مروري بر محتواي برخي از کتب نقد صوفيه از علماء متاخر

  • 1393/02/28 - 20:43
از آنجا که در ميدان نقد صوفيه کتب فراواني وجود دارد، بر آن شديم تا محتواي برخي از کتب نقد صوفيه را از نويسندگان و علماي متاخر معرفي کنيم تا منتقدين فرقه صوفيه بتوانند به راحتي به اين کتب مراجعه نمايند و به مقتضاي تحقيق خود از آنها بهره ببرند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از آنجا که در ميدان نقد صوفيه کتب فراواني وجود دارد، بر آن شديم تا محتواي برخي از کتب نقد صوفيه را از نويسندگان و علماي متاخر معرفي کنيم تا منتقدين فرقه صوفيه بتوانند به راحتي به اين کتب مراجعه نمايند و به مقتضاي تحقيق خود از آنها بهره ببرند.
از تيز‌ترين حملات عالمان شيعي به تصوف را مي‌توان در کتاب "خيراتيه" نوشته مرحوم آقامحمدعلي کرمانشاهي جست‌وجو کرد. وي با عنوان و لقب صوفي‌کش ياد مي‌شود و گفته شده که معصوم‌علي‌شاه به دستور وي به قتل رسيده است. ايشان تصوف را به طور کلي با اسلام بيگانه و مورد مخالفت اسلام و پيامبر (صلي الله عليه و آله) دانسته است. آقامحمدعلي که از فقهاي عصر خود بوده است، در جلد نخست اثرش تلاش مي‌کند با ارائه گزارش زندگي‌نامه برخي از صوفيان گذشته‌، راه و رسم آنان را مخالف اسلام بداند و حتي صوفي‌کشي خود را به گونه‌اي موجه و بر طبق موازين شرع جلوه دهد. ايشان معتقد است همه اعمال شرعي و عبادات ظاهري صوفيان از روي ريا و دغل‌بازي است.[1] لحن کلام اين نويسنده به قدري تند و گاهي خارج از عرف نويسندگي است که مقدمه‌نويس اثر ايشان تلاش کرده به نحوي کار او را پيرايش کند و موجه جلوه دهد. نويسنده در آغاز جلد دوم اين اثر بحثي با عنوان سقوط تکاليف شرعي از نگاه صوفيان مطرح مي‌نمايد و با استناد به ظواهر سخن برخي از متصوفه، نظير مولوي، عطار، روزبهان و شبستري، ‌در پي اثبات اين مدعا است که در تعاليم تصوف، سالک در مرحله‌اي از مراحل سلوک و با رسيدن به مرحله يقين، جميع تکاليف شرعي از دوش او ساقط شده و محرمات الهي بر او حلال مي‌شود.[2] وي سپس نتيجه مي‌گيرد که جملگي صوفيان در التزام عملي به مسائل فروع دين بي‌اعتنا هستند.[3]
وجود انديشه سقوط تکاليف شرعي نزد برخي صوفيان در کتاب "الاثني عشريه" منسوب به شيخ حرعاملي نيز مورد تاييد قرار گرفته است. نويسنده در اين کتاب که در رد تصوف نوشته شده است، فصلي را با عنوان «في ابطال ما يعتقدونه من اسقاط التکاليف الشريعه» باز کرده است. محمدطاهر قمي نيز در "کتاب تحفه الاخيار" کم و بيش چنين اتهاماتي را بازگو مي‌کند. در کتاب "حديقه الشيعه" که منسوب به محقق اردبيلي است نيز اين گونه اتهامات به تفصيل بيان شده است.
عالمانه‌تر از آثار ياد شده، اثر مرحوم جواد تهراني، با عنوان "عارف و صوفي چه مي‌گويند؟" است که در آن بيشتر مباني و آموزه‌هاي علمي و نظري عارفان از منظر شريعت مورد نقد و بررسي قرار گرفته است. نويسنده در آغاز نقدهاي خود، ‌بر عنصر اخذ و اقتباس در تعاليم صوفيانه تاکيد فراوان کرده و گاهي با استناد به منابع دست چندم، تلاش مي‌کند تعالم عرفاني و صوفيانه را به خارج از قلمرو و حوزه اسلام مرتبط نمايد. مرحوم تهراني اگرچه از عالمان مجاهد، اخلاقي و سخت‌کوش در تربيت اخلاقي زمان ما بود، اما به ديگاه و عملکرد صوفيان در باب شريعت، سماع، عشق مجازي، تسامح در پذيرش و نگاه به اديان و مذاهب و تاويلات، ادعاي کرامت توسط صوفيه، سخت معترض است. با اين همه، حجم نقدهاي وي متوجه آموزههاي نظري و فکري تصوف درباره فنا، مکاشفه، و باورهاي هستي شناسانه اين گروه، به‌وي‍ژه وحدت وجود است.
ملاصدرا نيز به شدت به صوفيان تاخته و از بي‌اعتنايي برخي از آنها نسبت به علم و فهم دين و ظاهر نمايي در تمسک به طريقت سخن به ميان آورده است و از اين منظر آنان را به سخره گرفته است. وي اگرچه خود داراي گرايشات عرفاني بود و مباحث عميق فلسفه‌اش تا حد زيادي مرهون دستاوردهاي عرفاست[2]، اما فرياد او از دست صوفي نمايان و جهله صوفيه بلند است. به عقيده او همين دسته از جهله صوفي هستند که معارف بلند عرفاني را آلوده ساخته، ‌اسباب بي‌رغبتي ديگران به عرفان را فراهم کرده‌اند و به نابودي عرفان ناب و حقيقي کمک مي‌کنند. صدرا در کتاب "کسر اصنام الجاهليه" به دسته‌هايي از صوفيان اشاره دارد که به شطحيات و ادعاي کاذب کشف و کرامت پرداخته و از تعليم و فهم و عمل به عرفان واقعي کناره گيري مي‌کنند. از نگاه وي، اين دسته از صوفيه کساني هستند که بدون دانش لازم وارد چله‌نشيني و مريدبازي و تظاهر به لباس و آداب صوفيان  شده و در دکان درويشي‌گري،‌به جمع‌آوري مشتري مي‌پردازند. وي مجموعه اشتباهات صوفيه را در دو زمينه مي‌داند:
2-جهل و ناآگاهي آنها از علم دين و معارف ديني و تکيه بر علم بدون عمل.
2- دعاوي بي‌پايه در باب کشف و کرامت.
به نظر مي‌رسد که هدف اصلي و نوک حملات ملاصدرا در سراسر کتابش متوجه صوفيان بازاري و خانقاهي و به تعبير خود وي، جهله صوفي است و نه تصوف و عرفان.
کتب مورد نظر هر کدام علاوه بر نقد فرقه صوفيه، به اتهامات و بدعتها و اشتباهاتي که صوفيه مرتکب آن شده‌اند، اشاره داد. به نحوي که خواننده با مطالعه اين کتب با اشکالات اساسي که به فرقه تصوف مي‌شود، آشنا شده و بهتر به ماهيت اين فرقه پي خواهد برد.

منابع:
1-خيراتيه، ج 1، ص 49
2-همان، ج 2، صص 5-11
3-همان،‌ص 171؛ ر.ک به رساله تنبيه الغافلين، ص 45-75
4-ر.ک به: تاييدات ابن عربي بر حکمت متعاليه، فرشته ندري ابياته
براي مطالعه بيشتر در اين زمينه، رجوع شود به کتاب "عارفان مسلمان و شريعت اسلام" اثر استاد علي آقانوري

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.