آیا لشکر کشی خلفا به ایران مورد تایید بود؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_یکی از دلائلی که اهل سنت به عنوان برتری و فضیلت برای خلفا به آن استدلال میکنند، جنگها و فتوحاتی است که به دست خلفا اتفاق افتاد، میگویند که چه افتخار و شجاعتی است از این بالاتر، که عمر به ایران حمله کرد و مردم را مسلمان کرد. اما در پاسخ به این کلام نکاتی باید در نظر گرفته شود.
نکته اول:
فرض کنیم که لشکر کشی عمر بن خطاب، باعث بزرگی شأن او باشد، اما برای افتخار به یک شخصیت، هرگز نمیتوان به یک قسمت از زندگی او توجه کرد، باید تاریخ را بدون تعصب مطالعه کرد تا شخصیت یک فرد معلوم شود.
نکته دوم:
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم، هیچ گاه براي مسلمان كردن ديگران با آنها نجنگيد و خون کسي را نريخت. در هیچ جای تاریخ نیامده است که ایشان شروع كنندۀ جنگ باشد. دعوت پیامبر اکرم با مهرباني و گفتگو بود. او وظيفه داشت دين اسلام و قوانين آن را به مردم ابلاغ كند، اما وظيفه نداشت كه مردم را به زور شمشير و سر نيزه مسلمان کند. خداوند در آيات فراوانی از قرآن کريم اين مطلب را بيان کرده است؛ از جمله: «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ الْمُبِينُ [النحل / 82] پس اگر پشت كرده برگردند، همانا بر تو رساندن روشن و آشكار پيام است و بس».[1]
اما جنگ های خلفا چگونه بود ؟ به عنوان نمونه، جنگ ذات العيون که در آن (فتح شهر الانبار)، خالد بن وليد، از فرماندهان سپاه عمر بن الخطاب به تير اندازان خود دستور داد كه چشمان مردم را هدف بگيرند و آنان در آن روز هزار نفر را كور كردند، تا حدي كه اين جنگ به جنگ «ذات العيون» معروف گشت. ابن اثير در الكامل مينويسد: «ذكر فتح الأنبار ثم سار خالد على تعبيته إلى الأنبار، و أنما سمي الأنبار لأن أهراء الطعام كانت بها أنابير، وعلى مقدمته الأقرع بن حابس. فلما بلغها أطاف بها، وأنشب القتال، وكان قليل الصبر عنه وتقدم إلى رماله أن يقصدوا عيونهم فرموا رشقا واحدا، ثم تابعوا فأصابوا ألف عين، فسميت تلك الوقعة ذات العيون». وقتي كه شهر انبار فتح شد، خالد مأمور سر و سامان دادن به آن شهر شد (اين شهر از آن جهت انبار ناميده ميشد كه محل ذخيره مواد غذائي بود). ولي پيشاپيش لشكريان شخصي بود به نام اقرع بن جابس كه مجرد رسيدن به شهر، اطراف آن را محاصره كرد و آتش جنگ را شعلهور ساخت. او مردي كم صبر بود، تيراندازان را جلوي لشكر گذاشت و دستور داد تا چشمهاي مردم را هدف بگيرند و خود او نيز اولين تير را رها كرد و آنان به دنبال او چشمها را مورد هدف قرار دادند كه حدود هزار چشم هدف تير قرار گرفت. از اين رو اين واقع «ذات العيون» نام گرفت.[2]
و ابن كثير در البداية و النهاية ميگويد: «فتح خالد للأنبار، وتسمى هذه الغزوات ذات العيون ركب خالد في جيوشه فسار حتى انتهى إلى الأنبار وعليها رجل من أعقل الفرس وأسودهم في أنفسهم، يقال له شيرزاذ، فأحاط بها خالد و عليها خندق وحوله أعراب من قومهم على دينهم، واجتمع معهم أهل أرضهم، فمانعوا خالدا أن يصل إلى الخندق فضرب معهم رأسا، ولما تواجه الفريقان أمر خالد أصحابه فرشقوهم بالنبال حتى فقأوا منهم ألف عين، فتصايح الناس، ذهبت عيون أهل الأنبار، وسميت هذه الغزوة ذات العيون».
خالد، شهر انبار را فتح كرد و اينجنگها «ذات العيون» ناميده شد. خالد سوار بر مركب خود به انتهاي شهر رفت و مردي از عاقلهاي فارس به نام «شيرزاد» همراه او بود. خالد شهر را محاصره كرد، ولي مردم در اطراف شهر خندق ايجاد كرده بودند. مردان عرب زباني اطراف خندق جمع شده بودند كه به همراه صاحبان زمينها مانع از نفوذ لشكر به داخل شهر شدند ، دستور داد سر يك نفر از آنان را جدا كنند. سپس خالد دستور داد كه با تير مردم را هدف قرار دهند تا اين كه چشم هزاران نفر از آنان كور شود. فرياد و نالۀ مردم سراسر آنجا را فرا گرفت كه چشمهاي مردمان كور شد و لذا اين جنگ را «ذات العيون» ناميدند.[3] سؤال ما از اهل سنت اين است که خداوند در كجاي قرآن گفته است كه اگر كسي اسلام را قبول نكرد، چشمانش را کور کنيد؟! آيا چنين اعمالي در زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم سابقه داشت؟
جنگ گرگان :
در اين جنگ هم جنايت عظيمي اتفاق افتاد. غير مسلمان، از فرمانده به ظاهر مسلمان درخواست كردند كه ما درهاي شهر را بر روي شما ميگشاييم، به شرطي كه حتي يك نفر از ما كشته نشود؛ اما لشكريان خليفه چه كردند؟ بلي ، همه را كشتند جز يک نفر و گفتند كه ما گفته بوديم كه يك نفر از شما را نميكشيم!!
ابن اثير در الكامل ميگويد: «فأتي جرجان فصالحوه على مائتي ألف ثم أتي طميسة وهي كلها من طبرستان متاخمة جرجان وهي مدينة على ساحل البحر فقاتله أهلها فصلي صلاة الخوف أعلمه حذيفة كيفيتها وهم يقتتلون وضرب سعيد يومئذ رجلا بالسيف على حبل عاتقه فخرج السيف من تحت مرفقه وحاصرهم فسألوا الأمان فأعطاهم على أن لا يقتل منهم رجلا واحدا ففتحوا الحصن فقتلوا أجمعين إلا رجلا واحدا ففتحوا الحصن وحوي ما في الحصن.»
ترجمه: به گرگان وارد شدند و با گرفتن 200 هزار دينار با آنان مصالحه كردند. سپس به اطرافه طميسه كه شهري در كنار ساحل دريا و بعد از گرگان واقع و جزو مازندران بود، رفتند و با مردم آنجا جنگ كردند. نماز خوف كه حذيفه كه كيفيت خواندن آن را ميدانست خوانده شد و با آنان نيز به مقابله برخواستند و سعيد با شمشير بر سر مردم كوبيد كه از زير بغل او درآمد و آنان را محاصره كردند. آنان درخواست امان كردند كه به آنان اين امان داده شد تا كسي از آنان را نكشند و لذا قلعه را باز كردند، ولي آنان همه را كشتند به جز يك مرد. سپس آنچه كه در قلعه بود تصرف كردند.[4] آنها از فرمانده دين عطوفت و مهرباني، امان خواسته بودند، با چه مجوزي به آنها امان دروغ داده شد؟ با چه مجوزي عهد خود را شكستند؟ با چه مجوزي همۀ آنها را كشتيد؟ اگر واقعاً مستحق قتل عام بودند، با چه مجوزي آن يك نفر را باقي گذاشته شد؟! آيا در زمان پيامبر چنين جنايتي سابقه داشته است؟ پيامبر اسلام از بدترين دشمن خود ابوسفيان و از وحشي (غلام هند جگر خوار) قاتل عزيزترين كس خود گذشت و آن روز كه بر آنها مسلط شد همه را؛ از جمله معاويه را آزاد كرد. اما مسلمانان چه كردند؟! آيا به چنين فتوحاتي مي توان مباهات کرد ؟
نکته سوم: این قدر که به شجاعت خلفا در جنگ با ایران افتخار می کنند، باید گفت: ما در تاریخی معتبر ندیدیم که مثلا عمر بن خطاب در جنگ با ایران شرکت داشته باشد، بر عکس حتی در تاریخ آمده است که عمر از جنگ ها فرار می کرد.[5]
نکته چهارم: اگر لشکر کشی خلفا مورد تایید بود، چرا امام علی علیه السلام در این جنگ ها شرکت نکرد؟ چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در زمان حیاتش اقدام نکرد و یا حتی به آن سفارش نکرد؟
نتیجه:
پس بر فرض اين كه آن ها اجازه به راه انداختن چنين نبردهايى را داشته اند، بايد ديد آيا آنها همان طور كه پيامبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله) در جنگها عمل مىكرد، عمل كردهاند، يا هم چون رهبران خودكامه دنيا؟ خليفه رسول خدا كسى است كه از مرز دستورات پيامبر و شريعت او خارج نگردد؛ همان طور كه او مىجنگيد، بجنگد، به همان هدفى كه او جهاد مىكرد، جهاد كند؛ نه اين كه هر طور غريزه قدرت طلبى او اقتضا كرد.
پینوشت:
[1 ] النحل / 82 .
[2 ] الكامل في التاريخ ، ابن الأثير ، ج 2 ، ص 394 .
[3 ] البداية والنهاية ، ابن كثير ، ج 6 ، ص 384 .
[4 ] الكامل في التاريخ ، ابن الأثير ، ج 3 ، ص 110 .
[5]. بنگرید به «امام زمان شیعیان می ترسد یا عمر بن خطاب؟»
دیدگاهها
قاسم
1393/07/04 - 15:10
لینک ثابت
سلام حتما بخوانید سالهاست که
saman
1393/07/04 - 23:03
لینک ثابت
سلام. در اینکه ساسانیان ظالم
امیرحسین
1399/07/16 - 21:07
لینک ثابت
سلام.. آیا این روایات را
افزودن نظر جدید