غریق دریای جهل
چندی است که صاحب قلمان صوفی، که هویت نداشته ی خود را رنگ باخته تر از همیشه می بینند، برای نجات خود از این وضعیت اسفناک، به هر وسیله ای متمسک می شوند. یکی از اقدامات ایشان این است که بتوانند بین هر شخصیت حقیقی و حقوقی با خود، پیوندی را ایجاد کنند. از جمله کسانی که نویسندگان صوفیه مانور زیادی بر جملات و سخنان وی می دهند، شخصیت عظیم امام خمینی (ره) است. قلم بدستان صوفیه بدون در نظر گرفتن جملات سنگین حضرت امام (ره) بر علیه تصوف فرقه ای،[1] سعی بلیغ دارند تا با بُرش جملاتی از حضرت امام در کتابهای مختلف که مثلاً از شعر یا نثری برای تکمیل کلام خود استفاده نموده اند، این مسئله را اثبات کنند که امام خمینی (ره) هم فلان شخص را صوفی می دانست و این گونه از وی تمجید می نمود! و در آخر به این نتیجه برسند که حضرت امام خمینی (ره) با فرقه ی صوفیه مشکلی نداشته است.
یکی از این قلم به دستانِ فرقه ای، با تالیف کتابی با عنوان تصوف و عرفان از دیدگاه علمای متأخر شیعه، سعی دارد به خواننده اینطور القا کند که علمای شیعه با فرقه های منحرفی چون صوفیه هیچ تضاد و مخالفتی ندارند و همه ی صداهای مخالف از حلقوم کسانی است که با بحث عارف و عرفان مشکل دارند. نویسنده در راستای اهداف خود، به صورت بسیار ناشیانه از استدلالهایی استفاده می کند که کتاب را از مرتبه ی علمی بودن، ساقط کرده است. به گونه ای که غالب اساتید بحث، به پایین بودن سطح علمی کتاب اقرار می کنند.
برای مثال، برای اینکه خواجه عبدالله انصاری را از دیدگاه امام خمینی (ره)، یک صوفی بزرگ و بی نظیر جلوه دهد؛ اینگونه استدلال می کند و می گوید: (این دو بیتی را که امام خمینی در متن زیر نقل می کند، از خواجه عبدالله انصاری است. در حقیقت، ایشان خواجه عبدالله انصاری را که از مشایخ و اکابر تصوف و عرفان است، صاحب معرفتِ به حق و انس و محبّت به آن ذات مقدس می داند: «آری، آنان که معرفت به حق دارند و انس و محبت به آن ذات مقدس پیدا کردند برای آنها این نوع اعمال، زحمت و مشقّت ندارد. انس و عشرت با محبوب ملالت نیاورد. خاصّه آن محبوبی که همه ی محبّت ها و محبوبیت ها، رشحه ای از محبت اوست. چه خوش گفته شده است از زبان آنان:
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فزرند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند» [2]). [3]
نویسنده، با این منطق که چون حضرت امام، از خواجه عبدالله انصاری یک دوبیتی را آورده و از مضمون آن تعریف کرده اند، نتیجه می گیرد که امام خمینی (ره)، حامی و طرفدار صوفیه اند؛ ایشان در ادامه می نویسد: (پس امام خمینی، خواجه عبدالله را از بندگان عارف حق و اولیای خاصّ او که دلشان به نور معرفت روشن گردیده و از سرّ قدر آگاه اند، می داند.) [4]
آیا چون امام خمینی (ره) از ابیات پر مفهوم و نه از عقاید صاحب آن تعریف می کند، دلیل بر حقانیت اعتقادات و مسلک آن شاعر است؟ این چگونه استدلالی است که صوفیان می کنند؟ بنابر این براهین، پس اهل سنت هم مدعی آن شوند که امام خمینی (ره) با ایشان هیچ مشکلی از لحاظ عقیدتی و کلامی ندارد؛ چون خواجه عبدالله در فقه پیرو حنبل بود[5]، و چون امام از جملات پیر هرات تعریف کرده، پس مذهب او را هم به رسمیت شناحته و یا بگویند که اصلاً خود امام (ره) هم سنی مذهب بوده است! و یا چون همه ی مسلمانان از این ضرب المثل استفاده کرده و هر بخشنده ای را به حاتم طایی مَثَل می زنند؛ پس همگی کافرند یا کافر را دوست داشته و با مسلک و مرام او هیچ مشکلی ندارند.
این گونه اعمال فرقه ی صوفیه نشان می دهد که ایشان مانند غریقی هستند که برای نجات خود به هر شاخ و برگی چنگ می زند و این مَثَل به یاد می آید که گویند: (الغریق یتشبث بکلِّ حشیشٍ )؛ «فرو مانده مردم بهگرداب در// زند چنگ در هر گیاه ناگزر» [6]
منابع:
[1]. http://erfan90.persianblog.ir/post/120
[2]. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص127.
[3]. تصوف و عرفان از دیدگاه علمای متأخر شیعه، ص20.
[4]. تصوف و عرفان از دیدگاه علمای متأخر شیعه، ص21.
[5]. ویکی پدیا/دانش نامه ی آزاد/خواجه عبدالله انصاری
[6]. ادیب پیشاوری
دیدگاهها
رسول
1392/04/02 - 19:32
لینک ثابت
سلام.پايگاه جالبي داريد اكثر
maryam.mohamade...
1392/04/03 - 14:16
لینک ثابت
سلام.اين كتاب رو كه گفتيد همه
aseman
1392/04/11 - 01:35
لینک ثابت
باسلام
فرقه نیوز
1392/04/04 - 12:37
لینک ثابت
تصوف
افزودن نظر جدید