پروتكلهای صهيونيسم برای تسلط بر دنيا
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب-در سال۱۸۹۷، هنگامی كه بزرگان و سردمداران صهيونيسم، كنفرانس ويژه خود را در شهر بال سوییس تشكيل داده بودند، گروهی از پليسهای تزاری روس، كه از مسكو آمده بودند، ساختمان محل تشكيل كنفرانس را به آتش كشيدند و صهيونيستهای حاضر در جلسه، از ترس جانشان پا به فرار گذاشتند. در نتيجه، افراد پليس وارد سالن شدند و اوراق و صورتجلسات و يادداشتهای روی ميزها را، جمعآوری كردند و آنها را به مسكو انتقال دادند. در آنجا، اين نوشتهها بررسی شد. در ميان آنها، مطالبی به دست آمد كه نام پروتكلهای دانشوران صهيون به خود گرفت.[۱] اين ۲۴ پروتكل، چكيده تفكرات يهود و برنامه آنها برای دستيابی به سلطه بر جهان از طريق يك حكومت يهودی است.[۲]
پروتكل اول:
«حق ما، از زورمان سرچشمه میگيرد. واژه «حق» تنها يك ايدهی وجدانی و درونی است و هيچ دليلی بر واقعيت داشتن آن وجود ندارد. مفهوم حق چيزی بيش از آن نيست كه بايد آنچه را از تو میخواهم، بدهی تا ثابت شود كه از تو قویتر هستم.» در اين بند صهيونيسم نژادپرست قائل به نسبیگرایی است و به هيچ دين و آیينی كه دارای حقيقت باشد، اعتقادی ندارد و حقيقت را فقط در منافع نامشروع خود میداند. در ادامه اين پروتكل آمده است: «زور ما كه در اين شرايط بحرانی خودنمايی میكند، با هر قدرت ديگری تفاوت دارد. ويژگی و امتياز زور ما اين است كه هميشه در خفا و پشت پرده كمين میكند و هنگامی كه نيروی لازم را فراهم ديد و تكامل يافت، ضربه هولناک و نهايی خود را وارد میسازد و هيچ كس توان مقابله با آن را ندارد».
«از آنجا كه نتيجه (هدف) وسيله را توجيه ميكند، ما بايد در طراحی نقشههای خويش بيشتر از آنچه به مصلحتها و مسائل اخلاقی مينگريم به امور مفيدتر و ضروریتر توجه داشته باشيم. امروز ما نقشهای پيش روی داريم كه مسيرمان را برای رسيدن به هدف ترسيم میكند. ما حق نداريم به اندازه تار مويی از آن تخلف كنيم، مگر اینکه ارزش خطرپذيری داشته باشد و گرنه نتيجه چندين قرن زحمت خود را به كلی از دست میدهيم».[۳]
پروتکل دوم:
«دولتهای امروز، دستگاه وسيعی به نام مطبوعات در اختيار دارند كه برای ايجاد جريانهای ذهنی و حركتهای فكری عمومی از آن استفاده میكنند. پس مطبوعاتی كه در دست ماست بايد نيازهای ضروری و حياتی مردم را فرياد بزنند و نارضايتی آنان را اعلام كنند. اين مطبوعات بايد خشم عمومی را برانگيزانند و عوامل آن را به وجود آورند. مطبوعات، مظهر آزادی بيان و انديشه هستند؛ ليکن دولتها هنوز نمیدانند چگونه از آن بهره ببرند. اين بود كه ما به اين دستگاه عظيم مسلّط شدهايم و به واسطه آن نيروی محركه و مؤثر خود را به دست آورده و همچنان پشت پرده باقی ماندهايم».
«پس درود بر مطبوعات. با كمك همين مطبوعات، دست ما مملو از طلاهايی است كه در مقابل دريايی از خون و عرق ريختهشده، به دست آوردهايم. آری آنچه را كاشته بوديم درو كرديم. بنابراين عظمت فداكاریها و قربانيان ملت ما مهم نيست؛ زيرا هر كشته از ما، نزد خداوند با هزار كشته، برابری میكند».
«چه كسي میتواند با يك قدرت نامحسوس درافتد و آن را واژگون سازد؟ اين ما هستيم كه چنين قدت نامحسوسی داريم. اگر چه فراماسونرهای غير يهودي، كوركورانه در خدمت ما هستند و برای مقاصد ما كار میكنند؛ اما برنامههای ما همچنان برای آنها و ديگران ناشناخته و اسرارآميز باقی خواهد ماند». در اين بند از پروتكل يهود به تأثير فوقالعاده مطبوعات آگاهی كامل دارد. بنابر همين نظر است كه بسياري از مطبوعات و شبكههاي خبری آمريكا و هاليود، در دست صهيونيسم است و با اراده خود و با مهارت تمام افكار عمومی مردم آمريكا و بسياری از كشورها را در دست گرفتهاند و آنطور كه دلشان ميخواهد اخبار و اطلاعات را به خورد مردم میدهند. بنابر همين نظر است كه در دنيای غرب و آمريكا هيچكس يارای مقابله و اظهار نظر در مورد اسرائيل و هلوكاست را ندارد. در ادامه همين بند، اوج بیاعتقادی صهيونيسم را نسبت به خدا و ارزشهاي ديني را میرساند، چه اینکه تأكيد شده است كه هر دينی كه مخالف حكومت اينها نباشد محترم، در غير اين صورت از نگاه آنها بیارزش است و بايد با آن مبارزه كرد. به ادامه اين بند دقت بفرمایيد: «اگر آزادی بر خداپرستی مبتنی باشد و با برادری و انساندوستی پيوندی داشته، برای جامعه يهودی بیزيان باشد، برماست كه از اين گونه آزادی حمايت كنيم. ولي اگر آزادی، به جامعه يهودی لطمه وارد سازد و لو به رفاه عمومی لطمهای وارد نسازد، همچنين اگر آزادی اعتقاد به خدا را بين غير يهودیها تقويت كند و به منافع يهود لطمه رساند، بر ما لازم است كه هم احترام به این آزادی و هم اعتقاد به خدا را در ميان مردم غير يهودی از بين ببريم و نيازهای مادي را جايگزين اين گونه اعتقادات سازيم؛ اما اگر اعتقاد به خدا موجب شود كه ما بر مردم حكومت كنيم، در اين صورت بايد به تبليغ دين بپردازيم و با راهنمايی مردان روحانی، مردم را به تسليم وا داريم».
«برای آن كه بتوانيم قدرت انديشيدن را از مردم غير صهيونيست سلب كنيم، بايد فكر آنها را متوجه صنعت و تجارت كنيم. سرگرم شدن آنها به داد و ستد و انديشيدن به منفعت، باعث میشود كه دشمن مشترکشان را فراموش كنند. از سوی ديگر، به صنعت جنبه احتكاری میدهيم. بدين معنی كه به بهای صنعتیشدن، بسياری از زمينهها ناديده گرفته میشوند كه سرانجام به دست ما میافتند و ما آنها را احتكار میكنيم». «خداوند به قوم ما هوش و ذكاوت سرشار اعطا كرده است. ما كفايت و لياقت آن را داريم تا مسئوليت رهبری جهان را به انجام برسانيم. البته اقوام ديگري هستند كه از هوش و ذكاوت برخوردارند؛ ولي آنها تازه به دوران رسيدههايی هستند كه نمیتوانند حريف ما بشوند. اگر كشمكش و درگيري بين ما ايجاد شود، كشمكشی وحشتناک خواهد بود و آنها يارای برابری با ما را ندارند؛ زيرا خيلی دير سر رسيدهاند».[۴]
منابع:
۱- كتاب دسيسههاى شيطانى، مجید صفا تاج، ص ۲۶
۲- كتاب پروتكلهاي دانشوران صهيون، عجاج نويهض، ص۳۲
۳- كتاب بوي خون، محمد رضا واحدی، ص ۱۰۹ و ۱۱۰
۴- کتاب پروتكل دانشوران يهود، ص ۵۶
۵- کتاب پروتكل دانشوران يهود، ص ۵۹-۶۰
افزودن نظر جدید