تهذیب نفس و خدمت صوفیانه
پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ منظور از تهذیب نفس این است که انسان در ایمان باطنی یا رفتن به باطن دین یا همان عرفان صحیح کوشش میکند و در ظاهر دین متوقف نشود و به باطن نیز دست یابد. لذا در اسلام میبینیم تاکید زیادی بر تهذیب نفس، توجه و تمرکز وجود شده است. تهذیب نفس دو شعبه دارد. یکی جنبه سلبی آن؛ یعنی همان که تخلیه یا پیرایش و زدودن رذایل گفته میشود و جنبه دیگرش تحلیه یا آرامش و به معنای کسب فضایل است (یعنی شما خوشبین باشید، اهل توکل باشید و...). بههرحال عرفان عملی به باطن احکام و اخلاق دینی توجه دارد. در مقابل عرفان نظری که اطلاعاتی از آن به دست میدهد. در عرفان به معرفت، ایمان و تهذیب نفس و تطهیر دل توجه زیادی شده است. از این رو در پیروان برخی از فرقههای صوفیه خصوصاً در کشور ترکیه برای تهذیب نفس و تطهیر اخلاق خود را یک سال وقف خدمت به خانقاه به صورت رایگان میکنند. این گونه است که برخی از صوفیه بهترین تعالیم دینی را به بهانههای مختلف مصادره به مطلوب کرده و تحریف میکنند.
این کار صوفیه همان چیزی است که در اسلام "خدمت کردن به همنوع" معرفی میشود. اما صوفیه در معنای "خدمت" تصرف خاصی میکنند و یک طرز خاص خدمت را مقبول میدانند و آن خدمت در خانقاه و به شیخ و قطب است که مورد تاکید است. در اين زمينه گفته اند: «ای درویش! باید که در خانقاه کسی اهل خدمت باشند، خدمتی قبول کنند، و اگر خدمتی نباشد، که هر خدمتی را کسی معین باشد، شکرانه ای به وی دهند که خدمتی به وی حواله کنند. آن خدمت از سر صدق و اخلاص به جای آورد».[1] و نیز «خواجه عبدالله انصاری برای تهذیب سه مرتبه قائل شده است؛ تهذیب خدمت، تهذیب حال و تهذیب قصد. تهذیب خدمت شامل پیراستن خدمت از جهالت نسبت به شرایط و آداب خدمت در خانقاه و به شیخ و همچنین از عادت کردن به خدمت و سرانجام پیراستن خدمت است از اینکه سالک به آنچه در مقام خدمت می کند، قانع و راضی شود.»[2]
در حالیکه خدمتی که قرآن میگوید، خدمت به خلق است، نه اینکه شما در خانقاه دایره این خدمت را محدود کنید به اهل خانقاه و بس و برای آن قواعد و قوانین خاص وضع کنید، اما خدمت در قرآن همین معنای عمومی خدمت به بندگان خدا از راه انفاق، دستگیری و از هر راهی است که به آنها کمکی شود. قرآن مى فرماید «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ.[مائده/2] واجب است كه در كارهاى خیر به یكدیگر كمك كنید.» قرآن حتی در مورد نوع کمک کردن هم میفرماید: «ارْزُقُوهُمْ فیها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً [نساء/5] [ولى] از [عوايد] آن به ايشان بخورانيد و آنان را پوشاك دهيد و با آنان سخنى پسنديده بگوييد». مساله تنها خوراك و پوشاك در رزق نیست و اینها یك شاخه هستند. گاهى اینها از توان انسان خارج است ولى مىتواند براى او حرف بزند. در روایات نیز به مسأله خدمت به عنوان یک امر اجتماعی نگریسته شده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ مَنْ قَضَى لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ حَاجَةً كَانَ كَمَنْ عَبَدَ اللَّهَ دَهْراً [3] كسى به دیگرى خدمت كند مثل كسى است كه عمرى خدا را بندگى نماید.» و در حدیث دیگرى اینگونه اشاره شده است: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الْآمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ [4] یعنى اگر كسى به مسلمانان خدمت كند در روز قیامت در امان است.» در اکثر جاهای قرآن که نماز را میگوید، انفاق هم کنار آن است یعنی توجه به خدا از توجه به خلق خدا جدا نیست. این دین دینی نیست که بگوید از خلق ببرید و فقط عبادت خدا کنید، بلکه خدمت بندگان خدا خود عبادت خداست. و نوع خدمت هم به عدهای خاص از بندگان خداوند اختصاص ندارد بلکه مربوط به عموم مردم است.
پینوشت:
[1]. نسفی عزیز الدین، انسان کامل، رساله هشتم، فصل سوم، در بیان آداب خانقاه، طهوری، تهران، 1386، صص 169 و 170.
[2]. انیس العارفین، تحریر فارسی شرح عبد الرزاق کاشانی بر منازل السایرین خواجه عبدالله انصاری، الجزء ١، مؤلف طارمی صفیالدین محمد، محقق اوجبی علی، ناشر روزنه، تهران، ١٣٧٧، صص 179 الی 181.
[3]. علامه مجلسی، بحارالأنوار الجامعه لدرر اخبار ائمه اطهار، باب 20، قضاء حاجه المومنین و السعی فیها ...، اسلامیه، تهران، ج 71، ص302.
[4]. کلینی، كافى، اسلامیه، چاپ دوم، اسلامیه، دوره 5 جلدی، 1362، تهران، ج2، ص197.
افزودن نظر جدید