سلمان فارسی اولین ایرانی مسلمان نیست !

  • 1393/07/28 - 10:58
سلمان فارسی می گوید: وقتی که وارد مدینه شدم، زنی اصفهانی را دیدم که قبل از من به حضور پیامبر رفته و مسلمان شده بود، او مرا به سوی آن حضرت راهنمایی کرد. از این سخن سلمان فارسی، که در اذهان به اولین ایرانی مسلمان نام گرفته، هویدا می شود که سلمان اولین مسلمان ایرانی نبوده بلکه یک زن و بانوی فرهیخته ایرانی ...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وقتی تاریخ اسلام و ایرانیانی که به اسلام علاقه نشان داده و مسلمان شده اند را بررسی می کنیم ابتدا نام و یاد سلمان محمدی (فارسی) زنده می شود و بیان می شود که او اولین ایرانی بود که به اسلام گرایش پیدا کرد و مسلمان شد، ولی در این پاره از سخن بیان می کنیم که در بخش اسلام آوردن زنان بر آقایان مقدم بودند و اولین فرد ایرانی که به اسلام گرایش پیدا کرد یک زن ایرانی بود.
لقب او «امّ الفارسیه» است. او زنی از اهالی اصفهان بود و قبل از اینکه سلمان به مدینه و شبه جزیره عربستان بیاید، او خدمت رسول اکرم شرفیاب شده بود و دین اسلام را جایگزین دین آبا و اجداد خود، زرتشت کرده بود. از آن به بعد خدای خود را که تا قبل از این اهورامزدا صدا می زد را به نام الله می‌خواند. او قبل از ورود دین اسلام به ایران به واقعیت و کامل بودن دین اسلام بر ادیان دیگر و دین خود پی برده بود. در مورد این خانم و بانوی ایرانی که اولین مسلمان ایرانی است، سلمان فارسی می گوید:
«وقتی که وارد مدینه شدم، زنی اصفهانی را دیدم که قبل از من به حضور پیامبر رفته و مسلمان شده بود، او مرا به سوی آن حضرت راهنمایی کرد». (گلزار اکبری ص 85 / الاوائل ص 161) از این سخن سلمان فارسی، که در اذهان به اولین ایرانی مسلمان نام گرفته ، هویدا می شود که سلمان اولین مسلمان ایرانی نبوده بلکه یک زن و بانوی فرهیخته ایرانی با درک حقیقت اسلام، قبل از سلمان فارسی مسلمان شده و حتی به عنوان یک زن، راهنمای سلمان فارسی برای شناخت اسلام و آشناییت با پیامبر شده است.
سلمان چگونگی اسلام آوردن خود را این گونه بیان می دارد: «با کاروانی به شهر مکه وارد شدم، رییس کاروان مرا به عنوان برده، کنار غلامان حبشی خود که در بوستانی بودند برد؛ سلمان از قبل می دانست که یکی از زنان همشهری خود به حجاز آمده و از این رو پرس و جو را آغاز کرد، تا از آن زن ایرانی، نشانی پیدا کند، در این جستجو دریافت که آن زن، جزو افراد همان خانواده است که خودش غلام آن خانواده شده است، و آگاه شد که آن زن به اسلام گرویده است».
سرانجام همان زن ایرانی در آنجا نزد سلمان آمد و سلمان را به پیامبر راهنمایی کرد، به این ترتیب که به سلمان گفت: «آن هنگام که در مکه گنجشک جیک جیک می‌کند یعنی قبل از اذان صبح، پیامبر با چند نفر از اصحابش کنار مسجد می‌آیند و هنگامی که طلوع فجر شده و هوا روشن می شود از آنجا می روند و پراکنده می شوند».
از آن پس سلمان به طور محرمانه، بی آنکه غلامان حبشی اطلاع یابند، با پیامبر تماس می گرفت، وقتی از آن بوستان بیرون می آمد و رفت و آمد می کرد غلامان حبشی از او می پرسیدند: «چرا آرام نمی گیری، کجا می روی؟ سلمان برای آنکه آنها از ماجرا آگاه نشوند، به آنها می گفت: دلم در پیچ و تاب است و می خواهم راه بروم تا دلم آرام بگیرد!!» (اقتباس از اعیان الشیعه چاپ ارشاد، ج 7 ص 283) همین رفت و آمدها و ملاقات های سلمان با پیامبر که توسط امّ الفارسیه راهنمایی شد، موجبات اسلام آوردن سلمان را فراهم شد و افتخارات او نزد پیامبر به جایی رسید که پیامبر در حق او می فرماید: "سلمان منا اهل البیت" سلمان از ما اهل بیت است.( بحار الانوار، ج 10، ص 121)

منابع:

1. کتاب گلزار اكبري و لاله زار منبرى نویسنده حاج شيخ علي اكبر مجتهد نهاوندی، انتشارات مطبعه علميه
2. کتاب الاوائل، نوشته محمدتقي التسترى، انتشارات موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي (پژوهشگاه)
3. کتاب دايره المعارف شيعه ترجمه كتاب اعيان الشيعه، نویسنده تاليف محسن امين , ترجمه كمال موسوی، انتشارات حسن الامین
4. ایرانیان مسلمان در صدر اسلام نوشته محمد محمدی اشتهاردی، انتشارات سازمان تبلیغات، چاپ اول سال 71

تولیدی

دیدگاه‌ها

البته ایانیان دیگر ی نیز بودند که اسلام را در خارج از مرزهای سیاسی ان موقع با جان ودل پذیرفتند چنانچه در سزمین یمن ایرانیانی که انجا بودند اسلام را پذیرفتند ودر سرکوب فتنه پیامب کذاب که بر علیه رسول خدا شوریده بود شرکت داشته وشهید هم دادند

ای وای برما ابلهان که مغزمون از این اراجیف و چرندیات پر شده و جایی برای اندیشیدن درباره خدمت به انسانیت و پیشرفت باقی نذاشتن و سوارمون شدن و به هر طرف میخان میبرنمون آخه سلمان یا هرکسی دیگه این چه دردی از جامعه رو رفع میکنه

سلمان، شریعت محمد را به بسیاری شناساند و از این جهت سبب نجات بسیاری گردید. او همچنین مانع قتل عام مردم مدائن به دست برخی عناصر تندرو گردید (www.adyannet.com/news/13448). مزار از از گذشته های دور تا امروز زیارتگاه محبین است.

اولا بی طرف بودن یعنی خنثی بودن و خنثی بودن یعنی بی مصرف بودن! ثانیا اراجیف و چرندیات اونه که به اسم اندیشیدن جلوی اندیشه را بگیری و به اسم انسانیت، انسانها را به طرف زندگی حیوانی ببری و به اسم پیشرفت، جامعه را از راهی که آن را به پیشرفت رهنمون می شود باز بداری!

سلمان راهنما و مشاور سپاه عمر بود که به ایران حمله کردند ودر جنگ قدسیه به عربها گفت که چشم فیلهای ایرانی زاکور کنید تا بر ایانیها پیروز شویم و راهنمایهای سلمان باعث پیروزی سپاه عمر بر ایرانیان شد و عربهای مسلمان ایران رافتح(غارت)کردند. در ضمن سلمان برده یک یهودی بود در مدینه و در آنجا اسلام آورد. شما هم اسم مکه رابردید هم مدینه.

سلام. اولاً گفتار شما نیازمند دلیل و سند است. در ثانی سلمان فارسی در فتح ایران، جان بسیاری از مردم ایران را حفظ کرد. او بی تردید خدمتی به ایرانیان کرد که هیچ یک از مدعیان وطن پرستی چنین نکردند : http://www.adyannet.com/news/13448

وای از وقتی که اصفهانی عقده ای شود

پس از درگذشت پیامبر اسلام , در زمان \"عمر بن خطاب\" او به یاری لشگر اعراب تدارک و استراتژی یک جنگ و حمله به ایران را طرح ریزی کرده و نقاط ضعف و حساس سپاه ایران را به اطلاع خلیفه عمررسانید و از آنجا که از صحابه ی نزدیک پیامبر بود جایگاه ویژه ای نزد عمر داشت.در جنگ تیسفون اعراب به راحتی بر دژ و خندقهای شهر تیسفون فائق آمدند. پس از جنگ و بازگشودن کتابخانه ها سلمان عمر را از محتوای تمام کتابها آگاه ساخت و این جمله از زبان عمر برخاست : (هر آنچه در این کتابهاست یا در قرآن هست که دیگر نیازی به آن نیست. یا در قران نیست که کفر است. پس همه ی این کتابها را بسوزانید ! ) \"به نقل از تاریخ طبری\" سلمان در جنگهای قادسیه و نهاوند و فتح تیسفون و مدائن فرمانده ی سپاه اعرا ب بود و از تمام نقاط ضعف و قوت سپاه ایران اطلاع داشت اعراب که از دیدن فیل ها در سپاه ایران به وحشت آمده بودند به پیشنهاد سلمان که نقطه ضعف فیلها زیر شکم و خرطوم آنهاست ! با سنگ به جان فیلهای سپاه ایران افتادند و آنها را سرنگون کردند. پس از فتح مدائن او درفش کاویانی و فرش بهارستان (فرش معروف منسوب به خسرو پرویز که تار و پودی از ابریشم و طلا و نقره داشت و مزین به جواهرات گرانبها) و تاجهای پادشاهان را که پنهان شده بود تقدیم اعراب کرد. صدمات جبران ناپذیر حمله اعراب و همچنین به یغما رفتن میراث گرانبهای ایران ونابودی بسیاری از دودمان های ایرانی و به فروش رفتن دختران و زنان ایرانی بعنوان کنیز در بازار برده فروشان عربستان (حجاز) یعنی حقارتی که ایران درهیچ دورانی آنرا به خود ندیده بود همه و همه حاصل کینه توزی و خیانت سلمان به میهن خویش بود و بس ! وگرنه اعراب تازی هرگز خواب فتح ایران را هم نمیدیدند. یکی از اصلی ترین علل حمله ی اعراب اختلاف میان دربار و حکومتیان بود و ضعیف شدن قلب سپاه بدلیل جنگ ۲۷ ساله با دولت بیزانس (یونان ) که اینهم توسط سلمان به اطلاع عمر بن خطاب رسیده بود ! سرانجام سلمان:پس از فروکش کردن جنگ , سلمان فارسی (روزبه) حکومت تیسفون را در دست گرفت . وی با دیدن جنایات فجیع اعراب و پیامدهای خیانت وی در حق هموطنان بی گناهش که حاصل کینه توزی او با دربار بود اندوهناک گشت و در پی جبران برآمد ولی دیگردیر شده بود. وی تا پایان عمر را در این اندوه سپری کرد و وصیت کرد تا پس از مرگ جسدش رادر دروازه ی تیسفون که محل رفت و آمد بود دفن کنند تا با گذر کردن مردم ازروی قبرش به آرامش برسد و جبران خیانتش شده باشد. با شنیدن این داستان و همچنین داستان حمله ی اسکندر که آن نیز با خیانت یک ایرانی سبب پیروزی اسکندر گشت , این تاریخ است که به ما یادآور می شود که ایرانیان همیشه قربانی خیانت خود بوده اند !و این بود داستان تلخ مردی که ایرانیان به او افتخار می کنند و او را اسطوره

پاسخ به جناب آرش، بخش نخست: سلمان از اهل بیت پیامبر و برای مردم ایران محترم است. هم امروز و هم آن زمانی که فرماندار مدائن بود. حضور او در مدائن بدون نگهبان و بادیگارد نشانگر این است که مردم او را خائن نمی‌دانستند، بلکه وی را محترم و صاحب ارج و عظمت می‌دانستند. امروزه عده‌ای خائن که سر در آخور صهیونیسم دارند، با سخنانی بیهوده و نامعقول به تخریب و توهین جناب سلمان (رضی الله عنه) می‌پردازند. در ادامه این سخنان نابخردانه که نشانگر ضعف اطلاعات تاریخیِ دشمنان کینه‌ای است، بررسی و نقد خواهد شد. 1. جناب آرش گفت که بعد از درگذشت پیامبر، در زمان عمر تدارک حمله به ایران طرح‌ریزی شد. سخن جناب آرش صحیح نیست. بلکه آغاز طرح‌ریزی در زمان ابوبکر بود. نه عمر. 2. جناب آرش گفت که (سلمان) نقاط ضعف و حساس سپاه ایران را به اطلاع خلیفه عمررسانید!!! یا للعجب! سلمان فارسی نه فرمانده نظامی ساسانی بود و نه حتی یک سرباز ساده. ده‌ها سال هم از ایران دور بود. این اطلاعات محرمانه (نقاظ ضعف و حساس) در دست سلمان چه می‌کرد؟ ارتش ساسانی اینقدر بی‌دروپیکر بود که سلمان –که نظامی نبود و ده‌ها سال از ایران دور بود- این اطلاعات محرمانه را در اختیار داشت؟ این ادعای جناب آرش یا مصداق بارز یاوه‌گویی است که هیچ. یا سخنی درست است، که در این صورت نشانگر ضعف و حماقت حکومت ساسانی است که هر کس اطلاعات محرمانه نظامی آن را در اختیار داشت.

پاسخ به جناب آرش، بخش دوم: 3. این سخن جناب آرش که عمر گفت هر چه کتاب هست را بسوزانید، اصلا ربطی به سلمان و تیسفون ندارد! بلکه مربوط به مصر است. از همین جا دروغ بودن کامنت جناب آرش روشن می‌شود. (شاید آقای آرش تنها نقل قول کرده یا ساده‌لوحانه فریب کانال‌های تلگرامی و وبلاگ‌ها را خورده و منظور بدی نداشته). 4. سخن جناب آرش درباره فیل‌ها هم بسیار خنده‌دار است (قصد تمسخر نداریم و احتمالا جناب آرش سخنان یاوه و بیهوده باستانگرایان را نقل قول کردند). چون عرب‌های حجاز به دلیلی نزدیکی با حبشه و یمن و زنگبار، با فیل آشنا بودند و در یمن هم فیل‌های زیادی از مناطق افریقا به آنجا آورده می‌شد. عرب‌‌ها با فیل و شرایط جسمی آن آشنا بودند و نیاز نداشتند که سلمان برای آنان کلاس فیل‌شناسی برگذار کند. 5. حقارت تجاوز اعراب به نوامیس ایرانی، اولا در حد جزئی و مواردی پراکنده رخ داد. ثانیاً اگر هم زیاد رخ داده باشد، قبل از اینکه نشان توحش اعراب باشد، نشان بی‌غیرتی ساسانیان و مردان ایرانی است (چنین است؟!) شما می‌گویید اعراب آمدند و تجاوز کردند. من می‌گویم پس مردان ایرانی کجا بودند؟ ایرانیان صد برابر اعراب نیروی انسانی و نیروی نظامی داشتند. این مردان ایرانی کجا بودند؟! پس این ادعا –که اعراب آمدند و تجاوز کردند- قبل از هر چیز نشان ضعف مردان ایرانی است (پس جناب آرش بهتر است در ادعاهای خود تجدیدنظر کنید). 6. چطور وقتی ساسانیان و زرتشتیان به زنان و دختران آسیای میانه و... تجاوز کردند شما اعتراض نکردید ؟! اگر ساسانیان تجاوز کنند خوب است؟ ولی اگر اعراب چنان کرده باشند، بد است؟! 7. اختلاف بین ایران و بیزان (روم) در دنیا مشهور بود. و نیازی نبود که سلمان آن را به کسی اطلاع دهد. اصلا در جنگ بین ایران و روم، اعراب هم حضور داشتند (اعراب لخمی و غسانی). نیازی نبود که سلمان کلاس تاریخ برای اعراب برگذار کند و از ضعف و خستگی ایرانیان به آنان گزارش دهد. ادعاهای جناب آرش ضعیف و ناپخته است. چون تاریخ را از وبلاگ‌ها و کانال‌های تلگرامی بی‌بنیه مطالعه می‌کنند. نه بر اساس منابع صحیح.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.