گدایی توانمندان صوفی؛ به زبان حرام، در عمل حلال!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یک از سجایای اخلاقی در دین مبین اسلام، ترحم و شفقت با نیازمندان و فقراست. طبیعی است که در جامعهای، عده به دلایل گوناگون طعم تلخ نداری و دستتنگی را میچشند و این از بخل و عدم توجه قاطبهی توانگران آن جامعه است. قرآن کریم در برخورد با فقرا خطاب به رسول گرانقدر اسلام میفرماید: «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَر»؛[1] و سؤال کننده (فقیر) را از خود مران. پر واضح است که برخورد قهرآمیز و همراه با پرخاش و خشونت و در مقابل عدم توجه به بر طرف نمودن موانع رشد اقتصادی افراد متکدی و کمدرآمد نه تنها ایشان را از این کار منصرف نمیکند، بلکه اینگونه برخوردها باعث میشود بزهکاری و اعمال خلاف دیگری نیز از آنها سر بزند و بستر فساد در جامعه گسترش یابد.
اما متکدیان همگی در زمرهی فقرا نیستند و برخی از ایشان به دلیل کاهلی، دست به گدایی زدهاند که دین مبین برای اینگونه از افراد نیز برنامه دارد. روایات و احادیث از اهل بیت علیهم السلام، گرفتن صدقه را برای شخصی که چهارچوب فیزیکی بدن او سالم است و قدرت بر کارکردن و فعالیت اجتماعی دارد، حرام دانستهاند.
امام باقر علیه السلام میفرماید: پیامبر خدا صلی الله علیه آله فرمود: لا تحلّ الصّدقة لغنیّ، و لا لذى مرّة سویّ، و لا لمحترف، و لا لقویّ. قلنا: ما معنى هذا؟ قال: لا یحلّ له أن یأخذها و هو یقدر على أن یکفّ نفسه عنها[2] صدقه دادن به ثروتمند روا نیست، همچنین به نیرومند تندرست، صاحب حرفه و به انسان قادر بر کار. اصحاب سوال کردند: مقصود از این سخن چیست؟ رسول الله فرمودند: بر کسى که مىتواند از گرفتن صدقه خوددارى کند، گرفتن آن حلال نیست!
این روش و منش برخی از بزرگان تصوف نیز بوده که با وجود توان برای کار کردن به گدایی و دریوزگی میپرداختند. در حالات ابوحَفْص عَمرو بن سَلَمه حَدّاد نیشابوری که بزرگانی نظیر هجویری و عطار از عظمت او سخنها گفتهاند؛ آوردهاند که وی بیست سال کار میکرد و تمام درآمد خود را به درویشان میبخشید و شبها برای امرار معاش به دریوزگی و گدایی میپرداخت![3] اگر وی اهل معنا میبود، باید راه و رسم عرفان را رعایت میکرد و با اندک خرجی که برای خود نگه میداشت، آبروی خود را حفظ مینمود.
امام صادق(ع) فرمود: مَا مِنْ عَبْدٍ یَسْأَلُ مِنْ غَیْرِ حَاجَةٍ فَیَمُوتُ حَتَّى یُحْوِجَهُ اللَّهُ إِلَیْهَا وَ یُثَبِّتَ اللَّهُ لَهُ بِهَا النَّارَ[4] هیچ بندهاى نیست که بدون نیازمندى سؤال کند، مگر اینکه پیش از مرگ خدا او را به سؤال نیازمند سازد، و از این راه آتش دوزخ را براى او مقرّر دارد».
برخی دیگر از بزرگان تصوف از کار امثال حداد نیشابوری تبری جسته و عمل او را حرام میدانند. ابوالمفاخر یحیی باخرزی مینویسد: کسی را که جوان باشد، یا دست و پای درست باشد و او به قوت باشد، او را گدایی حرام باشد و سوال از خلق حلال نباشد.[5]
منابع:
1- ضحی، 10
2- حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 9، ص 233، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول
3- شرح رسالهی قشیریه ص ۴۹۹
4- کافی، ج 4، ص 19، «بَابُ مَنْ سَأَلَ مِنْ غَیْرِ حَاجَة»
5- اورادالاحباب و فصوص الآداب، فص آداب الایمان ص 8 چاپ دانشگاه تهران
افزودن نظر جدید