چون نماز جمعه نیست؛ آن عبادت را در شبهای جمعه انجام دهند
از آداب و رسوم صوفیه تشکیل مجالس فقیری در دوشنبه شبها و شبهای جمعه است، که شب از اهمیت بیشتری برخوردار است. اما درباره علت آنکه صوفیه شبهای جمعه اقدام به برگزاری جلسات فقیری می نمایند، از زیان صالح علیشاه - یکی از اقطاب آنان - این چنین بیان می شود: «بزرگان عرفا فرموده اند که چون نماز جمعه نیست، آن عبادت و توجه به خدا را در شبهای جمعه کنند. شبهای جمعه را معین کردند برای اینکه در هر جا دو نفر درویش هستند، با هم بنشینند اما به یاد خدا باشند؛ نه این که بنشینند افسانه بخوانند.»[1]
از بیان این قطب و بزرگ فرقه نعمت اللهیه گنابادیه فهمیده می شود که چون در زمان ایشان نماز جمعه برقرار نمی شده است، لذا بزرگان ایشان دستور به تشکیل حلقه ذکر و یاد خدا در شب جمعه داده اند.
اما سوال این است که:
اولا: مگر دستورات موکد بر احیاء و شب زنده داری و اعمال خاص شب جمعه در متون دینی ذکر نگردیده است؛ که ایشان عبادت شب جمعه را بدل از نماز جمعه می دانند و می گویند: « بزرگان عرفا فرموده اند که چون نماز جمعه نیست، آن عبادت و توجه به خدا را در شبهای جمعه کنند. شبهای جمعه را معین کردند برای اینکه در هر جا دو نفر درویش هستند با هم بنشینند اما به یاد خدا باشند»؟ جای بسی تعجب است، چرا که اگر حتی به کتاب مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی -که در خانه اکثر متشرعه و اهل دعا وجود دارد- مراجعه می کردند در فضیلت شب جمعه و اعمال آن لیستی طولانی از اسامی سوره هایی که خواندنش مستحب است و دعا هایی که از خواص اهل بیت علیهم السلام، خصوصا دعای عرفانی کمیل بن زیاد، که دارای مضامین بلندی است، سفارش شده است و نیز نماز هایی که خواندنش در این شب فضیلت دارد. در نتیجه اعلام اینکه شب زنده داری و تشکیل جلسه در شب جمعه چیز جدیدی نیست که عرفاء به آن سفارش کنند و اگر هم سفارش شده از آن جهت است که شارع به آن تاکید کرده نه اینکه به خاطر اینکه نماز جمعه نمی خوانند، بهتر است شب جمعه مجلس ذکر تشکیل داد.
دوما: همانطوری که صالح علیشاه گفته است:« بزرگان عرفا فرموده اند که چون نماز جمعه نیست، آن عبادت و توجه به خدا را در شبهای جمعه کنند»؛ یعنی در زمان وی نماز جمعه نبوده است، اما اگر علت تشکیل مجلس صوفیان گنابادی اقامه نشدن نماز جمعه بوده است، حال که نماز جمعه اقامه می شود، باید مجلس شبهای جمعه ایشان تعطیل شده و صوفی ها در نماز جمعه شرکت کنند.
اگر هم علت تشکیل جلسات ایشان چیز دیگری بوده است، پس صالح علیشاه چرا علت آنرا اقامه نشدن نماز جمعه بیان می کنند و اقامه جلسات شب جمعه را به دلیل اقامه نشدن نماز جمعه می دانند؟
از این مورد و بسیاری از موارد دیگر، که توسط بزرگان صوفیه به فقرا و مریدان این فرقه القاء می شود، دانسته می شود که بزرگان صوفیه با زیرکی خاص خود قوانین ناب و البته ساده و آنهایی که توسط علماء تاکید می شده، را به بیان خود به خورد مردم می دادند و از این کار این استفاده را می کردند که مسلک صوفی گری دارای ظرایفی است که مکتب متشرعه فاقد آن است و حال آنکه درست برعکس است. چرا علماء همواره مطالب دینی را که همگی مردم توان عمل کردن به آن را دارند و می توانند انجام دهند، را به راحتی در اختیار عموم مردم قرار داده، و در این راه به دنبال جذب مرید نیستند و حال آنکه صوفیه درست در نقطه مقابل قرار دارد و بدیهیات از اعمال ساده را به زور در اختیار مرید قرار می دهد و بدین وسیله مرید را مدیون خود کرده و از این طریق است که افرادی دور خود جمع می کنند. در نتیجه ذکر علت برخی کارها که در دین به آن اشاره ای نشده است را به چیز دیگر چسباندن و از خود فلسفه و دلیل کارهای دینی را توجیه کردن امری زشت و قبیح است که از کسانی که خود را بزرگ می نامند انتظار آن را نمی رود.
منبع:
1. یادنامه صالح،چاپ دوم، انتشارات حقیقت، ص 280
افزودن نظر جدید