دستور بزرگان تصوف از دستور خدا هم بالاتر است!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ادای فرائض و واجبات در دین مقدس و کامل اسلام نشانگر عمق اعتقاد و باور یک مسلمان به آخرین دین الهی است. خصوصاً بحث نماز که اهمیت آن برای هر مسلمانی به روشنی خورشید است و بنا به فرمودهی خود رسول الله، آن را ستون دین میداند. إِنَّ عَمُودَ الدِّينِ الصَّلَاةُ وَ هِيَ أَوَّلُ مَا يُنْظَرُ فِيهِ مِنْ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ فَإِنْ صَحَّتْ نُظِرَ فِي عَمَلِهِ وَ إِنْ لَمْ تَصِحَّ لَمْ يُنْظَرْ فِي بَقِيَّةِ عَمَلِهِ[1] پیامبر خدا فرمودند: همانا ستون دین [آئین اسلام]، نماز است و آن اولین چیزی است که [در قیامت] از میان اعمال آدمی در آن نظر میشود [و مورد سنجش قرار میگیرد]، پس اگر صحیح باشد، در بقیه اعمالش هم نظر میشود و اگر صحیح نباشد، در بقیه اعمالش نظر نمیشود!
پس اقامهی نماز عمود آئین مقدس اسلام است و بجا آوردن آن در اول وقتش از سنتهای پیامبر (صلی الله علیه وآله) و روش همیشگی ایشان بوده و سفارشات آن حضرت در این زمینه در متون روایی و تاریخی بسیار است. چنانکه ایشان میفرمایند: بندهای نیست كه به وقتهای نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این كه من سه چیز را برای او ضمانت میكنم: برطرف شدن گرفتاریها و ناراحتیها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش[2] یا در احوالات رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آوردهاند: كانَ رَسولُ اللّه (صلى الله عليه و آله) لا يُؤثِرُ عَلَى الصَّلاةِ عَشاءً وَ لا غَيرَهُ وَ كانَ اِذا دَخَلَ وَقتُها كَاَنـَّهُ لا يَعرِفُ اَهلاً وَ لا حَميما[3] رسول اكرم صلى الله عليه و آله چيزى مثل شام و غير آن را بر نماز مقدم نمىداشتند و هنگامى كه وقت نماز مىرسيد، گويى كه هيچ يك از اهل خانه و دوستان را نمىشناختند. اهمیت و جایگاه این مسأله در لسان ائمهی هدا و اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) نیز به خوبی روشن است. امام صادق علیه السلام در این باره میفرمایند: يُعرَفُ مَن يَصِفُ الحَقَّ بِثَلاثِ خِصالٍ: يُنظَرُ اِلى اَصحابِهِ مَن هُم؟ و َاِلى صَلاتِهِ كَيفَ هىَ؟ و َفى اَىِّ وَقتٍ يُصَلّيها؟[4] كسى كه از حق دَم مىزند با سه ويژگى شناخته مىشود: ببينيد دوستانش چه كسانى هستند؟ نمازش چگونه است؟ و در چه وقت آن را مىخواند؟
این روایت افقی روشن در رابطه با مدعیان حق را به نمایش میگذارد و ملاک و معیار مهمی را معرفی میکند که حق را از باطل بتوان تشخیص داد. صوفیان، که ایشان مدعی حقگویی و حقجوییاند، تناقضاتی در گفتار و رفتار ایشان در این زمینه مشاهده میشود که با معیار امام صادق (علیه السلام) که اقامهی نماز در اول وقت است، میتوان میزان صداقت ایشان را بخوبی سنجید.
ایشان در جایی بر اقامهی نماز در اول وقت تأکید میکنند که شاید دلیل آن، آگاهی از اهمیت نماز در بین جوامع اسلامی باشد. باخرزی مینویسد: نماز را از اول وقت تأخیر نکند و تا ممکن باشد از وقت بیرون نبرد![5] برای کسی که مدعی سیر و سلوک و عرفان است و ادعا میکند که تصوف انسان را به تکامل میرساند، نباید قیدی چون (تا ممکن باشد از وقت بیرون نبرد) را به کار برد. چگونه ممکن است شخصی خود را آئینهی تمام نمای حق بداند، اما نماز را به گونهای سبک بشمارد که شاید از او فوت شود!
شاید اگر به رفتار صوفیان در برابر اقطاب و بزرگانشان دقت شود، مفهوم قید باخرزی[6] بیشتر روشن شود. وی در رابطه با آداب مرید و شیخ میآورد که: شرط مرید آناست که چون شیخ او را امری کند و به مصلحتی (کاری) فرستد، باید که بی توقف و تأویل به آن کار رود و به هیچ سببی از آن امر باز نگردد. یکی از مشایخ از مریدی سوأل کرد که اگر شیخ، تو را به امری فرستد؛ در راه به مسجدی برسی که اقامه نماز برآید چه کنی؟ [7] مرید گفت: به همان کار شیخ روم و به نماز مشغول نگردم تا باز گردم. آن شیخ گفت: احسنت. چنین میباید![8]
این تناقضات نشان میدهد که ادعای تصوف مبنی بر اینکه راه ایشان مسیر به سمت و سوی تعالی و کمال است و اینکه حق و حقیقت در صوفیگریست، صرف یک ادعاست که با این نمونهها ادعایی باطل خواهد بود.
منابع:
1- تهذيب الأحكام، ج 2، ص237
2- سفینه البحار،ج 2، ص 42
3- مجموعه ورام ج 2، ص 78
4- محاسن ص 254، ح 281
5- فصوص الآداب، چاپ دانشگاه تهران ص 159
6- که گفت: تا ممکن باشد از وقت بیرون نبرد!
7- اول وقت اذان شود.
8- اورادالاحباب، یحیی باخرزی، قرن هشتم هجری، چاپ دانشگاه تهران، ص۸۹
دیدگاهها
حسین
1393/04/02 - 01:48
لینک ثابت
باسلام
افزودن نظر جدید