شناخت "عرفان ناب"
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_در دنیایی که همه نوع کالایی به نام اصل به مشتری عرضه میگردد، خریداران کالاها اکثرا مردم عادی هستند و در تشخیص کالای اصل از غیر آن تخصص لازم را ندارند، در میان عرضه کنندگان منصف و خداترس، فروشندگان کالاهای تقلبی نیز وجود دارند که با بزک کردن کالای غیر اصیل و ناب در صدد غالب کردن کالای تقلبی خود به دیگران هستند.
امروزه به دلیل مشغلههای کاری فراوان، مردم کمتر به خود مشغول هستند و در واقع به نوعی خود را فراموش کردهاند و وقتی برای زنده کردن روح و تغذیه سالم برای روح نمیگذارند. اما هنگامی که روح ایشان شدیدا به غذا محتاج میشود، دلالان و دغلکارانی هستند که با سوء استفاده از واژه های اصیل و ناب، کالای تقلبی خود را به همان برند اصلی به مشتریان تشتنه عرضه می کنند، تا از ایشان سوء استفاده کرده تا برای خود دفتر و دستکی راه بیندازند.
برای اینکه خریدار کالای نابی به نام عرفان که امروزه به عنوان کالایی ناب و بی بدیل در جامعه به وفور یافت می شود، منتها تشخیص اصل و تقلبی بودن آن بسی دشوار است، بر آن شدیم تا با معرفی اجمالی "عرفان"، به مخاطب کمک کرده تا در دام عنکبوتهای دنیا دار گرفتار نیایید.
واژه عرفان و معرفت از نظر لغوی به معنای "شناختن" میباشد. اما در اصطلاح متفاوتند. "معرفت" هر نوع شناختی را شامل میشود؛ اما "عرفان" شناخت ویژهای است که از راه شهود درونی و دریافت باطنی حاصل میشود. البته شناختهای شهودی فراوانند، اما همگی عرفان نیستند. عرفان عبارت است از «شناخت شهودی و باطنی خدای متعال، اسماء، صفات و افعال او». به همین دلیل شناخت عرفانی با شناخت عقلی متفاوت است. شاخت عرفانی از سنخ مفاهیم و الفاظ و صورتهای ذهنی نیست. بلکه از سنخ یافتن و دریافتن است. البته چنین دریافتی به آسانی برای هر کسی به دست نمیآید. برای رسیدن به چنین درکی نیازمند پیمودن مراحل و انجام ریاضتها و تمرینهای معنوی خاصی هستیم. این تمرینهای معنوی شیوههای سیر و سلوک با عنوان "عرفان عملی" شناخته میشوند؛ یعنی به کار و شیوه کسی که برای رسیدن به شناخت شهودی خداوند، اسماء، صفات و افعال او، عملا مشغول سیر و سلوک است، "عرفان عملی" گفته میشود. در عرفان عملی سخن از این است که سالک برای آنکه به مقام شهود همه جانبه توحید برسد، چه وظایفی در قبال خودش و جهان و خدا دارد. از چه نقطهای باید شروع کند و چه مراحل و منازل و مقاماتی را باید سپری نماید. در هر منزلی چه حالاتی برای او پدید میآید و آفات و آسیبهای هر منزل و مقامی چیست و راه مبارزه با آن آفتات کدام است. عرفان عملی خیلی شبیه علم اخلاق است. هرچند تفاوتهای اندکی با هم دارند.[1] یا به تعبیر بهتر، عرفان عملی را میتوان نوعی از اخلاق که بعضا با عنوان "اخلاق عرفانی" در مقابل "اخلاق فلسفی" و "اخلاق نقلی" نامیده میشود، دانست که ویژگی ممتاز آن نسبت به سایر تحقیقات اخلاقی این است که تکامل وجودی انسان را فقط در سعه عرضی آن نمی داند، بلکه انسان را افزون بر سعه وجودی عرضی، دارای سعه وجودی طولی هم میداند و مدعی است راه تکامل طولی انسان را در اختیار او قرار میدهد و او را از مرتبه نباتی و حیوانی به مرحله انسانی و ملکی و الهی میرساند. به همین دلیل در اخلاق نقلی و عقلی، لزوما برای اخلاقی شدن فرد یک سیر منطقی و مترتب بر هم وجود ندارد، اما در اخلاق عرفانی با رتبه بندی و مرحلهبندی خاصی روبرو هستیم.
درعین حال کسانی که از چنین شناختی بهرهمند میشوند، ممکن است بخواهند آن را برای دیگران بازگو کنند و آنان را نیز در جریان آن تجربه معنوی و شهود باطنی خود قرار دهند، در چنین حالتی چارهای جز بهرهگیری از مفاهیم و صورتهای ذهنی و استفاده از قالب الفاظ ندارند. زیرا بدون استفاده از الفاظ و مفاهیم رایج، نمیتوانند تجربههای معنوی خود را در اختیار دیگران قرار دهند. ادراک شهودی، ادراکی شخصی است و به هیچ وجه نمیتوان آن را عینا به دیگران منتقل کرد. تنها می توان از قالب الفاظ و صورتهای ذهنی استفاده کرده، تصویری از آن برای دیگران بازگو نمود. چنین کاری را به یک معنا عرفان نظری میگویند. بنابراین عرفان نظری عبارت است از «گرفتن علم حصولی از علم حضوری و ریختن علم حضوری و شهود باطنی در قالب الفاظ و مفاهیم ذهنی»[2] هر چند در مراحل اولیه رشد عرفان و در قرون نخستین پیدایش آن، عرفان بیشتر در قالب همان چیزی رواج داشت که از آن به عرفان عملی تعبیر میکنیم. اما این علم نیز به دلایل خاصی رفته رفته حالت نظری پیدا کرد و به عنوان عملی که نگاه خاصی به جهان، انسان و خدا دارد، در عرفان نظری از هستی، خدا، انسان و سرنوشت نهایی انسان بحث میشود. البته عرفان نظری، علمی میان رشتهای است که با فلسفه و کلام و قرآن و حدیث در ارتباط است. همانطوری که عرفان علمی میان رشتهای است، زیرا با فقه و اخلاق در ارتباط است.
ممکن است گفته شود اصطلاح عرفان، اصطلاحی مقدس است و شایسته نیست که آن را در مورد هر نحله و مکتبی که به گونهای از مسائل ماورایی یا قدرتهای فوق طبیعی سخن میگوید، به کار ببریم. البته این سخن درستی است که امروزه در جامعه ما و در عرف زبانی بسیاری از ایرانیان "عرفان" و "عارف" واژههایی محترماند[3] و نمیتوان هر فرد یا گروهی را به آنها متصف کرد. اما:
اولا: این واژه در عرف علمی، اعم از عرفان حقیقی و کاذب است.
ثانیا: هر چند فی نفسه واژهای مقدس باشد، اما بعدا به دلیل ایجاد بدلهایی برای آن، در مورد نمونههای بدلی و تقلبی نیز به کار رفته است.
به همین دلیل واژه "عرفان" طیف وسیعی از معانی و رویکردها را شامل میشود. از عرفان منهای خدا گرفته تا عرفان دینی و الهی. بر این اساس میتوان رویکردهای مادی و دنیوی به عرفان را نیز نوعی از عرفان دانسته و بیدغدغه این اصطلاح را درباره آنها به کار گرفت. همانطور که واژه دین نیز گاهی درباره مکاتب و جریانهایی که شاخصه بارز آنها دینستیزی است، همچون مکتب مارکسیسم، به کار میرود و یا به تعبیر قرآن مرام و مسلک کافران و مخالفان پیامبر نیز با عنوان "دین" نامیده میشود. «لکم دینکم و لی دین»[4] و این مساله با تقدس دین حقیقی منافاتی ندارد.
در نتیجه باید دانست هرگاه مکتب یا مرامی را با نام عرفان به ما معرفی نمودند، نباید با پیش فرض مثبت به آن نگاه کرد، آنگونه که از آن تعبیر به عرفان ناب و اسلامی نمود. چرا که در این آشفته بازار و سیل هجمه های همه جانبه اجانب به کشور اسلامیمان، باید این ظن را نسبت به آنچه که به ما عرضه می شود، ببریم، چرا که در صورت قبول بی چون و چرای کالایی به نام عرفان از جانب هر طیف و گروه، ضامن آینده معنویمان کسی نیست، جز خودمان.
پس در انتخاب آنچه که به ما عرضه میشود باید دقت کنیم.
منابع:
1-مجموعه آثار شهید مطهری، ج 14، صص 550 و 551
2-در جستجوی عرفان اسلامی، محمد تقی مصباح یزدی، صص 36 و 37
3-به همین دلیل هم مورد توجه بسیاری از سودجویان و فرصتطلبان قرار گرفته است. تا با استفاده از نگاه احترام آمیز مردم به عرفان و عارفان، خود را اهل عرفان و ارباب معرفت جلوه دهند و سادهلوحان را به گرد خود جمع نمایند و بهرههایی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را ببرند.
4-سوره کافرون، آیه 6: ترجمه«دین شما برای خودتان و دین من برای خودم».
با استفاده از کتاب عرفان حقیقی و عرفان های کاذب، اثر استاد احمد حسین شریفی و تشکر از زحمات ایشان
افزودن نظر جدید