هر صورت، قرآن میگوید که هر کس در گرو عمل خویش است.
پینوشت:
[1]. صحیح بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 434، ح 1229.
[2]. صحیح بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 432، ح 1226.
[3]. کنز العمال، متقی هندی، دار الکتب العلمیه، بیروت، ج 15، ص 309، ح 42909.
[4]. صحیح بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 432، ح 1226.
[5]. صحیح بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 433، ح 1227.
[6]. صحیح بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 432، ح 1226.
[7]. شرح نووی علی صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 6، ص 232.
[8]. صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 643، ح 932.
[9]. صحیح بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 4، ص 1462، ح 3759.
افزودن نظر جدید