شریک جنایات مستکبران
مسئله ی استکبارستیزی و مبارزه با قدرت های زورگو و برائت از مشرکین و دشمنان خدا، یکی از مهمترین و اصولی ترین مسائل و مبانی دین مبین اسلام است و آیات متعددی از کلام الله و نیز سخنان پیامبر و اهل بیت علیهم السلام بر این مسئله صحه می گذارد. بررسی آیات مبازره با استکبار نشان می دهد که این ستیز از ابعاد مختلفی قابل بررسی است. برخی آیات اشاره به جهاد و مبارزه ی مستقیم در میدان جنگ دارد و عملاً دستور به قتال داده است. خداوند در آیه ی شریفه ی «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُون» [1] صریحاً فرمان نبرد را صادر کرده است. برخی آیات شریفه نیز صرفاً اشاره به برائت از مشرکان دارد و بیزاری مسلمانان را از اعمال مشرکین می طلبد. مانند آیه اول سوره ی توبه که می فرماید: « بَرَاءةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ »[2] و آیات زیادی که تصریحاً یا تلویحاً اشاره به امر به معروف و نهی از منکر دارد[3]، که این آیات هم به گونه ای ابراز برائت از عملی قبیح است که خداوند متعال آن را نهی نموده و دستور به نهی آن را نیز برای مسلمانان واجب دانسته است.
بیزاری از دشمنان خدا، آموزه ی قرآن و سنت نبوی بوده و از تعالیم اهل بیت پاک پیامبر صلی الله علیه وآله است و از اموری است که مسلمانان به آن اهتمام ویژه ای در طول تاریخ داشته اند. به دنباله ی قیام های تاریخ بر ضد ستمگران و مستکبرین، از جنگ های صدر اسلام گرفته تا فاجعه ی کربلا و...، انقلاب اسلامی ایران هم که در سال 57 شمسی رخ داد، سرآغاز تحولات گسترده در جهان و خصوصاً کشورهای منطقه و مسلمان نشین شد و این قیام ها نمونه ای از اهتمام مسلمانان و عمل به دستور قرآن بوده و انشاالله زمینه ساز ظهور قائم آل الرسول خواهد بود.
فرقه ی صوفیه که در قرن اخیر به تشکیلات سیاسی تبدیل شده! با وجود ادعای مسلمان بودن، به این حکم قرآن بی توجه و بی رغبت است و در همه ی این تحولات با مواضع ضداسلامی و یا منفعلانه، صف خود را از لشکر عظیم اسلام و این اعتقاد پاک جدا کرده و منافق صفت به گوشه ای خزیده اند. ایشان با اعتقاد باطل و موهوم به نام صلح کل، فرامین و دستورات وحی را نقض کرده و به سُخره گرفته اند و با هر دین و آیین ولو غیر آسمانی سازش کرده و تسلیم آن می شوند.
تصوف با ادعاهای بزرگی که دارد، چگونه می تواند به صلح کل معتقد باشد در حالیکه این مفهوم، با اصول اسلامی و مبانی دینی، سازگاری ندارد! در دنیای امروز با این وسعت ارتباطات، اگر بخواهیم دین را سرلوحه ی روابط قرار دهیم، نمی توانیم با اندیشه های پوچ تصوف به اهداف اسلامی و الهی برسیم.
ادعای صلح کل در جهان امروز، یعنی شرکت در تمامی جنایاتی که توسط ایادی کفر در گوشه گوشه ی جهان که اتفاق افتاده یا درحال وقوع است. یعنی حمایت از قتل و غارت های رژیم پلید صهیونیستی در فلسطین و یعنی هم نوایی و همراهی با جنایات وحشیانه ی وهابیت خبیث در سوریه! یعنی شریک در عذاب صدام دیکتاتوری که 8 سال جنگ تمام عیاری را بر شیعیان تحمیل کرد و صدها هزار بی گناه را به خاک و خون کشید. یعنی شریک در جرم بمباران های شیمیایی و مصدومیت ابدی مجروحان آن و... آری این معنای صلح کل است!
صوفیه و صوفیان و تمام معتقدان به این حرف که ما صلح کل هستیم! باید این حدیث شریف امام رضا علیه السلام را بخوانند؛ که فرمود: « الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُم»[4] هر كس به عمل قومي راضي باشد در شمار آنها به حساب ميآيد. با این حساب باقی ماندن بر این عقیده، عواقب وخیمی در دنیا و آخرت برای متصوفه خواهد داشت و در دادگاه عدل الهی باید پاسخگوی اعمال و جنایاتی باشند که شاید از آن بی خبر بوده اند.
منابع:
[1]. سوره توبه آیه 12/ تفسیرنور/ (با سردستگان كفر و ضلال بجنگيد ، چرا كه پيمانهاي ايشان كمترين ارزشي ندارد . شايد ( در پرتو بازبودن درگاه توبه خدا و شدّت عمل شما ، پشيمان شوند و ) دست بردارند)
[2]. [اين آيات] اعلام بيزارى [و عدم تعهد] است از طرف خدا و پيامبرش نسبت به آن مشركانى كه با ايشان پيمان بسته ايد.
[3]. وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ/ سوره ی توبه/ آیه ی 71
[4]. بحارالانوار ج 97 ص 96
افزودن نظر جدید