گناه گذشته و آینده پیامبر اکرم چه بود؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_به اعتقاد شیعه تمام پیامبران الهی، معصوم بودند، عقل حکم میکند پیامبرانی که از جانب خدا مبعوث شدهاند باید از هر نظر مورد اعتماد باشند، باید مرتکب هیچگونه اشتباه، خطا و گناه نشوند، چرا که در غیر این صورت نمیتوانند صد درصد مورد اعتماد باشند، بلکه احتمال اشتباه یا گناه درباره آنان، پایههای اعتماد را متزلزل ساخته، و نمیتوانند سرمشق خوبی برای همگان باشند تا رفتار، گفتار و افکار آنها مورد اقتباس قرار گیرد. اما مخالفین عصمتی به آیاتی که در نظر ابتدایی از آن عدم عصمت برداشت میشود، استناد میکنند.
استدلال مخالفین عدم عصمت به یکی از این آیات: «بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّـهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا [فتح/ 1-2] برای تو پیروزی آشکاری فراهم ساختیم. تا خداوند گناهان گذشته و آینده تو را ببخشد».
شبههای که در مورد این آیه مطرح کردهاند این است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) قبل از نزول این آیه و بعد از نزول آن دارای گناه بود و خداوند متعال همه آنها ـاعم از سابق و لا حقـ را بخشید؟ چگونه به عقیده شیعه پیامبران معصوم هستند، ولی در این آیه خطاب به پیامبر میفرماید، که گناه تو را بخشید؟ چه ارتباطی بین بخشش گناه با فتح مکه وجود دارد، که قرآن میفرماید ما مکه را فتح کردیم تا گناهت بخشیده شود؟ اگر منظور از جمله "ما تَأَخَّرَ" گناهان آینده است، چگونه ممکن است گناهی که صورت نگرفته مورد عفو قرار گیرد؟ آیا این اجازه ارتکاب گناه در آینده نیست؟
پاسخ:
اگر رابطه بین فتح مکه با آمرزش گناه مشخص شود، چند سؤال بالا پاسخ داده میشود. با مطالعه تاریخ به این نتیجه میرسیم، وقتی که اسلام در بین اعراب نفوذ کرد، مخالفین اسلام از هیچ تهمت و نسبت ناروا در حق پیامبر (صلی الله علیه و آله) کوتاهی نکردند و از دید آنها پیامبر شخصی گناه کار محسوب میشد، پیامبر را انسانی آتشافروز، بی اعتنا به سنتهای عرب، غیر قابل تفاهم، و مانند آن میشمردند. اما وقتی فتح انجام شد، تمام گناهانی که قبل از هجرت، و بعد از هجرت، یا تمام گناهانی که قبل از این ماجرا و حتی در آینده ممکن بود به او نسبت دهند همه را شست، و چون خداوند این پیروزی را نصیب پیامبر (صلی الله علیه و آله) نمود میتوان گفت خداوند همه آنها را شستشو کرد.
نتیجه اینکه این گناهان، گناهان واقعی نبود، بلکه گناهانی بود پنداری و در افکار مردم و در باور آنها. چنان که در داستان موسی علیه السلام میخوانیم که موسی به پیشگاه خدا عرضه داشت: «وَ لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ یَقْتُلُونِ [شعرا/ 14] فرعونیان بر من گناهی دارند که میترسم به جرم آن گناه مرا بکشند». در حالی که گناه او چیزی جز یاری فرد مظلومی از بنی اسرائیل و کوبیدن ستمگری از فرعونیان نبود. آری اگر رابطه آمرزش این گناهان را با مساله فتح حدیبیه در نظر بگیریم مطلب کاملاً روشن است، رابطهای که از" لام" در عبارت " لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ" استفاده میشود و کلید رمز برای گشودن معنی آیه است.
شاهد دیگر این تفسیر حدیثی است که از امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام آمده است که مأمون هنگامی که از این آیه سؤال کرد امام در پاسخ فرمود: «هیچ کس نزد مشرکان مکه گناهش سنگینتر از رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) نبود، زیرا آنها 330 بت میپرستیدند، هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) آنها را به توحید دعوت کرد بسیار بر آنها گران آمد و گفتند که آیا او همه خدایان ما را تبدیل به یک خدا کرده؟ چیز عجیبی است... ما هرگز چنین چیزی را از پدران خود نشنیدهایم این فقط یک دروغ بزرگ است. اما هنگامی که خداوند مکه را برای پیامبرش (بعد از صلح حدیبیه) گشود خداوند فرمود ای محمد ما فتح مبینی را برای تو فراهم کردیم تا گناهان گذشته و آیندهای که نزد مشرکان عرب به خاطر دعوت به توحید داشته و داری ببخشد، زیرا بعضی از مشرکان مکه تا آن روز ایمان آورده و بعضیها از مکه بیرون رفتند و ایمان نیاوردند، ولی قادر بر انکار توحید نبودند، و لذا گناه پیامبر در نظر آنها نیز به خاطر پیروزی بخشوده شد. هنگامی که مأمون این سخن را شنید عرض کرد بارک اللَّه یا ابالحسن الحسن».[1]
پس کسانی که عصمت انبیاء را مخدوش کردهاند، از این نکته غافل بودهاند که پیامبران باید در همه چیز سرمشق باشد و چگونه یک فرد گنهکار میتواند این نقش را ایفا کند؟ البته در تفاسیر اهل سنت هم در ذیل این آیه آمده است که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گناهی صادر نشده بود.[2] نتیجه اینکه منظور از گناهی که در آیه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت داده شده، گناهی است که مشرکان به او نسبت میدادند و پیامبران الهی که در زندگی سرمشق دیگران هستند، باید از گناهان معصوم باشند.
منابع:
[1]. آیت الله مکارم، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1374. ج 22، ص 18 تا 23
[2 ]. جلال الدین سیوطی، تفسير الجلالین، بیروت: مؤسسه النور للمطبوعات، 1416، ج 1 ص 514 و...
افزودن نظر جدید