جدال و خلاف بهائیان

  • 1392/04/23 - 17:22
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ میرزا بهاء بر خلاف کتاب بیان موضوع حسن معاشرت با ادیان و صلح کل با ملل و امم را به میان آورد، اما خودش نتوانست به حرفش عمل کند و با برادر ناتنی اش به جنگ و جدال بر سر خلافت علی محمد باب پرداخت و برایش در اینجا صلح معنا نداشت. اینگونه به که پیامبر بهائیان بر خلاف سخنی که گفت گام نهاد تا به پیروانش بفهماند صلح جهانی فقط و فقط در حد حرف است و به هیچ وجه جهانی نخواهد شد.
baha

میرزا بهاء و عبدالبهاء برای جلب نفوس و رفع اعتراضات وارده بر احکام بیان: موضوع حسن معاشرت با ادیان و صلح کل با ملل و امم را به میان آورده و اشخاص ظاهر بین و نادان را از این راه فریفته و شیفته ی تظاهرات خود نمود.

ولی اشخاص دانشمند و فهمیده جهان متوجه هستند که این مطلب اگر صورت عملی بخود بگیرد، فقط و فقط جنبه ی لفظ و صورت و تظاهر داشته و از حقیقت خالی و عالی است.

انسان اگر حقیقتا مرام و مسلکی داشته باشد، قهرا با مخالفین آن مرام مخالف بوده و با مزاحمین و معارضین مبارزه خواهد کرد.

اینست که حتی خود بهاء (جعل کننده ی این حکم) و عبدالبهاء و شوفی افندی (سران این فرقه) نیز نتوانسته اند با مخالفین خود از راه صلح و آشتی و حسن و معاشرت برآیند.

میرزا بهاء در کتاب بدیع حداقل در دویست مورد نسبت به برادر خودش (کسی که از جانب سید باب منصوص به مقام وصایت بوده و خود میرزا بهاء در حدود پانزده سال در زیر فرمان او بسر می برده است) صبح ازل بدگوئی و فحاشی کرده و او را به عنوان مشرک و مرتاب و مطلع فحشاء و معدن کذب و منبع غرور و بی شرم و خائن و شقی و کافر و غیر اینها معرفی می کند.

در اقدس در جواب اعتراض معترض که از پیروان صبح ازل بوده است، می گوید: لعن الله من القاک و لعن الله من کذب و افتری ثم بغی و اطغی ثم کفرو اشقی- خداوند لعنت کند کسی را (صبح ازل) که این سخن را به تو القاء نموده است و لعنت کند کسی را که دروغ و افتراء می گوید و سپس ظلم و طغیان می کند و کسی را که کافر و شقی شده است. [1]

شوقی در لوح نوروز 1288 می گوید: طغیان حزب یحیی بساط نعمت بی منتهی در مرج عکا بگسترد و همزات آن سفیه بی وفا اثر و ثمرش ایصال رسالات بهاء به ملوک و امراء گردید. [2]

و در همان لوح می گوید: صوت ناعق اعظم (میرزا یحیی) در ارض سر (ادرنه) مرتفع شد و عجل سامری به نداء آمد و اوراق ناریه در دو خصه عراق و ایران منتشر نمود حیه رقطا هیکل الطف اعز ابهی را سم جفا بچشانید و بغی و فحشای اتباع و اشیاع آن خصم لدود ذیل مطهر را ملوّث ساخت. [3]

و باز گوید: و غروب شمس بهاء از بسیط غبرا فرا رسید کره اخری طوفان بلا برخواست و نائره امتحان شعله اش به عنان آسمان رسید ریح عقیم بر سرده الهیه اشد از قبل بوزید و فتنه عمیاء ظهور یافت ناقض اکبر (غصن اکبر) حجاج خود بدرید و بذر حسد و خصومت در قلوب جمعی از سست عنصران بکاشت انقلاب اعظم احداث شد و کابوسش جمره محرقه در دلها بینداخت سهام افتراء پران شد و روضه ی غناء چندی جولانگاه شغالان نقض و ریاء گشت...الخ. [4]

و اینست شعار حسن معاشرت با ادیان و صلح کل با ملل و امم که حتی رهبران بهائی نتوانستند اختلافات داخلی را در بین خود حل و فصل کنند، در حالی که پیامبران هر حرفی می زنند خود به آن عمل می کنند.

 

پی نوشت:

1- اقدس صفحه 382

2- لوح نوروز 1288 صفحه 23

3- لوح نوروز 1288 صفحه 22

4- لوح نوروز 1288 صفحه 25

 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.