صِرف یک ادعا!

  • 1392/04/10 - 14:39
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ترک گناه باید ملکه ی انسان شده باشد و این حالت نفسانی به قدری قوی باشد که پوشش ظاهر، در رفتار او تاثیری نگذارد و...
خرقه

در راستای آشنایی با انحرافات متصوفه، به یکی دیگر از عقاید انحرافی این فرقه می رسیم که همان بحث خرقه و خرقه پوشی است.
با توجه به عملکرد صوفیان از آغاز پیدایش و نحوه ی تبلیغات ایشان که باعث گرایش عده ای به سمت و سوی تصوف شد، می توان خرقه پوشی را یکی از روش های مهم تبلیغی برای ایشان به حساب آورد. همانطور که می دانیم تاثیرگذاری بصَری نسبت به سایر اثرگذاری ها دارای قوت بیشتر و جواب دهی بهتری است. متصوفه بر طبق همین قاعده درکنار انتشار افکار و عقاید بعضاً فاسد خود، در ظاهر نیز به گونه ای حرکت می کردند که جلوه ی بیشتری داشته باشند و به قول معروف شُهره شوند.
بهترین کار، ساخت خرافه ای به نام خرقه بود. خرقه در لغت به پاره، وصله و قطعه ای از جامه اطلاق می شود. این جامه ی صوفیانه بر اساس ادعای ایشان، که رسول خدا صلی الله علیه و آله از وصله ها، جامه و پوششی ناهماهنگ داشته اند[1] بر قامت ناموزون متصوفه پوشیده شد. ایشان بااستفاده از تکه های پارچه و دوختن آنها به یکدیگر، بافته ای رنگارنگ تهیه کرده و بر شانه می انداختند و برای اینکه مورد اعتراض قرار نگیرند، این عمل را به دروغ، به حضرت رسول صلی الله علیه و آله منتسب می کردند. با گذشت زمان و جا باز کردن متصوفه در بین عامیان ظاهر بین، این خرقه پوشی که به گونه ای نماد ساده زیستی ایشان هم به حساب می آمد، اسیر تنوع و تفنن و بازی با الفاظ گشت و کم کم با صفاتی چون هزار میخ،[2] هزار بخیه،[3] و... شناخته شد. تاریخ نشان می دهد که صوفیه  از پوشیدن این جامه ی به اصطلاح زاهدانه  اغراض دیگری را هم دنبال می کردند که همگی به هدف واحد که همان جلب توجه بود، ختم می شود.
عده ای از ایشان با این ترفند می خواستند بر طبق ادعای خویش، خود را شبیه انبیاء و قدیسان عالم سازند و مدعی بودند که خشن بودن و همرنگ نبودن پاره های لباس، ایشان را بیشتر به انبیاء نزدیک می کند.
عده ای هم تصور می کردند که چون پوشیدن لباس زبر و خشن، باعث خوار شدن نفس و ذلالت آن می شود، پس لابد مانع از ارتکاب معاصی هم خواهد شد.[4] با مروری بر زندگی عبّاد تاریخ مثل برصیصای عابد و.. که تفکری صوفیانه داشته اند، این حرکت صوفیه برای فریب عوام، رنگ باخته و بی رمق خواهد شد . آن گاه درمی یابیم که ترک گناه باید ملکه ی انسان شده باشد و این حات نفسانی به قدری قوی باشد که پوشش ظاهر، در رفتار او تاثیری نگذارد و در واقع تسلط بر هوای نفس، بسته به مراعات آداب شرع مقدس و آموزه های دین مبین اسلام خواهد بود نه فقط به پوشیدن کهنه لباس و صِرف یک ادعا!
منابع:
[1]. اورادالاحباب، ص 27
[2]. آداب الصوفیه،نجم الدین کبری،ص 29
[3]. خرقۀ کبرویان،ص 171
[4]. کشاف اصطلاحات الفنون،ص 424

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.